+برای عزیزانمون
در لبنان و فلسطین دعا کنید🤲🏿🌿
دعا کنید، صهیونیست های حرام زاده نابود بشن👊🏿🧨
رب لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا، إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا.
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~ امام زمان(عج)، واسطهۍ بین خالق و مخلوق است..!
آیتاللهبهجتفرمودند🌱
از رفاقت با مولامون غافل نشیم(:
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
📻⃟📿
+ اعلمُ انک معنا..
طیفک حاضرُ في الميدان..
تساند المجاهدين في ضرباتهم..
تمسح علی جروح الجرحی..
ما زلت حاضر بيننا🥺!
+ ترجمه: من مے دانم که شما با ما هستید..
طیف شما در میدان حضور دارد..
شما از مجاهدین در ضربات آنها حمایت مےکنید،..زخم مجروحان را پاک مےکنید ؛
شما هنوز در میان ما حضور دارید🤍(:
پ.ن: متن منتشر شده از برادران و خواهران لبنانے برای شھیدجهاد و دیگر شهداےمقاومت در شبکه هاے مجازے..🌱✨️ برای لبنان🇱🇧❤️🇮🇷
ـــــ ــ #روزتون_شہدایۍ𓏲࣪ #شهیدجھادمغنیھ💕 ִֶָ
35.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⌞🧁💜⌝
من …
متولد هزار و سیصد و بعد از توام
یعنی … امسال چهار سالم میشه (: یعنی کل این بیست و چندسال زندگیتو بریز دور برگرد به روزایی که در به در دنبال یه راه نجات بودی زمانی که تو باتلاق گناه داشتی غرق میشدی و دنبال یه راه نجات بودی یه دست از آسمون با همون انگشتر عقیق نجاتت داد ! بیرون کشیدت از تو اون همه گناه … نگفت ببین چیکار کردی ! نگفت چقدر گناه کردی و آلودهای ! بُرد بالای مجلس یه جایی نزدیک خودش بهت جا داد ! گفت اینجا باش جلو چشم خودم ،اگ خواستی باز برگردی عقب من مواظبتم ! من هواتو دارم … یعنی از این به بعد دیگه تنها نیستی یه برادر داری ! که هم نصیحتت میکنه هم اشتباه هاتو بهت تذکر میده و هم مث هیچکدوم از آدما منت سرت نمیزاره و با مهربونی حتی به غُر زدنات گوش میده ! یعنی یه راهی رو داری میری که تاریکه اما یه چراغ بزرگ داری که مسیر تو روشن میکنه
و راه درست رو بهت نشون میده(:+
ساعتبهوقتچهارمین تولدیکهباداداشجهادگرفتم
♥️(:#مهربونبرادرم◠◠'🌸
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
از فرعون که بدتر نداریم، خدا به موسے(ع) میگه نرم باهاش صحبت کن! اونوقت ما رگ پاره مےکنیم وقتے خطای
•.
خیلی سخته که ذره بین رو از روے دیگران برداریم و بندازیم رو خودمون نه؟
منتظر امام زمان بودن که به اسم و ظاهر نیست..
باید شخصیتے در شان یک سرباز و منتظر امام زمان داشته باشے.. وقتی دیدنت بگن اع نور بالا میزنے اینِ حاجی!(:
[ @jahadesolimanie ]
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 50
"سرزمینِ غریب"
✍🏼 [ از قسمت پنجاهم به بعد خاطره از زبان دختر شهید سید علی حسینی بیان میشود ]
👨💼نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیّر و تعجّب... نگاهش رو پر کرد ... 😳
چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه...
🔷 سوارِ ماشین که شدیم ... این تحیّر رو به زبان آورد ...
-شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردنِ شما اینقدر زحمت کشید ...
🔺زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ...
- و اولین دانشجویی که از طرفِ دانشگاهِ ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ...
🔸نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدنِ کلمه اولین دانشجوی مسلمانِ محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...!
✅ ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ... هزار تا جوابِ مودبانه در جوابِ این اهانتش توی نظرم می چرخید ...
✔️ امّا سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمیدونستم ...
🏡 من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبکِ مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ...
🏢 فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ...❌
امّا به شدّت اشتباه می کردن ...
❤️ هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ...
من تا همون جا رو هم فقط به حرمتِ حرفِ پدرم اومده بودم ...
