eitaa logo
جهاد تبیین
19هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
328 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 یاباب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (ع) 👈 چقدر شبیه زندان امام موسی ابن جعفر(ع) است... سالها بعد از هارون الرشید در بغداد، فرزندان بعثی اون ملعون، دوباره در بغداد، شیعیان مولا و آزادگان سرافراز آن امام همام را در همان زندان های مخوف (مطامیر) جا دادند، تا به شهادت رسیدند...یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد👌 🌷به خاطر آنكه قاب عكس صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد و یك پله از زمین فاصله داشت، بردند. آنجا شبیه یك مرغ‌دانی بود... وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، می‌بایست به حالت خمیده در آن قرار می‌گرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر بود. در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد. بی‌مقدمه پرسید: ایرانی هستی؟... من وزیر نفت ایران, محمد جواد تندگویان. هستم... فقط نگاهش می‌كردم. نگاه به بدنی كه از بس با اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود... گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو. گفت: این سیاه چال، طبقه زیرین پادگان هوا نیروز به نام الرشید است...گفت: پیـام من مرزداری از وطن است. صبوری است. نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد. نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند. استقامت، ‌تنها راه نجات ملت ماست. بگذارید كشته شویم، اسیر شویم, ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد. گفتم: به خدا قسم پیامت رابه ایرانیان می‌رسانم خم شدم دستش را ببوسم كه نگذاشت... کتاب خاطرات دردناک, ناصر کاوه راوی: عیسی عبدی، کتاب ساعت به وقت بغداد، ج1، ص89.
4_6010516296473513680.mp3
5.99M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 📡برای رصد تحلیلهای داغ در مورد وقایع مهم روز به کانال جهاد تبیین۸ بپیوندیم👇 ┏━━ °•🍃•°━━┓ @jahadetabeen8 ┗━━ °•🍃•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این فیلم را صد بار باید دید! 🎵 این صدا را صد بار باید شنید! 🔺 امروز جنگ کد پستی به کد پستی و محله به محله جریان دارد. 🔺 اگر مسجد محور کار نکنیم، اگر محله محور کار نکنیم یعنی کشک! 🔺 من و تو که از شکم ننه‌مان افسر جوان جنگ نرم به دنیا آمدیم! 🔺 آینده متعلق به رهبران اجتماعی است. نه آرم‌ها و عنوان‌ها و علَم و کتل‌ها 🔺اکثر ما مشرک شدیم به کارمند شدن و استخدام! 🔺 ما مسجدهای تربیت محور کادرساز انقلاب اسلامی می‌خواهیم. 🔺 بچه‌ها بجنبید قبل از آنکه بجنبانندتان!! 🔺 دارم ثمره چند سال کار اجتماعی را یک جا تحویل شما می‌دهم. 👈 این سخنان دردمندانه از حاج حسین یکتاست.
4_6010583628675812621.mp3
12.7M
🔊 استاد 📑 «انقلاب اسلامی، انقلاب فطرت‌ها» 🗓 ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ - قم 🎧 کیفیت 32kbps 📡برای رصد تحلیلهای داغ در مورد وقایع مهم روز به کانال جهاد تبیین۸ بپیوندیم👇 ┏━━ °•🍃•°━━┓ @jahadetabeen8 ┗━━ °•🍃•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا بیا که روضه موسی‌بن‌جعفر است 🖤 🔰 در شام شهادت غریبانه علیه‌السلام، هیئتی مجازی فراهم کردیم برای بهره‌مندی عزیزانی که امکان حضورِ فیزیکی در هیئت را ندارند. 📌 @jahadetabeen8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(1) 💥شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران روبرو شد... دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :👇 🔸 یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. 🔹نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! 🔸بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ  انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. 🔸یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم... حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» 🔹به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند... من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: 👈 از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن... (2)👇 🍂🍃پرواز به سبک شهدا🍂🍃👇 👈آیت الله حق شناس👳، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی👼 داشتند بین دونماز، سخنرانیشان 🗣را به این شهید بزرگوار🌹 اختصاص داده و با آهی😞 از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:👌 🌺“این شهید را دیشب🌚 در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است💥. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.