eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.6هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
325 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
•| 🥀 |• خاکے‌ترازخاک‌شدند.. آنانےکه راهِ‌آسمان‌رابہتراز زمین‌شناختند..((: 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌」
•| 🥀 |• رسیدن بہ خدا چہ زیباست! و چقدر خاکے شدند کہ خدا براے دیدارشان بےتاب شد ]• 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
زمین زمین بهشت.mp3
3.31M
•| 🥀 |• زمین زمین بهشت، آقا رسول به گوشی؟ اینجا بچه‌ها زمین گیر شدن پشتِ معبر زانوهاشون زیر بار گناه خم شده... + شهادتتون مبارک نعم الرفیق💚 (شهید‌رسول‌خلیلی) 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
_
•| 🥀 |• وقتی‌شما‌ازاین‌و‌آن طعنه‌می‌خورید ولاجرم‌به‌گوشه‌یِ‌اتاق‌پناه‌می‌برید وبا‌عکس‌هایِ‌ما‌سخن‌می‌گویید‌ واشک‌می‌ریزید به‌خدا‌قسم‌اینجاکربلامی‌شود وبرایِ‌هر‌یک‌ازغم‌هایِ‌دلتان اینجاتمامِ‌شهیدان‌زار‌می‌زنند...(:💔 _شهیدآسیدمجتبی‌علمدار 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🥀• علی معتقد بود،‌نفرت داشتن نسبت به کسی مانع شهادت است ؛‌بارزترین خصوصیت اخلاقیش،‌عفو وبخشش بود بی دلیل وبی منت
_شهیدسیدعلی‌‌زنجانی
📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|🥀| همیشه‌وقتےسرِ‌مزاریا تشیع‌شهیدِ‌گمنامے میرفتم‌نگاهم‌گره‌میخورد به‌سنِ‌شهید؛ شهداے۲۰،۱۷،۱۶ساله‌و ... دلم‌آشوب‌‌میشد‌و‌اشک‌هایم میشدگواه‌حسرتِ‌در‌،دلم! اما‌خودم‌را دلــــدارےمــــیدادم، که‌نترس‌هنوز‌وقت‌هست! تو‌هم‌که‌به‌سنِ‌این‌شهید‌برسے پرواز‌میکنےورهامیشوے ازقفسِ‌این‌دنیا... روزهاگذشت‌وبزرگ‌تر‌شدم؛ بزرگتراز‌آن‌شهداے نوجوانے‌که‌آروزیم‌بودبه‌سنِ آنهاکه‌رسیدم‌من‌هم‌شبیه آنها‌رها‌باشم‌ازاین‌دنیا اماحالاآن‌نگاهِ‌پر‌ازحسرت‌به‌ سن‌شهدا‌،‌شده‌است‌نگاهے پرازترس‌و‌حسرت‌که‌نکند‌جا‌بمانم... +بچه‌ها؛التماس‌کنیدبه‌خدا که‌یه‌وقت‌نمیریم ! 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🥀|• امّا‌هنوزنتونستیم‌بگذریم از‌گناه... ازدنیا... ازهوس... بگیم‌خدایا..! من‌مے‌گذرم‌چون‌تو‌عسل‌ترے چون‌توبهترے... چون‌تو‌ابدےوجاودانه‌ترے چون‌خودت‌گفتے که‌بنده‌من‌به‌سمت‌من‌بیا! تا‌منم‌به‌سمتت‌بیام... بیابه‌سمتم‌تا‌منم‌بیام‌ و‌بغلت‌کنم... عاشقم‌بشے،عاشقت‌بشم! عاشقت‌بشم‌وشهیدبشے...(: 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
•|🥀|• خبرنگار‌از‌ابومهدےپرسید : شماکه‌عرب‌‌هستین! چطورانقدر قشنگ‌‌‌فارسےصحبت‌‌میکنین؟ ایشون‌‌پاسخ‌‌قشنگےداد: عربےزبان‌ِ‌قرآن‌‌است‌ و‌فارسےزبان‌ِ‌انقـلاب‌است...(: 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
•|🥀|• بعدازشهادتش‌دوبار‌به‌پادگان‌ محل‌کارش‌در‌تهران‌رفتم با‌یکی‌از‌همکارانش‌به‌اتاقی‌که کمد‌وسایل‌شخصی‌محمودرضا‌ در‌آن‌بود‌رفتیم، روی‌کمدش‌این‌جمله‌از امام‌خامنه‌‌ای‌را‌درشت‌تایپ‌کرده‌ وچسبانده‌بود: در‌جمهوری‌اسلامی هرجاکه‌قرارگرفته‌اید همان‌جا‌را‌مرکز‌دنیا‌بدانید و‌آگاه‌باشیدکه‌همه‌کارها‌ به‌شما‌متوجه‌است...(: •
توشهید‌نمی‌شوی
..📚 •
شهیدمحمودرضا‌بیضائی
.. 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
|🥀| ماه‌رجب‌راخیلی‌دوست‌داشت میگفت: هرچه‌در‌ماه‌رمضان‌گیرمان‌می‌آید به‌برکت‌ماه‌رجب‌است... سالها‌بود‌ماه‌رجب‌را‌توی‌منطقه‌بود همیشه‌شب‌اول‌رجب‌منتظرش‌بودم می‌دانستم‌هرطور‌شده‌تلفن‌پیدا‌میکند زنگ‌می‌زند‌به‌خانه‌ومی‌گوید: این‌الرجبیون؟ آخرش‌هم‌توی‌همین‌ماه‌شهید‌شد! •شهیدمجیدپازوکی 📻‌! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
شهید حججی.mp3
4.8M
"🥀‌" روز‌مَرد‌نداشٺند...
