8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥قصه کارخانه توپ سازی امیرکبیر
🔹امیرکبیر می خواست کارخانه توپ سازی بسازد تا ایران از نظر قدرت نظامی تقویت شود!
شایعه کردند مردم گرسنه هستند و امیرکبیر دنبال جنگ راه انداختن.
(یعنی دوقطبی نان و جنگ برای عوام)
🔸 هرجا هرکس فقیری میدیدند به کارخانه توپ امیرکبیر فحش می داد!
🔸امیرکبیر دستور داده بود توپ هایی بسازند که حتی در بارندگی نیز شلیک کند. همین طور توپ هایی بسازند که برخلاف توپ های انگلیسی و روسی، لوله شان یکپارچه ریخته شود تا محکم باشند و شلیک دقیق تر و سنگین تری داشته باشند. در قهوه خانه ها و شیرهکشخانه ها،بساط تمسخر و طنزها ساختند.
♦️کاری کردند که شاه (که علاقهی زیادی به امیرکبیر داشت) ؛ با دست خودش حکم قتلش را امضاء کرد!!
بعداز شهادت امیرکبیر ، انگلیس ، بوشهر و خارک را تصرف کرد تا ایران استقلال هرات و افغانستان را قبول کند.
با قرارداد پاریس ، آنهارا از ایران جدا کردند.
نتیجه مردم گرسنه تر شدند چرا؟
چون هرات دریچه تجارت ایران با خاور دور بود.(وسرچشمه گندم سیستان)
و بعد قحطی بزرگ معروف...
به همین سادگی !!
🔺با قتل امیرکبیر کارخانه به ثمر رسیده نافرجام ماند و تمام کارگران و صنعتگران آموزش دیده، توسط میرزا آقاخان نوری، اخراج شدند!
♦️تیغ دوقطبی نان و جنگ هنوز میتواند امیرکبیرها نابود کند.
♦️چندبار از این حربه دشمنان مکررا زخم خوردیم.
هنوز هم این شیوه استعمار جواب میدهد؟🤔
♦️حافظه تاریخی ملتها ضعیف است پس باید مکرر تاریخ میهن را مرور کنیم.
@jahadetabeen8
#متن_ترجمه #صفحه_117 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
صفحه 117117-maede-fa-ansarian.mp3
زمان:
حجم:
6.11M
#صوت_ترجمه #صفحه_117 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
⭕️ وصیت نامه عرفانی شهیدی که شاگرد آیت الله بهاالدینی بود
[ دست نوشته های این شهید در دل سنگر بسیار عمیق و دلنشین است ]
🔹️ شهید جلال افشار در سال ۱۳۳۵در اصفهان به دنیا آمد و در ۱۷ سالگی به مدرسه حقانی قم رفت و از محضر آیت الله بهاءالدینی بهره جست.
□ جلال در ۲۴ تیر ۱۳۶۰ (عملیات رمضان) در منطقه شلمچه از ناحیهی پهلو مجروح آسمانی شد.
🔸️ فرازی از وصیتنامه شهید جلال افشار:
□ خدایا تمام دوستانم عاشقانه به سوی تو پر کشیدند و من بی ثمر مانده ام !
■ خجالت می کشم با تو سخن بگویم ،اما راًفت ومهربانی تو مرا به اینجا کشانده است
□ آخر تو به من همه چیز داده ای ومن برای تو کاری نکرده ام.
■ خدایا نمی دانم چگونه از بندگانت عذر خواهی کنم ؟آیا آنان عذر مرا می پذیرند ؟
□ آخر آنان گمان می کردند من بنده صالح تو هستم و به همین منوال مرا شرمنده ساختند ؛ اگر حال مرا بنگرند چه می گویند؟
■ خدایا تو که ظاهرم را نیکو ساختی خباثت باطنم را اصلاح کن .
□ خدایا به بندگانت چه بگویم که هر کدامشان کتاب بزرگی هستند از اندرز
#شهید_جلال_افشار
#آیتالله_بهاءالدینی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671