Shab9_Moharam1402_MirzaMohamadi_b.mp3
9.96M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ
ابنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ
◾️#روضه #حضرت_اباالفضل_العباس علیه السلام
#شب_تاسوعا
#پیشنهاد_دانلود
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تیزر | #مرصاد
🌹 پنجم مرداد سالروز عملیات مرصاد گرامی باد🌹
🔸آمده بودند بمانند
اما فروغ جاویدان به غروب مبدل شد.
تدوین: محمدحسین طرفی
گوینده: احمدرضا هوشمندی
تهیه شده در مرکز رسانه نور و رادیو پلاک
⬇️ دریافت نسخه باکیفیت
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور
ناصرکاوه
#عملیات_مرصاد (۱) :👇
#ما_قوی_هستیم
⭕️ ۵ مرداد ۱۳۶۷؛
گرامی باد روز شکست ذلت بار منافقین در عملیات غرورآفرین مرصاد
بعد از پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایان جنگ ایران و رژیم بعث عراق؛ در روز سوم مرداد ۱۳۶۷ منافقین کوردل که پایان جنگ تحمیلی را در تضاد با منافع خود در عراق میپنداشتند به قصد تهران حرکت کردند، اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه با شکستی مفتضحانه میدان را خالی نمودند.
▫️آن روز هیچ کس از جنگ خسته نبود...
🖇إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ
به یقین پروردگارتودر کمینگاه (ستمگران) است... [آیه ۱۴ سوره مبارکه فجر]
#مداح_شهید_غلامعلی_رجبی:👇
💥ولایتی بودن فقط به سینه زنی و گریه کردن نیست، مراحلی پیش میآید که برای اثبات آن باید از دار و ندارت بگذری، حتی از جانت...
💥 روز اعزام بود. شهید غلامعلی رجبی توی حیاط نشسته بود و دختر سه سالهاش را بغل گرفته بود. یکی از بچهها پرسید 👈آقا غلام، جبهه بری تکلیف دخترت چی میشه؟ 😰 محکم جواب داد 👈دختر من که از رقیه (س)👈 امام حسین(ع) عزیزتر که نیست!💕
🌷قسمتی از وصیتنامه شهید غلامعلی رجبی: «به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم که من به جرم محبت قتیل خنجر یارم»
🌷اینجانب غلامعلی جندقی وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر،مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیأت ها فراموش نکنید! 🌷در مجلس ختم و غیره فقط و فقط روضه حضرت ابا عبدالله(ع) خوانده شود و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین(ع) کلید پیروزی است.🌷 بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیأت ها یک قطره از اشک برای ارباب را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.🌷اگر اجازه رجوع به دنیا به من داده شود؛ دوست دارم فقط در روضهها شرکت کنم.🌷وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر و مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیئت فراموش نکنید.🌷در مجلس ختم و غیره، فقط و فقط روضه حضرت اباعبدالله (ع) خوانده شود. روضه برای امام حسین (ع) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئتها مأنوس بودهام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأتها و روضهها شرکت کنم.🌷مرا فراموش نکنید مخصوصاً محرم، شبها و صبحها از اربابم میخواهم اجازه دهد من به هیأت بیایم و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین (ع) کلید پیروزی است.🌷در هیئت یاد من باشید؛ قول شفاعت میدهم. 🌷و در خاتمه از دوستان و آشنایان همگی خداحافظی نموده و حلالیت میطلبم و بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیئتها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.به امید دیدار در قیامت
غلامعلی جندقی (رجبی) – اندیمشک
67/5/4
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت
#ناصر_کاوه
#شهید_عملیات_مرصاد
#منافق_بدتر_از_کافر
#عملیات_مرصاد(۲)
#خدا_با_ماست
☀️"منافقین در قالب 50 تیپ و هر تیپ 250 نفر با لباسهای خاکی, که فقط بازوبند سفیدی که روی بازوهای شان بود آنها را از بسیجیها متمایز میکرد با تجهیزاتی که از صدام گرفته بودند از تنگه پاتاق به طرف اسلام آباد حرکت کردند و در روز سوم مرداد ماه در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، اسلام آباد را گرفتند. آنها در شهر اسلام آباد به کسی رحم نکردند و هر فردی که حتی ته چهره حزب اللهی داشت را به رگبار گلوله بستند. حتی در بیمارستان امام خمینی اسلام آباد به مجروحان هم رحم نکردند و در فجیعترین کارشان، مجروحان بیمارستان امام خمینی را از روی تخت به محوطه بیمارستان برده و همه آنها را به رگبار گلوله بستند. منافقین در حرکتی دیوانه وار و در نهایت بی رحمی, بیمارستان اسلام آباد غرب را به آتش کشیدند..."
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
برشی از جنایت منافقین در عملیات مرصاد
🌷"شهید ی که هیچ کس منتظرش نبود"
☀️شهید "سیفالله شیعهزاده" از شهدای بهزیستی استان مازندارن بود که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید خانواده ای ندارد. کم سخن میگفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بی سیمچی بودن را قبول کرده بود. سرانجام این شیر مرد و دلاور بسیجی, در جریان عملیات مرصاد توسط منافقین اسیر شد... این رزمنده با هوش برگه و کدهای عملیات رو قبل از اسارت خورده و قورت داده بود... منافقین پس از شهادت ایشان، برای بدست آوردن رمز و کدهای بی سیم، سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد و او مظلومانه زیر بدترین شکنجه ها سرانجام به شهادت رسید... آسایش امروز را مدیون فداکاری این شهدا هستیم....
کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه
برشی از زندگی شهید, سیفالله شیعهزاده
☀️....زخمی شده بودم مرا به بیمارستان برده بودند و در آنجا شاهد بودم که جنازهها را در حیاط بیمارستان روی هم انداخته و بعد از اینکه به آنها رگبار گرفتند، آنها را آتش زدند و این در حالی بود که برخی از زخمیها هنوز زنده بودند و زنده زنده در آتش میسوختند. پرستارها در یک گوشه اشک می ریختند و زخمی ها در آن سوی دیگرماتم گرفته بودند و در این بین مادر و کودکی کف بیمارستان افتاده بودند که مادر از شدت جراحات وارده، شهید شده و در همان حال کودکش در حال شیر خوردن مادری شیون می کرد که سر کودکش را در آغوشش نشانه گرفته و از تن جدا کرده بودند. در بیمارستان آنقدر آمار بستری ها زیاد بود که در راهروها طناب بسته و سرم ها را به طناب آویزان کرده و مجروحان کف بیمارستان دراز کشیده بودند. آن روز پرستارها مرا با روده های بیرون زده نزد هر رزمنده ای که خیلی ترسیده بود، می بردند تا آنها را دلداری بدهم. درگیری رزمندگان و مردم شهرستان اسلام آباد غرب به درگیری تن به تن رسیده بود و منافقین باهرکس سر راهشان قرار می گرفت به فجیع ترین شکل ممکن برخورد کرده و همه را به رگبار میبستند...
کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
راوی: برادر رزمنده حقیقی
🌷شهیدی که منافقان در عملیات مرصاد او را تکه تکه کردند:👇
💥نخست دستهایش را در حالی که زنده بود، قطع و سپس صورتش را تیرباران کردند و دیگری وحشیانه به او حملهور شد و سرش را از پشت سر برید و آنسان که همه ما او را از دور میدیدیم، آنان ناجوانمردانه شروع به قطعه قطعه کردن اعضای سید جلیل موسوی کردند...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
#عملیات_مرصاد(۳)
#علمدار_گردان_مسلم
💥شب قبل از اعزام، ایام مسلمیه بود.. ما همه شاه عبدالعظیم بودیم... برادر آقا غلام روضه جانسوز #حضرت_مسلم را خواند... آخر مداحی یه جمع کوچکی بودیم.. صحبت از جنگ شد و منم که مرخصی آمده بودم گفتم وضع جبهه ها خیلی بحرانی است و احتمالا ما پس فردا عازم جبهه خواهیم شد.. شهید رضا جمشیدی و شهید سعید صفاری گفتند ما هم میاییم... آقا غلام هم گفت من هم هرجوری شده میام با شما...
💥پسفردای همون روز آنقدر وضع جبهه بحرانی بود که همه رو با هواپیما اعزام کردند دزفول و از اونجا هم رفتیم دزفول از آنجا هم رفتیم دوکوهه... فردا صبحش من رفتم کارگزینی لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و تمام بچه ها رو برای گردان عمار, معرفی نامه گرفتم... و ناهار هم در گردان عمار خوردیم... بعداز ظهر، من داخل زمین صبحگاه برادر قاسم کارگر مسئول گردان مسلم رو دیدم... چون از قدیم با هم در گردان حمزه بودیم به من گفت گردان ما و حمزه امشب میرن برای عملیات، اسلام آباد غرب برای مقابله با منافقین (عملیات مرصاد) اگر میخواهی بیایی سریع کارتو درست کن و بیا... منم سریع رفتم گردان عمار و به بچه ها گفتم بریم گردان مسلم؛ همه گفتن باشه!... دوباره من رفتم کارگزینی، کارها رو درست کردم و همه رفتیم گردان مسلم...
💥 خلاصه شبانه راه افتادیم رفتیم سه راهی اسلام آباد غرب و فردا شبشم دوتا گردان ما (مسلم) و حمزه زدیم به خط... همون شب گردان مسلم با حدود ۷۰ شهید و کلی زخمی و با کمک گردان حمزه, جلوی پیشروی منافقین رو گرفتیم...
توی همون عملیات آقا غلام رجبی, رضا جمشیدی,سعید صفاری, علی فخارنیا, حمید میرزامحمدی, حمید صادقی, سه برادر مظفر و... شهید شدند و چند نفری هم زخمی شدند...
🚩تمام اینها رو گفتم که در خاتمه بگم #روضه_حضرت_مسلم دست آقا غلام و بقیه بچه ها رو گرفت و برد... همش دست خود این آقا بود... روضه حضرت مسلم... ایام مسلمیه... اونم گردان مسلم, چیزی کم نداره..! خود آقا شهادت بچه ها را امضا کرد... الآن که این مطالب رو می نویسم یاد یه صحبت آقا غلام افتادم که همیشه می گفت بعضی اوقات هر طوری شده یه "روضه #طفلان_مسلم" رو بخونید.. "روضه مسلم و طفلانش" رو شرکت کن که دراجابت دعا رد خور نداره.
#کتاب_شهدا_و_اهل_بیت #ناصر_کاوه
#راوی: #ناصر_کاوه
🔻زوایایی از «عملیات مرصاد»
سردار «ناصر شعبانی»
┄┅═✼✿✵✦✵✿✼═┅┄
متأسفانه یک گروه ایرانی، درحالی که ما با ارتش بعث عراق میجنگیدیم و آن هم شهرهای ما را بمباران میکرد و بمبهای شیمیایی بر سر رزمندگان ما میریخت، با صدام همکاری کردند؛ این در حالی است که در تاریخ ۲۴۰۰ ساله ایران، همچین چیزی وجود ندارد که یک عده ایرانی بروند و با دشمن ایران همراه شوند؛ اما منافقین این کار را کردند؛ مثلا در بازجویی از اسیران ایرانی همکاری میکردند یا این که اسناد این مملکت را از کشور خارج میکردند.
سال ۱۳۶۷ در پنجم مرداد، ما در عملیات «مرصاد»، حمله منافقین که سه روز قبل از آن آغاز شده بود را با شکست مواجه کردیم و خیلی از آنها کشته شدند و عدهای به داخل خاک عراق فرار کردند و برخی هم دستگیر شدند.
۱۴۰ خودرو را از منافقین غنیمت گرفته بودیم که دو خودرو حامل اسناد و مدارک آنها بود؛ در میان آن مدارک، دو نوار وجود داشت که در آن دو خلبان عراقی به دو نفر از منافقین به نام «ابریشم چی» و «حاتمی» گفته بودند که شما هرجا گیر کردید، مختصات بدهید تا ما آن جا را بمباران کنیم.
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 محسن رفیق دوست
وزیر وقت سپاه
خلاف کسانی که میگویند چون ضعیف شده بودیم قطعنامه را پذیرفتیم باید بگویم بعد از پذیرش قطعنامه، منافقین در عملیات مرصاد به خاک کشور تجاوز کردند و صدام نیز با ۱۵ لشکر گارد حمله کرد که هر دو با بدترین وضع شکست خوردند. عملیات مرصاد پرونده منافقین را برای همیشه از نظر نظامی جمع کرد و صدام هم متوجه شد که ایران تضعیف نشده، بلکه قدرتمند است. (روزنامه جمهوری اسلامی، چهار شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰)
" زمانی که قطعنامه را پذیرفتیم ، در بهترین شرایط عِدّه و عُدّه بودیم."
( هفته نامه مثلث. ۳مهر ۱۳۹۰ ص۵۱)