😰😰 🔥رفقا! آیت الله بروجردی 👳حساب و کتاب داشتند👁 اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!"😳 سپس در همان شب 🌑ایشان به همراه چند نفر👨‍👨‍👦‍👦 از دوستان به سمت منزل احمدآقا 🏡که در ضلع شمالی مسجد امین الدوله 🕌در چهار راه مولوی بود، رهسپار شدند. در منزل این شهید بزرگوار روبه برادرش🌷 اظهار داشتند: "من یک نیمه شب🌑 زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم.🕌 به جز بنده وخادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت🗝🔑 به محض اینکه در را باز کردم، دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی🙇 در حال سجده است. اما نه روی زمین ! بلکه بین زمین وآسمان🌏 مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد و گفت تا زنده ام به کسی حرفی نزنید...."🌺🌼
(3)👇 💥تشرف_به_محضر_امام_زمان 🍃یک بار با احمد آقا و بچّه های مسجد رفتیم زیارت قم و جمکران. در مسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر میخواهید سوهان بخرید یا جایی بروید و…، یک ساعت وقت دارید. ما هم رفتیم سمت مغازه ها، که یک دفعه دیدم احمد آقا رفت سمت بیابان . من و رفیقم دنبالش راه افتادیم. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من می آیید!؟ ☘جا خوردیم. گفتیم: شما پشت سرت رو می بینی؟ چطور متوجّه شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید برگرد. گفتم: نمی شه، ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم مییایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله می کنه… ☘گفت: خواهش میکنم برگردید. دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین و گفت: ؟ می تونید با من بیایید!؟ ما هم که از همه ی احوالات احمد آقا بی خبر بودیم گفتیم: طاقت چی رو، مگه کجا می خوای بری؟! 🌟نفسی کشید و  گفت: دارم میرم باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همین طور که از ما دور می شد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله. 🌿نمیدانید چه حالی بود، آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود مجبور شدیم با ترس و لرز برگردیم.ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس میآید. چهرهاش برافروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست. (4)👇 💥نماز_اول_وقت 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... (5)👇 💥حال_عجیب_در_قنوت_نماز 🍃یک بار برنامه ها تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود. گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول صحبت با پروردگار است. 🍃قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سؤال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: احمد آقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد. برای همین کمی فکر کرد و گفت: نه ، چیز خاصی نبود. میخواست طبق معمول موضوع را عوض کند ؛ اما آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزندو گفت: 🍃 «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمیدانی چه خبر بود! آنچه که از زیباییهای بهشت و عذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و…» 🍃روز به روز روحیات معنوی احمد آقا تغییر میکرد. هر چه جلو میرفتیم نمازهای احمد آقا معنوی تر میشد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی میکرد از بقیه فاصله بگیرد! در انتهای مسجد امین الدوله یک فرو رفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود. آنجا یک نفر میتوانست نماز بخواند. احمد آقا بیشتر به آنجا میرفت و از همانجا به جماعت متصل میشد... 🍃یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدّت منقلب شد. بدنش می لرزید. گویی یک بنده ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته. 🍃البتّه احمد آقا بسیار کتوم بود ، یعنی از حالات درونی خود حرفی نمیزد. من یک بار از خود ایشان شنیدم که حدیث: «نماز معراج مؤمن است» را خواند. و بعد خیلی عادی گفت: بچّه ها باید نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید. من آن شب اصرار کردم که: احمد آقا آیا این معراج برای شما اتفاق افتاده؟ معمولاً در این شرایط به نحوی زیرکانه بحث را عوض میکرد امّا آن شب، سرش را به نشانه ی تأیید تکان داد ... 📚«عارفانه»
🔴 آقای روحانی‌، حافظه تاریخی ملت پاک نشده! 👤 : 🔹آقای روحانی رئیس‌جمهور سابق کشورمان گفته‌اند «‌کشورهای ۱+۵ در اسفند ۹۹، حتی شروط ما برای رفع برخی تحریم‌های غیرهسته‌ای را هم پذیرفته بودند اما مصوبه مجلس جلوی [احیای برجام] را گرفت‌»! در این باره گفتنی است که مصوبه مورد اشاره آقای روحانی «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» است که بعد از خودداری آمریکا و اروپا از انجام تعهدات برجامی خود در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده بود. 🔸️موضوع مصوبه یاد شده آن است که چنانچه طرف مقابل کماکان از انجام تعهداتی که در برجام پذیرفته است خودداری کند، دولت ایران نیز موظف خواهد بود تعهدات برجامی خود را به تدریج کاهش بدهد. ✅به بیان دیگر، مصوبه مجلس برای پایان دادن به دیپلماسی منفعلانه دولت آقای روحانی و الزام طرف مقابل به لغو تحریم‌ها و انجام تعهداتش بوده است و معلوم نیست نظر جناب روحانی که آن را مانع رفع تحریم‌ها دانسته‌اند از کجای این مصوبه بیرون آمده است؟! اگر به گفته ایشان، کشورهای ۱+۵ آماده لغو تحریم‌ها بودند! که باید از مصوبه مجلس استقبال می‌کردند، جنابعالی چگونه آن را مانع رفع تحریم‌ها دانسته‌اید؟! 🔸️ ترامپ در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج شد و از آنجا که برجام برای آمریکا یک سند طلایی و برای ما یک فاجعه بود، اقدام ترامپ بسیار تعجب‌آور به نظر می‌رسید ولی خانم فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) پرده از پشت پرده ماجرا برداشت و در مصاحبه با نشریه «پولیتیکو» گفت: «من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریم‌ها، ایران به برجام پایبند بماند و از آن خارج نشود»! ✅ترامپ (بخوانید تمامیت آمریکا) با شناختی که از انفعال دولت قبل داشت در پی آن بود که ایران برای بازگشت آمریکا به برجام، امتیازات بیشتری به حریف واگذار کند! و برجام‌های ۲ و ۳ و... نیز شکل بگیرد! ولی مصوبه مجلس چنین اجازه‌ای به دولت آقای روحانی نداد و ترفند ترامپ به نتیجه نرسید. 🔹 با توجه به نکته (بخوانید سند) فوق، خروج ترامپ از برجام با چراغ سبز جناب روحانی و تضمین ایشان صورت گرفته بود! و سؤالی که اگر پای حساب و کتاب و بازخواست در میان باشد، باید از آقای روحانی پرسیده شود، این است که چرا چنین تضمینی به ترامپ داده بودید؟! ترامپ درپی آن بود که مسائلی نظیر حضور ایران در منطقه و صنایع موشکی کشورمان را هم به برجام اضافه کند و به همین علت بعد از خروج از برجام بارها اعلام کرد که ایران برای مذاکره در این خصوص مراجعه خواهد کرد! و آقای روحانی نیز اصرار به ادامه مذاکره داشتند که مصوبه مجلس مانع از آن شد. 🔸️جناب روحانی! حتماً به خاطر دارید که بعد از تصویب قانون یاد شده در مجلس، به شدت با آن مخالفت می‌کردید! چرا؟! مصوبه مزبور تاکید بر لغو تحریم‌ها و مقابله با بدعهدی آمریکا و اروپا داشت. مخالفت شما با چه توضیح و توجیهی صورت می‌پذیرفت؟! 💢 از هنگام تصویب برجام تاکنون، نه فقط آقای روحانی، بلکه هیچیک از طرفداران برجام نتوانسته‌اند حتی به یک نمونه از دستاوردهای برجام اشاره کنند! مذاکرات با هدف لغو تحریم‌ها صورت گرفته بود و طی ۸ سال ریاست آقای روحانی بر قوه مجریه بسیاری از وقت، امکانات و ظرفیت‌های نظام به پای برجام ریخته شده بود ولی نه فقط تحریم‌ها لغو نشد، بلکه دوبرابر نیز شد! ➖➖➖➖➖➖➖ 📡برای رصد تحلیلهای داغ در مورد وقایع مهم روز به کانال جهاد تبیین۸ بپیوندیم👇 ┏━━ °•🍃•°━━┓ @jahadetabeen8 ┗━━ °•🍃•°━━┛
«حسن روحانی» رکورددار پایین‌ترین میزان محبوبیت 🔹کنشگری سیاسی حسن روحانی پس از دوره‌ای یک‌ساله سکوت پس از تحویل دولت، از چندی پیش آغاز شده و او تاکنون چند جلسه عمدتاً با حضور دولتمردان دولت یازدهم و دوازدهم برگزار کرده است. 🔹با اینحال سخن گفتن از دولت و مجلس حداقلی از سوی حسن روحانی که در طول دوران رئیس‌جمهوری خود، نمادهایی تاریخی از ناکارآمدی و بی‌کفایتی برجای گذاشت برای ناظران تعجب‌برانگیز است. 🔹با این حال در آخرین سال حضور روحانی در دولت یعنی سال ۱۴۰۰ به دلیل انباشت ناکارآمدی‌ها و نارضایتی عمومی، میزان محبوبیت روحانی به رقم بی‌سابقه ۹.۷ درصد تنزل پیدا می‌کند که در طول دولت‌های پس از انقلاب بی‌سابقه بوده است. tn.ai/2854759 @TasnimNews 🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @jahadetabeen8 #⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره مبارکه از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
187-tobe-fa-maleki.mp3
3.14M
سوره مبارکه باصدای استاد مومیوند
سوره مبارکه از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
187-tobe-ta-1.mp3
4.72M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
187-tobe-ta-2.mp3
3.98M
سوره مبارکه بخش دوم مفسر: استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساعت به وقت شب جمعه بغداد 1:20 🥀🥀🥀 🎥اگر شهیدم کنی شفاعتت میکنم. ✍رهبر انقلاب: شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید میکنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش میگردم؛ من را به آن تهدید میکنند! 🌹 ✌️ 🇮🇷