او را به منزل آوردند.
اولین سوالی که پرسید،
دربارهی ابنملجم بود!
گفتند: پدر جان غصهاش را نخور؛
او را دستگیر کردهایم.
فرمود:
• از همان غذایی که به من میدهید
به او هم بدهید.
• با همان نوشیدنیهایی که
برای من میآورید،
او را سیراب کنید.
• اگر هم زنده ماندم،
خودم دربارهاش تصمیم میگیرم!
وگرنه چون یک ضربه زده است،
فقط یک ضربه به او بزنید؛
و زیاده روی نکنید...
#عدلموثق
کشفالغمه،ج۱،ص۴۳۳#شب_قدر