سلام دوستان هم گروهی عزیز ، امروز روح مادرم به آسمان پر کشید و ما را در غم از دست دادنش غمگین و عزادار کرد .
ضمن درخواست دعا و فاتحه برای مادر بهتر از جانم تقاضای خواندن نماز لیله الدفن ، امشب اگر برایتان مقدور بود دارم
از دعای خیر و بذل محبت شما سپاسگزارم
نام ٪ خاور
نام پدر ؛ محمد
ارادتمندتان محمد رسولی
مدیر کانال و گروه های مطالبه گری آرمانها و جهاد تبیین در واتساپ و ایتا
جهاد تبیین
سلام دوستان هم گروهی عزیز ، امروز روح مادرم به آسمان پر کشید و ما را در غم از دست دادنش غمگین و عزاد
خبر در گذشت مادر گرامیتان موجب درد و رنج فراوان گردید.
اینجانب به نیابت از طرف اعضاء کانال جهاد تبین فقدان والده گرامیتون رابه شما تسلیت عرض نموده،
برای آن فقید سعید از خداوند منان علو درجات و رحمت واسعه مسئلت مینمایم.
روحش شاد و مقامش بلند مرتبه باد.
4_6039670886666077443.mp3
3.36M
4_6039670886666077444.mp3
3.97M
بهترین روز آقای مدیر کجا سپری شد؟ (یادداشت روز)
1- جهان قاعدهمند آفریده شده است. هر ملتی که این قوانین را شناخت و پایبندی نشان داد، به اندازه پایبندیاش، اقتدار پیدا میکند، اما اگر نشناسد یا ملتزم نباشد، نسخه ضعف خود را پیچیده است. چنان که امیر مومنان(ع) فرمود «العِلمُ سُلطانٌ، مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيه. دانش، چیرگی و تسلط است، هركس آن را بيابد، با آن حمله کند و پیروز شود، و هر كس، آن را نیابد، بر او حمله کنند و مغلوب گردد». یک مراد از دانایی، دسترسی به فنون است؛ اما معنای بالاتر، آگاهی نسبت به سنتهای جاری در زندگی بشر است. ملتهایی که زحمت قناعت و تلاش و تولید قدرت را به جان خریدند، توانستند سیادت پیدا کنند و آنها که به این قاعده پشت کردند، خسارتهای بزرگی را به جان خریدند.
2- نمونه این قاعدهمندی را میتوان در منطق «حمایت از تولید و تامین منابع قدرت ملی» و در مقابل توهمی که ادعا میکرد با خامفروشی، قدرتفروشی و واگذاری منابع قدرت ملی میتوان به اقتصاد رونق داد و ثبات خرید و از بیگانگان، تضمین امنیتی گرفت! نمونه نسخه منحط، رویکرد وابسته حکومت پهلوی و برخی حکومتهای مرتجع منطقه است. وضعیتی به غایت تحقیرآمیز که در فرآیند آن، سفیر آمریکا میتوانست به شاه ایران دیکته کند، یا دولتمرد آمریکایی، رژیم سعودی را
«گاو شیرده» بخواند و مباهات کند که توانسته 450 میلیارد دلار قرارداد فروش اسلحه و... به آن دولت تحمیل کند!
3- با توهم «فروش منابع قدرت و کامیابی و آسایشطلبی از طریق آن» بود که برخی مدیران خوش بین به غرب وانمود کردند همه مشکلات کشور- از آب خوردن تا آلودگی هوا و محیطزیست و تولید و اشتغال-
با یک توافق با آمریکا (و سپس ادعای برجام 2 و 3) حل میشود. طبق این تخیل مسموم و نفوذزده، میشد تولید ملی را تعطیل یا تضعیف کرد، خودکفایی گندم را زیر سؤال برد، به نساختن مسکن ظرف پنج سال و انباشت تقاضای شش میلیون واحد مسکونی افتخار کرد، پالایشگاهسازی را «کثافتکاری» و نیروگاهسازی را «رفتن زیر بار مافیای نیروگاهسازی» خواند، و با این همه، صرفا با فروش نفت خام و انجام واردات، به اقتصاد رونق بخشید! فرآیند برجام بدین معنا، کارکرد قرص روانگردانی را داشت که بر حسب ظاهر و در کوتاهمدت، حال کاربر را «توپ» میکرد؛ اما در میانمدت، تاثیرات ویرانگر خود را آشکار میساخت. بدترین رکوردهای اقتصادی میراث همین دوره است.
4- در این رویکرد وارونه، میشد 60 میلیارد دلار از ذخائر کمیاب ارزی را در اوج دوران تحریم حراج کرد و سپس زانوی غم در بغل گرفت و از زبان رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: «الان در شرایطی هستیم که این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو، اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد». چرا با وجود توافق، تحریمها در پسابرجام دو برابر شد و دموکراتها و جمهوریخواهان، متفقا پای تحریمهای ویزا، آیسا، سیسادا و کاتسا را در پسابرجام امضا کردند؟ چون جریان خطرناک نفوذ، به برخی سیاستمداران القا کرده بود با واگذاری منابع قدرت، میشود به رونق اقتصادی کُره جنوبی و ژاپن و آلمان رسید؛ و حال آن که مثلا آلمان و ژاپن، هشتمین و نهمین کشور اول دنیا در حوزه بودجه نظامی بودند. آلمان همین امسال هم در اوج بحران اقتصادی، 100 میلیارد یوروی دیگر به توسعه توانمندیهای نظامی اختصاص داد.
5- از باب قاعده «الزموهم بما الزموا انفسهم»، باید به غربگرایان توجه داد که رشد اقتصادی چشمگیر کُره جنوبی، مدیون سختگیریهای اقتصادی است، که غربگرایان در ایران، خلاف آن را به اجرا گذاشتند. به عنوان نمونه، میتوان بخشهایی از درکتاب «نیکوکاران نابکار» به قلم پروفسور «هاجون چَنگ» استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج را مرور کرد: «صادرات کره جنوبی در دهه 1950، تنگستن و ماهی بود و شرکت سامسونگ، ماهی و سبزیجات و میوه صادر میکرد... در دهه 1970، برنامه ایجاد صنایع سنگین در دستور کار قرار گرفت. در مدارس به ما میآموختند که وظیفه میهنی ما حکم میکند کسانی را که سیگار خارجی میکشند، گزارش کنیم... ارز به راستی، خون و عرق پیشانی سربازان صنعتی ما بود که در کارخانهها دستاندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خریدهای بیهوده مانند سیگار قاچاق، ارز را هدر میدادند، خائن به شمار میرفتند. پدرِ دوستی که به خانهاش رفته بودیم و سیگار میکشید، به عنوان فرد غیرمیهنپرست و بیاخلاق- اگر نه تبهکار- آماج حملات زهرآگین قرار میگرفت. شدیدا از هزینه کردن ارز در موارد غیر ضرور ممانعت میشد. این کار از طریق اعما
ل ممنوعیتهای وارداتی و تعرفه و عوارض سنگین گمرکی برای کالاهای تجملی صورت میگرفت. سفرهای خارجی جز با مجوز معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... کُره که حالا صادرکننده خودرو و گوشیهای شیک در دنیاست، دههها برخلاف م