eitaa logo
جهاد تبیین
19هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
328 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 کشکول (99/123):👇 💠 امام رضا(ع): هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند... 📚وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ 🌲امروز چهارشنبه ۲۳ ذی القعده روز  روز زیارتی مخصوص امام رضا (ع) است و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است... از عبدالعظیم حسنی روایت شده است که گفت :  شنیدم امام محمد بن علی الجواد (ع) می فرمایند: «هر که پدرم را زیارت کند و از باران یا سرما یا گرما به او آزاری رسد، خداوند آتش را بر بدنش حرام کند.... ⭐️ هدف مهمتر  👈 سرعت بیشتر 🕋 خداوند متعال در قران کریم برای رفتن دنبال رزق می‌فرماید: ⬅️فامشوا:🚶‍♂بروید ⬅️برای نماز می فرماید :فَاسعَوا ، بشتابید🏃‍♂ ⬅️برای رفتن به جنت می فرماید : وَسَارِعُوا ، 🏃‍♂🏃‍♂سرعت بگیرید ⬅️برای رفتن به طرف خودش می فرماید: فَفِرّوا اِلی اللّه : فرار کنید به سمت الله جلّ جلاله ... 🚩 شهدای # امام- رضایی:👇 💥روح الله برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... برشی از زندگی شهید مدافع حرم روح الله قربانی🌷 ✨...مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ ...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست... خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری 💥خیلی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."همیشه 👈باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد... برشی از زندگی شهید مدافع حرم محمد پورهنگ🌷 💥ارادت خاصی که به امام هشتم آقا امام رضا داشت و چه زیبا شد🕊️ هشتمین شهید مدافع حرم لشکر هشت نجف اشرف در هشتمین روز از هشتمین سال۹۴ در خاک آرمید🕊️ او روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت به تانکش🖤 مصادف با تاسوعای حسینی، عباس گونه شربت شهادت را نوشید🕊️پاسدار شهید پویا ایزدی # ناصر_کاوه ⭐سلام برروی آدرس زیر کلیک کنید و به کانال شهدا بپویندید @nasserkaveh44
💐 السلام علیک یاعلی ابن الموسی الرضا(ع) 💠 امام رضا(ع): هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ 📍تلنگر:👇 🌹‏در کربلا فرمانده سپاه حسین(ع) یعنی حضرت عباس(س) امان نامه شمر را رد کرد و تا پای جان پای امامش ایستاد. 🌹اما امام حسن(ع) زمانی صلح را پذیرفت که فرمانده سپاهش یعنی عبیدالله بن عباس با یک میلیون درهم رشوه، خود را به معاویه فروخت.📍تاریخ عوض میشود👈 وقتی علمدارت عباس باشد یا ابن عباس!😰 🚩 شهدای # امام_رضایی:👇 🌹شهید روح الله. قربانی برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... 🌹شهید مهدی صابری توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست🌷 🌹شهید مدافع حرم محمد پورهنگ خیلی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."همیشه 👈 را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد🌷 # ناصر_کاوه 📣 هیچ گاه فراموش نمی کنم که یک شب بارانی در صحن مسجد گوهرشاد روبروی گنبد امام رضا (ع) پس از مدتی توسل از آقا خواستم که یکی از اولیاء خودت را که ایشان را بشناسم، به من نشان بده، تا شاید بواسطه حضور در خدمت ایشان 👈 گرد معرفتی کبریائی بر دامن گناهکارم بنشیند و بواسطه دم مسیحایی او شاید زنده شوم 📣چندثانیه بیشتر نگذشته بود که در گوشه ی مسجد گوهرشاد دیدم حاج حسن تهرانی مقدم سر به سجده دارد و با خدای خود مشغول به راز و نیاز است پیش خودم یاد شعر حافظ افتادم. 🚩سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد🚩 📣رفتم کنارش، در حال و هوای خودش بود، سلام کردم مثل همیشه با تبسم و لبخندی که بر لب داشت🙌 دستهای پر مهرش را باز کرد و مرا درآغوش گرفت، هنوز بوی شهیدان را می داد، خیلی خوشحال به نظر می رسید، پس از پرس و جو، فهمیدم پس از انجام عملیات برعلیه منافقان 👈 (جهت انتقام گرفتن ازخون شهید صیاد شیرازی)، برای تجدید بیعت و شکرگزاری پروردکار با فرماندهان یگان موشکی 👈 خدمت امام رضا (ع) رسیده بودند 👌 به یاد توسل وخواسته ام از امام رضا(ع) افتادم و یقین کردم عملیاتی که ایشان رهبری کرده مورد قبول خدا واقع گشته و به واسطه انجام خالصانه آن عمل به مقام اولیاء الله و مقربین رسیده است و البته امضای شهادتش را از امام رضا(ع) گرفته است... راوی:
