📜 #بخوانید || اماننامه
اولین بار که شنیدم برایت امان نامه آوردند، دلم تکه تکه شد، چشمم که هیچ، قلبم بی امان در سینه می کوبید و اشک می ریخت.
همان وقتی که عصر تاسوعا داشت به سر می رسید، شمر ملعون آمد نزدیک خیمهگاه حسین (ع) و فریاد زد: *«أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا» خواهر زادگانم کجایند؟*
فقط خدا می داند تو و برادرانت چه حالی شدید وقتی صدای شومش را شنیدید؟
امان نامه برابر بود با بی وفایی و تو تجسم وفا بودی.
شمر فاسق چه توقعی داشت؟!
حسین را تنها بگذاری؟!
آن هم وسط معرکه، میان هزار هزار گرگ درنده که در روز روشن و با یقین آمده بودند برای نابودی دین و زیر پا گذاشتن حق و حقیقت؟
شمر، کور خوانده بود که تو را به واسطه نسبت با قبیله مادری ات از برادر و سرورت حسین جدا کند.
از شوق و عشق لبریز شدم لحظه ای که با صدای رسایت گفتی:
بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.
ای دشمن خدا!
ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم.
آیا ما را امان میدهی ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟
#تاسوعا
@jahadgaran | جهادگران