🔶 قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ... ❓🤔
- بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا؟ ...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+سیدحسننصرالله:
و اقتلونا تحت کل حجر و مدر ... لن نترک فلسطین …ما را زیر سنگ و آوار بکشید هیچگاه از حمایت فلسطین دست نخواهیم کشید... پ.ن:خدابهتونسلامتیبدهسید♥️ #قطعاًسننتصر✌️🏿🇱🇧
(🌱✨)
ارزش یک دختر آنقدر زیاد است
که خدا حجابش را
آیه هایی از قرآن قرار داده است …
🧕⃟♥️|#فاطمیات🌿
ـ ـ ـ ـ ــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[💍🏡]
اگر کسی کنارتونه که دوسش دارید و دوستتون داره امانتی هست که خدا بهتون داده امانت دار خوبی باشید و
مراقبش باشید...!
پ.ن:مراسمازدواجتازهجانبازحزبالله دربیروت(:🥀⃟♥️|#النکاحُسنتی 『 @jahadesolimanie 』
و شهادت نصیب کسانی میشود که
در ره ِعشق بیترس،
با جانِ خود بازی کردند و میکنند..!(:
#دفاع_مقدس🥀
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
~ تا قیامت سرِ سربندِ تو بیبی دعواست.. معنی این سخنم را شهدا میفهمند! (: 📻#معراجیون | #دفاع_مقدس
yade.emam.shoheda.mp3
11.06M
این شب ها.. هوا، هوای شلمچه است.. هوا، هوایِ اروند رود..، هوا، هوایِ علقمه است🥀(:
"صوتخاطرهانگیز"
سلام بر شما
ای مولایی که هرکس شما را یافت
به تمام خیر و خوبیها رسیده....
سلام بر شما
و بر روزی که با آمدنتان،
زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد^^
السَّلامُعَلَیکیاخَلیفَةَاللهِفےارضِھ!
‹ ↵#سلامباباجان🌤 ›
𖧧 . .
گاهے
تـمامـ خـواهـش هـاے دنـیـا
خـلاصہ مےشـود در دو ڪلمہ:
اے شـهید .. مـرا دریـاب ..
ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪
#شهیدجھادمغنیھ(: ִֶָ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
•
برادری ایران و آمریکا 😂👌🤦♂
#طــنـز_سیاسی
(💛🕌)
.
.
+امام رضا ؟
ایندفعه هیچی …
فقط خواستم صدات کنم (:
#امامرضایقلبم♥️
「ⓙⓐⓗⓐⓓ」
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
•• . + سیصد و سـیزده روز با امیـرالمـومنیـن، مولاعلیعلیهالسلام🌱✨ روز سوم : روزی .. منبع: نهج الب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••
.
+ سیصد و سـیزده روز با امیـرالمـومنیـن، مولاعلیعلیهالسلام🌱✨
روز چهارم : خوشبخت ..
منبع: نهج البلاغه ، خطبه ۸۶
⊰🔏⊱|#ایلیا¹¹⁰
فإنحزباللههمالغالبون
+ اعلمُ انک معنا ..
طیفک حاضرُ في الميدان ..
تساند المجاهدين في ضرباتهم ..
تمسح علی جروح الجرحی ..
ما زلت حاضر بيننا🥺!
#قطعاًسننتصر✌️🏿🇱🇧
علی طریق القدس.mp3
9.83M
و هُم الطُوفانُ یعصِیفُهُمْ سجیل
#عربے
#موسیقیلبنانی🌿
#علیفارس🎙
#یوسفسعدالعاملی🎙
🌼°`🍃-
『 @jahadesolimanie 』
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 51
"اتاق عمل"
🔹دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغازِ دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ...
❇️ اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ...
تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصاً یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیسِ بیمارستان و رئیسِ تیمِ جراحی عمومی معرفی کرد ... 😕
💢جالب ترین بخش، ریزِ اطلاعاتِ شخصی من بود ...همه چیز،حتی علاقه رنگی من ...
این همه تطبیقِ شرایط و محیط با سلیقه و روحیاتِ من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ...
🚫از چینش و انتخابِ وسائل منزل ... تا ترکیبِ رنگی محیط و ...‼️
گاهی ترسِ کوچیکی دلم رو پر می کرد ... 😥
✔️ حالا اطلاعاتِ علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ...
🔸هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ...
- چرا بابا؟ ... چرا؟ ...
🏢 توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ...
و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسبِ علم و تجربه تلاش می کردم ...
🔷 بالاخره زمانِ حضورِ رسمی من،
در اوّلین عمل فرارسید ... اون هم کنارِ یکی از بهترین جراح های بیمارستان ..
همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه واردِ رختکنِ اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... امّا ...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」