💠 امام رضا علیه السلام فرمودند: هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند 📚وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ ⭐️ هدف مهمتر  👈 سرعت بیشتر 🕋 خداوند متعال در قران کریم برای رفتن دنبال رزق می‌فرماید: ⬅️فامشوا:🚶‍♂بروید ⬅️برای نماز می فرماید :فَاسعَوا ، بشتابید🏃‍♂ ⬅️برای رفتن به جنت می فرماید : وَسَارِعُوا ، 🏃‍♂🏃‍♂سرعت بگیرید ⬅️برای رفتن به طرف خودش می فرماید: فَفِرّوا اِلی اللّه : فرار کنید به سمت الله جلّ جلاله ... 🚩 شهدای # امام- رضایی:👇 💥روح الله برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... برشی از زندگی شهید مدافع حرم روح الله قربانی ✨...مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ ...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست... خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری 💥خیلی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."همیشه 👈باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد... برشی از زندگی شهید مدافع حرم محمد پورهنگ 💥ارادت خاصی که به امام هشتم آقا امام رضا داشت و چه زیبا شد🕊️ هشتمین شهید مدافع حرم لشکر هشت نجف اشرف در هشتمین روز از هشتمین سال۹۴ در خاک آرمید. او روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت به تانکش🖤 مصادف با تاسوعای حسینی، عباس گونه شربت شهادت را نوشید... پاسدار شهید پویا ایزدی 📍تلنگر:👇 🌹‏در کربلا فرمانده سپاه حسین(ع) یعنی حضرت عباس(س) امان نامه شمر را رد کرد و تا پای جان پای امامش ایستاد. 🌹اما امام حسن(ع) زمانی صلح را پذیرفت که فرمانده سپاهش یعنی عبیدالله بن عباس با یک میلیون درهم رشوه، خود را به معاویه فروخت.📍تاریخ عوض میشود👈 وقتی علمدارت عباس باشد یا ابن عباس!😰 📣 هیچ گاه فراموش نمی کنم که یک شب بارانی در صحن مسجد گوهرشاد روبروی گنبد امام رضا (ع) پس از مدتی توسل از آقا خواستم که یکی از اولیاء خودت را که ایشان را بشناسم، به من نشان بده، تا شاید بواسطه حضور در خدمت ایشان 👈 گرد معرفتی کبریائی بر دامن گناهکارم بنشیند و بواسطه دم مسیحایی او شاید زنده شوم 📣چند ثانیه بیشتر نگذشته بود که در گوشه ی مسجد گوهرشاد دیدم حاج حسن تهرانی مقدم سر به سجده دارد و با خدای خود مشغول به راز و نیاز است پیش خودم یاد شعر حافظ افتادم. 🚩سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد🚩 📣رفتم کنارش، در حال و هوای خودش بود، سلام کردم مثل همیشه با تبسم و لبخندی که بر لب داشت🙌 دستهای پر مهرش را باز کرد و مرا درآغوش گرفت، هنوز بوی شهیدان را می داد، خیلی خوشحال به نظر می رسید، پس از پرس و جو، فهمیدم پس از انجام عملیات برعلیه منافقان 👈 (جهت انتقام گرفتن ازخون شهید صیاد شیرازی)، برای تجدید بیعت و شکرگزاری پروردکار با فرماندهان یگان موشکی 👈 خدمت امام رضا (ع) رسیده بودند 👌 به یاد توسل وخواسته ام از امام رضا(ع) افتادم و یقین کردم عملیاتی که ایشان رهبری کرده مورد قبول خدا واقع گشته و به واسطه انجام خالصانه آن عمل به مقام اولیاء الله و مقربین رسیده است و البته امضای شهادتش را از امام رضا(ع) گرفته است... راوی:
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
(ع) 🚩آن شب شهید غلامعلی توی همان صحن همیشگی که به امام رضا(ع) توسل می کرد با مولا قرار گذاشت چهارده قدم به سمت ضریح بردارد و باهر قدم یک بیت برای آقا امام رضا (ع) بگوید... قدم برمی‌داشت، اشک‌هایش می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد... 💕قربون کبوترای حرمت قربون این همه لطف و کرمت از روزی که با تو آشنا شدم مورد مرحمت خدا شدم گفته‌ایی هر کی بیاد به پا بوسم تو گرفتاری بدادش می‌رسم منم امروز به زیارت اومدم به امیدی در خونه‌ات اومدم گفته‌ایی هر کی بیاد به دیدنم من میام سه جا بهش سر می‌زنم توی قبرم رضا جون منتظرم که بزاری کف پاتو رو سرم از گناه بال و پرم سوخته شده چشم من به حرمت دوخته شده 💥روح الله برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👈 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است... من عروس چنین مردی بودم... با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد آنجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: 🙏 یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله آمد خواستگاری ام و شدم عروس امام رض ا(ع)...