لیکن‌روزهارا‌مردانه‌ساخٺند
ٺنها‌جورابشان‌سوراخ‌نبود
که‌پیکرے‌سوراخ‌شده‌ا‌ز
گلوله‌وٺرکش‌داشٺند.
📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
یک‌روز‌بارفقای‌محل‌و‌بچه‌های‌مسجد‌رفته بودیم‌دماوند،‌همه‌رفقا‌مشغول‌بازی‌و سرگرمی‌بودند،یکی‌ازبزرگترهاگفت احمدآقابرواین‌کتری‌رو‌آب‌کن‌و‌بیار‌تا چای‌درست‌کنیم،بعد‌جایی‌رو‌نشان‌داد گفت‌اونجا‌رودخانه‌است‌برو‌اونجا‌آب‌بیار منم‌راه‌افتادم،راه‌زیادی‌نبود‌از‌لابه‌لای بوته‌هاودرخت‌هابه‌رودخانه‌نزدیک‌شدم‌ تاچشمم‌به‌رودخانه‌افتادیک‌ دفعه‌سرم‌را پایین‌انداختم‌وهمان‌جا‌نشستم! بدنم‌شروع‌به‌لرزیدن‌کرد‌نمی‌دانستم چه‌کار‌کنم!‌همان‌جاپشت‌بوته‌ها‌مخفی شدم،منم‌می‌توانستم‌به‌راحتی‌یک‌گناه بزرگ‌انجام‌دهم،در‌پشت‌آن‌بوته‌ها‌ چندین‌دخترجوان‌مشغول‌شناکردن ‌بودند من‌همان‌جاخداراصداکردم‌و‌گفتم خدایاکمکم‌کن‌الآن‌شیطان‌من‌را‌وسوسه می‌کند‌که‌من‌نگاه‌کنم‌هیچکس‌هم‌متوجه نمی‌شود‌اما‌بخاطرتواز‌این‌گناه‌میگذرم اشک‌همینطورازچشمانم‌جاری‌بود یادم‌افتادکه‌حاج‌آقا‌گفته‌بود هرکس‌برای‌خدا‌گریه‌کند‌خداوند‌او‌را خیلی‌دوست‌خواهد‌داشت من‌همینطورکه‌اشک‌می‌ریختم‌گفتم‌ازاین به‌بعدبرای‌خدا‌گریه‌می‌کنم حالم‌خیلی‌منقلب‌بودازآن‌امتحان‌سخت همینطورکه‌داشتم‌اشک‌می‌ریختم‌وبا‌خدا مناجات‌می‌کردم‌خیلی‌باتوجه‌گفتم یاالله‌یا‌الله‌به‌محض‌اینکه‌این‌عبارت‌را‌تکرارکردم صدایی‌شنیدم‌ناخودآگاه‌از‌جایم‌بلند‌شدم ازسنگ‌ریزه‌ها‌و‌تمام‌کوه‌ها‌و‌درخت‌ها صدامی‌آمد، همه‌می‌گفتند:سُبوحُ قدّوس‌رَبُناو رب‌الملائکه‌والرُوح وقتی‌شنیدم‌ناباورانه‌به‌اطرافم‌نگاه‌کردم دیدم‌بچه‌ها‌متوجه‌نشدنداز‌آن‌موقع‌کم‌کم درهایی‌ازعالم‌بالا‌به‌روی‌من‌باز‌شد! ﴿📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🥀|• حاج‌‌حسین‌‌یکتا،‌درباره‌یِ‌راهیان‌‌نور و‌دعوت‌شهدامیگفت‌ به‌هزارویک‌دلیل‌عاقلی‌میشه‌نری، ولی‌به‌یه‌دلیل‌عاشقی‌آوردنت...(: 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🥀|• ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ لحظه هایـے ﻛﻪ با ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ نمازاے دو نفره‌مون بود ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑﻬﺶ ﺍﻗﺘﺪﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ‌! ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎیـے کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮﻧﻴﻢ! چقد ﺣﺲ ﺧﻮﺑﻴﻪ ﻛﻪ ﺩو نفر ﺍﻳﻨﻘﺪه همو ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ ‌! منطقه که میرفت تحمل خونه بدون حمید واسم سخت بود ! [وقتـے تو نباشـے چه امیدے به بقایم؟ این خانه‌ے بـے نام و نشان سهم کلنگ است] میرﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ، ﻳﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ‌! ﺑﻌﺪ ﻣﺪتـے که برمیگشت واسه پیدا کردنم، همه جا زنگ میزد‌… میگفتن: بازم حمید، ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﮔُﻢ ﻛﺮﺩﻩ …‌(: ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍم میکرﺩ ! ظرف ﺩﻭ، ﺳﻪ ،ﺳﺎﻋﺖ ‌!! ولـے من … ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎله که گلـے گُم کرده ام میجویم او را … ﺍﮔﻪ ﺑﻬﻢ ﺑﮕﻦ ﭼﻪ قشنگـےاے ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎست ﻛﻪ خیلـے ﺑﻬﻤﻮﻥ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ ﻣﻴﮕﻢ:…عشق… [عجیب درد عشق و عاشقـے مانند افیون است که هرجا لذتـے باشد،درونِ درد مدفون است] ﻭقتـے ﺟﻮﻭﻧﺎے الان میگن ﻛﻪ ﻧﻪ ﺍصلا ﺍﺯ ﺍﻳﻦ خبرا نیست ‌!! از حرفشون خیلـے ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ میشم ‌!! ﭼﺮﺍ ﻣﻔﻬﻮﻡ عشقو درک نمیکنن…؟! ﺍﻻﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃ ﺑﻴﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ رو خیلـےﺑﮕﻦ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻟﻪ … تو تقسیم کار خونه ست …‌!! ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﻮﺭے ﻧﺒﻮﺩ ‌! ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﺮ کسـے ﺯﺭنگـےمیکرد ! ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻪ … ﺗﺎ ﺍﻭﻥ یکی ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻛﻨﻪ ‌!! این در حالـے بود که قبل ازدواج ﺗﻮ خونه بهم میگفتن ﺁﺷﭙﺰےﻛﻦ … میگفتم ﺁﺷﭙﺰ میگیرم … میگفتن ﻛﺎﺭ ﻛﻦ میگفتم ﻛﻠﻔﺖ میگیرم … ﻫﺮ ﻛﺎﺭے میگفتن، ﻳﻪﺟﻮﺍﺏ تو آستینم ﺩﺍﺷﺘﻢ … ﺑﺎ ﺣﻤﻴﺪ که ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩم‌، ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﺎ ﻧﻪ حتـے ﺍﺯ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎساے ﺣﻤﻴﺪ ﻟﺬﺕ میبردم …‌(: +رواے:همسرشهیدحمیدباکرے 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌
•|🥀|•
معلم با لبخند به تک تک 
بچه ها نگاه میکرد 
و به حرف هایشان گوش 
میداد ،که یکدفعه به 
صندلـے رو به رویش 
چشم دوخت…‌!
راضیه ساکتـے!؟ تو میخواے 
چیکاره بشـے …!؟
راضیه که در حال بازے کردن 
با جلد کتابش بود، سرش را 
بالا آورد، نفس عمیقـے کشید و 
به اطرافش نگاه کرد و بعد دوباره 
به کتابش چشم دوخت ‌!
خانم من...من دوست دارم 
یکے از یاران امام زمان(ﷻ) بشم‌‌…(:
‌‌+شهیده‌راضیه‌کشاورز 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌」
•|🥀|•
رَمز خودسازے ما این است که
بَراے هَر عمل مان ،
بَراے هَرچیزمان ،
بَراے هَر اندیشہ‌مان ،
یک دانہ علامت سوال 
جلویش بگذاریم کہ چرا؟!
دلیلـے بَراے کارهایمان ،
دلیلـے بَراے اندیشہ هایمان ،
دلیلـے براے فکرمان و 
دلیلـے بَراے زندگیمان پیدا کنیم . . !

•حاج‌احمدمتوسلیان 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌」
•|🥀|•

همیشہ بعد از نماز صبح با حال 
و هواے خاصـے دو رکعت نماز 
میخواند ،نماز مستحبـے زیاد 
میخواند ، اما به این دو رکعت 
خیلـے مقید بود !
وقتـے پرسیدم این نماز چیه ؟ 
اول از جواب دادن طفره رفت !
اصرار کہ کردم ، گفت : اگر 
قول بدے ، تو هم بخونـے میگم !
قول دادم و گفت : من هر روز این 
دو رکعت نماز رو میخونم، اونم به
نیت سلامتـے و ظهور امام 
زمان علیه السلام !(:
•شهیدسیدعلی‌حسینی 📻! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌」