eitaa logo
پایگاه جهادگران استان یزد
697 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
345 ویدیو
18 فایل
اینجا قرارگاه جهادی شهید محمدخانی🌹 و پاتوق دانشجویان جهادگر استان یزد✌🏻 • عرصه‌های عمرانی، آموزشی، اشتغال زایی، سلامت 📲 با ما همراه باشید: https://zil.ink/q_hajammar 📥 ارتباط با ما و ارسال خبر: @Ad_jahadgaran_yazd
مشاهده در ایتا
دانلود
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ 🔹 اتفاق دیگری که باید رقم بخورد که مردم بیایند پای کار پیشرفت اون منطقه و از دلش امید ایجاد بشود، اصل تعریف کار با مردم و اجرای آن توسط مردم همان منطقه است 🔸جهاد امید آفرینی 🔸جلسه دوم - قسمت سوم 🔸آقای صادق مفرد __ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
📄 ⭕️ جهاد ۲۳۵ دانشجوی یزدی در ماه رمضان/ تابستان امسال اوج فعالیت‌های جهادی خواهد بود. «صمدی» مدیر عملیات جهادی بسیج دانشجویی استان یزد گفت: ۲۳۵ نفر از دانشجویان بسیجی شهر یزد در قالب ۷ گروه جهادی در جریان طرح افطار تا سحر به خدمت به مردم کمتر برخوردار حاشیه شهر یزد پرداختند. ادامه 👇 isna.ir/xdNVJ8 https://b2n.ir/x11827 https://dnws.ir/592082 http://www.yjc.ir/00ZRzt https://basijnews.ir/00dvF6 https://sobhesabat.ir/oU85Y https://www.yazdinews.ir/247104 http://yazdrasa.ir/article/40812433 http://shabestan.ir/detail/News/1268674 https://www.iribnews.ir/fa/news/3861098 http://www.tabnakyazd.ir/fa/news/1106955 __________ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
📄 🔹 ویژه نامه کیهان استان یزد با خبری از اردوهای جهادی بسیج دانشجویی ______________ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
🔻«باهم برای هم» 🔹«اولین اردو جهادی دانشگاه آزاد میبد» 🗓️ زمان: هفته سوم تیرماه 🏷️ مکان: یکی از روستاهای استان یزد 🔻ویژه دختران 📌 زمینه های اردو: سلامت و بهداشت، تدریس و آموزش، هنری، فرهنگی، مشاوره و روانشناسی و ... 🔹پیش ثبت نام اردو جهادی https://survey.porsline.ir/s/laL9jwAQ گروه جهادی دانشگاه _____________ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ 🔹 ضربه سخت اتحادیه اروپا به بسیج دانشجویی 🔸 با تحریم‌های این نهاد اروپایی دانشجویان بسیجی دیگر نمی‌توانند برای اردوهای جهادی به حومه پاریس یا جزایر قناری سفر کنند! _____________ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی یزد 🚩@Q_hajammar
پایگاه جهادگران استان یزد
‌✧ #بخوانیم 📚 | برشی از کتاب #حسین_جهادی از پدر حسین خواستم چند کلمه بگوید، تا طلیعهٔ کتاب باشد. گ
‌✧ 📚 | برشی از کتاب از وقتی اولین اردوی جهادی را رفت، دیگر هیچ چیز نتوانست مانع رفتنش به اردو بشود. شده بود پای ثابت همهٔ اردوهای جهادی. یکسال حسین اردو نیامد. برای همه عجیب بود و برای من که حسین را خوب می‌شناختم عجیب‌تر. مگر می‌شد حسین جهادی نیاید؟! وسطای اردو به مناسبت شهادت یکی از ائمه(ع) هیئت گرفتیم. توی هیئت، مداح گفت: بچه‌ها شک نکنید که این اردوهای جهادی، همان جهاد فی‌سبیل‌اللّه است. قدم گذاشتن در مسیر شهداست. شهدا جبهه‌های جنگ را کربلا می‌دانستند. آیا شما هم احساس می‌کنید الان در کربلا دارید خدمت می‌کنید؟ شک نکنید همه بچه‌های جهادی در موقعیت موقعیت کربلا هستند. هم شما و هم حسین مؤمنی که الان در حرم آقا اباعبداللّه (ع) نائب‌الزیارة همهٔ شماست. تازه فهمیدیم؛ فقط زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) می‌توانست باعث شود حسین جهادی نیاید. اصلاً دلبسته به مال دنیا نبود. این موضوع را چندبار امتحان کردم و هربار مطمئن‌تر شدم که مال دنیا نمی‌تواند حسین را اسیر خودش کند. وقتی از کربلا برگشته بود بهش گفتم: برایم سوغاتی چی آوردی؟ گفت: کلاً چیزی نیاوردم. یک نگاهی به دستش کردم، دیدم یک انگشتر دُرّ نجف برای خودش از سفر آورده. با اینکه مطمئن بودم به خاطر اینکه یادگار کربلاست انگشتر را خیلی دوست دارد، گفتم: همین انگشتر را بده به من! یکم بهم نگاه کرد و انگشتر را داد. باورم نمیشد. گفتم: جدی میدهی به من؟! گفت: آره، بکن دستت. علاوه بر این انگشتر، چفیه‌ای هم از این سفر، سوغات آورده بود که بعد از آن همیشه همراهش بود. __ قرارگاه جهادی شهید محمد خانی 🚩@Q_hajammar
📄 ⭕️ ترس از سوسک باعث زخمی‌شدنِ چند صهیونیست شد 🔹تایمزِ اسرائیل: عصر شنبه فریادهای وحشتناک یک زن در یکی از کافه‌های تل‌آویو باعث وحشت گستردۀ مشتریان مشتریان آن کافه و رستوران کنارش شد و همه به گمان حملۀ فلسطینی‌ها پا به فرار گذاشتند و دو نفر هنگام فرار زخمی شدند. 🔹وقتی پلیس به محل حادثه رسید پس از جست‌وجو متوجه شد که یک زن بعد از دیدن سوسک در کافه ترسیده و  شروع به فریاد زدن کرده و میز واژگون شده و بقیه هم فکرکردند که حمله شده. ______ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
پایگاه جهادگران استان یزد
📸 | عمو جهادی و وروجک‌ها | 📝 ظهر شده بود و آفتاب نیت کرده بود روی صورت‌هایمان نقاشی سوخته کار کند. هوا طوری شرجی و گرم شده بود که یکی از بچه‌ها گفت: "بابا اوست کریم، برنامه یک هفته‌ای بازگشت به خودتونو یه روزه گرفتی؟" 📝دیگری هم در جوابش گفت: "اگه لباستم سبز بود، عین چاغاله بادم نمک زده می‌شدی." با شنیدن این حرف، صدف‌های خنده‌ی بچه‌های جهادی بود که به مروارید رفاقت باز می‌شد. وضعیت همه کم و بیش همین بود. 📝 کنار خوشمزه‌ بازی‌های دوستان، حواسم به این نیروهای گشت و مراقبت وروجک اطرافمان هم بود. دو به دو، هر گروه به سویی دویدند. به عباس گفتم که حواسشان باشد، تحرکات مشکوکی دیده می‌شود. 📝 چند دقیقه بعد، آن وروجک‌ها آمدند. دو تا از آن‌ها سینی بزرگی دستشان بود. گروه دیگر داشتند یک گونی را به سختی حمل می‌کردند و می‌آوردند. به نظر می‌رسید درونش چند جسم گرد و سنگینی باشد‌ و از گروه دیگر یک کلمن بزرگ‌تر از چثه‌‌هایشان به چشم ‌می‌آمد. آن‌ها آمدند، برای ما هندوانه‌ و آب خنک آورده بودند. 📝 بعضی از آن‌ها که کوچکتر بودند، می‌خواستند از ما سوالی بپرسند اما بزرگتر‌هایشان مانع شدند و دستشان را گرفتند و خداحافظی کردند و رفتند. 📝 روز سوم؛ آن‌ها سوار بر گیسوان طلایی آفتاب آمدند. دفتر نقاشی‌هایشان مقابلشان بود و مداد‌های رنگی را روی هم ریخته بودند. ما را نگاه می‌کردند و نقاشی می‌کشیدند. روز به نیمه رسید و یکی از همان وروجک‌ها بلند شد و با جدیت تمام و با لهجه‌ی زیبایش گفت: "سه روز شد دیگه. من میرم ازشون بپرسم میخوان اینجا چیکار کنن؟" فکر می‌کردم که یخ‌شان باز شده است‌. همان وروجک که در چهره‌اش جدیت و برافروختگی خاصی دیده می‌شد با قدم‌های محکم آمد سمت من. 📝 با صدایی که از چهره‌اش نیز جدی‌تر بود گفت: "عمو راست میگن شما دارید اینجا برای ما مدرسه می‌سازید؟" از جدیتش در آن کوچکی‌اش هم خنده‌ام گرفته بود هم می‌ترسیدم بخندم. با سختی خنده‌ام را جمع کردم و گفتم: "آره عمو داریم اینجا یه مدرسه برای شما می‌سازیم. چطور مگه؟" این را که گفتم، چنان جیغ بنفشی از سر شادی و شوق کشید و دوید سمت دیگر دوستانش و همه با هم دست میزدند و شادی می‌کردند که صدا و تصویرشان در خاطره نه تنها من که هر کسی که شاهد آن بوده، هست. 📝 جهادی یعنی خودت را زمین بگذاری و دلت را برداری ببری و با مردم قسمت کنی. یعنی همرنگ خاک شوی و میز و صندلی مدیریت تو شود، وسط میدان عمل آمدن. یعنی همان فلق خدا شوی که نفاثات را کنار می‌زند عقد و پیمان‌های الهی را محکم می‌کند و گره‌های کور مشکلات را باز می‌کند. یعنی همین شادی‌های فرشته‌های خدا روی زمین. جهادی یعنی بی ریا بی منت، برای ظهور برای امام زمان(عج). _____ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی یزد 🚩@Q_hajammar
🌺نقاره می‌زنند... مریضی شفا گرفت 🌺عالَم به سمت پنجره فولاد می‌دود 🌸 میلاد شمس الشموس، امام رئوف، علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه السلام، مبارک باد🌸 ______ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ 🔹 خود گروه جهادی هم به ثبات نیاز دارد، به دلیل اینکه کارمان تشکیلاتی هست... 🔸جهاد امید آفرینی 🔸جلسه دوم - قسمت چهارم 🔸آقای صادق مفرد __ قرارگاه‌ جهادی‌ شهید‌ محمد‌ خانی 🚩@Q_hajammar