👌 برشی از زندگی شهید مدافع حرم روح الله قربانی 🌷 🌷بعد علی اکبر(ع)🌷 ✨شهید مهدی صابری توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است. مادرش می گفت : آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ 👈 😊چرا می خندی؟...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: 💓مادر خدا هست... 💥خیلی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."همیشه 👈باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد... برشی از زندگی شهید مدافع حرم محمد پورهنگ 💥ارادت خاصی که به امام هشتم آقا امام رضا داشت و چه زیبا شد🕊️ هشتمین شهید مدافع حرم لشکر هشت نجف اشرف در هشتمین روز از هشتمین سال۹۴ در خاک آرمید🕊️ او روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت به تانکش🖤 مصادف با تاسوعای حسینی، عباس گونه شربت شهادت را نوشید🕊️پاسدار شهید پویا ایزدی شفا به دست امام رضا(ع):👇 🌟...بعد از ملاقات با امام رضا(ع ) کنار ضریح بیهوش شدم .صبح در بیمارستان چشم باز کردم و دیدم آقای دکتر رفیعی با خانم غرویان و خانم بنی هاشمی و پرستارهای بیمارستان همه داخل اتاق ریختند . وقتی آقای دکتر دید وضع من خوب است دستور داد یک آزمایش خون دوباره از من گرفتند که یکی دو ساعت بعد جوابش را آوردند. بعد دوباره آقای دکتر دستغیب و آقای دکتر بلوریان و آقای دکتر رفیعی همگی داخل اتاقم آمدند و گفتند.... 🌟.... دیروز که ما تو را اینجا آوردیم تو می بایستی ظرف دو ساعت بعد از بین می‌رفتی؛ چون عفونت شدیدی وارد خون تو شده بود ولی امروز که آزمایش گرفتیم هیچ اثری از عفونت در خونت وجود نداشت!؟ 💥... به آقای دکتر گفتم من می‌دانم چه شده، امام رضا (ع) با یک نگاه خودش به ما حیات و زندگی بخشید و....
💠 امام رضا(ع): هرگاه که بندگان، گناهان تازه ای پدید آورند که سابقه نداشته است، خداوند بلای تازه ای برایشان پیش می آورد که قبلا نمی شناختند... 📚وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۷۰ ⭐️ هدف مهمتر  👈 سرعت بیشتر 🕋 خداوند متعال در قران کریم برای رفتن دنبال رزق می‌فرماید: ⬅️فامشوا:🚶‍♂بروید ⬅️برای نماز می فرماید : فَاسعَوا ، بشتابید🏃‍♂ ⬅️برای رفتن به جنت می فرماید : وَسَارِعُوا ، 🏃‍♂🏃‍♂سرعت بگیرید ⬅️برای رفتن به طرف خودش می فرماید: فَفِرّوا اِلی اللّه : فرار کنید به سمت الله جلّ جلاله ... 🚩 شهدای # امام- رضایی:👇 💥روح الله برای من هدیہ امام رضا (ع) بود👇 همسری کہ امام هشتم بہ ادم هدیہ بدهد وامام حسین (ع) او رابگیرد وصف نشدنی است. من عروس چنین مردی بودم با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد انجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم گفتم: یا امام رضا (ع) اگر مردی متدین واهل تقوا به خواستگاری ام بیاید قبول می کنم یک ماه بعداز اینکہ از مشهد برگشتم روح الله امد خواستگاری ام... و شدم عروس امام رضا(ع)... برشی از زندگی شهید مدافع حرم روح الله قربانی🌷 ✨...مهدی توی وصیت نامه اش نوشته بود: رسیدن به سن 30 سال، بعد از علی اکبر (ع) برایم ننگ است.... مادرش می گفت: آخرین بار که از سوریه برگشت ایران، با هم رفتیم مشهد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقا خونه ایستاده و می خنده. ازش پرسیدم: چیه مادر؟ چرا می خندی؟ ...گفت: مادر! امضای شهادتم رو از امام رضا (ع) 💕 گرفتم... بهش گفتم: اگه تو شهید بشی من دیگه کسی رو ندارم. مهدی دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت: مادر خدا هست... خاطره ای از زندگی شهید مهدی صابری 💥خیلی بود. تقریبا همه کسانی که او را می شناختند، این را می دانستند.هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت "امام رضا خیلی به من عنایت داشته و کم لطفی است اگر به دیدارش نروم."همیشه 👈باب_الجواد را برای ورود انتخاب می کرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت کرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر کربلا را هم از امام رضا گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ های حرم تاریخ سفر بعدی اش را می نوشت و امام هم هر دفعه ان را امضا می کرد... برشی از زندگی شهید مدافع حرم محمد پورهنگ🌷 💥ارادت خاصی که به امام هشتم آقا امام رضا داشت و چه زیبا شد🕊️ هشتمین شهید مدافع حرم لشکر هشت نجف اشرف در هشتمین روز از هشتمین سال۹۴ در خاک آرمید🕊️ او روز جمعه بود که با اصابت موشک کورنت به تانکش🖤 مصادف با تاسوعای حسینی، عباس گونه شربت شهادت را نوشید🕊️پاسدار شهید پویا ایزدی🌷 # ناصر_کاوه