💢یک داستان یک پند چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده‌اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده‌است بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند آن‌ها به استاد گفتند ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آن‌جایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم استاد فکری کرد و پذیرفت که آن‌ها روز بعد بیایند و امتحان بدهند چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد، آن‌ها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آن‌ها خواست که شروع کنند آن‌ها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود کدام لاستیک پنچر شده بود... زندگی بر پایه ی صداقت زیبا می شود🍀 ‌‌ 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

خدایا مرا خرج کاری کن که مرا برای آن آفریدی... صبحتون پر نور به نور فاطمی(س) 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

💢ﺍﺯ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻻﺑﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ چگونه خواهد بود ﻣﺜﺎﻝ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺯﺩﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﯽ ﺣﺒﺲ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﭘﺴﺮﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﭘﺴﺮﺩﻭﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﭘﺴﺮ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﺩ ﻭ ﺷﺮﺍﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﯿﺎ ﭘﺴﺮﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮد ﭘﺴﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺐ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﺗﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﭘﺪﺭ ﻫﻢ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺁﻣﺪن ﭘﺪﺭ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ ﺁﺭﯼ؛ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﺎﻝ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺳﺖ، ﻣﺮﺩﻡ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎن ﻋﺪهﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺍﺻﻼ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻟﯿﻢ ﻋﺪﻩﺍﯼ ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺴﺖ ﻣﯿﻨﺸﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ عده‌ای هم از هیچ کاری برای رضایت ولی امرشان دریغ نمی‌کنند... 🙏بار الها ما را عامل بدار ‌‌ 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

(بسم رب الزهرا علیه السّلام ) 🏴ضمن عرض تسلیت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها به استحضار می رساند ؛گروه جهادی در راستای دعوت حکیم حسین خیراندیش قصد عزیمت به روستای( آزران کاشان) را دارد و به لطف الهی اولین اردوی خارج از تهران(بعد از سفر اربعین ) در محل تولد و مزار شهیدان خیراندیش برگزار می شود. فلذا،خادمین بزرگواری که :تمایل به حضور وخدمت رسانی دراین اردو را دارند, جهت ثبت نام هر چه سریعتر اقدام نمایند. 09931711448📞 زمان و محل حرکت : پنجشنبه ۱۵ آذرماه ساعت ۱۵ عصر، ایستگاه مترو جوانمرد قصاب. برگشت جمعه ۱۶ آذرماه ساعت ۱۶ عصر. [به شرط حیات بازدید از کارگاه گلاب گیری جزو برنامه‌های اردو می باشد] (گروه جهادی شهیدان خیراندیش )

‍ 💢حکایت پندآموز 💢نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار روزى زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری  کشیدند این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت  او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادى هم استفاده نکرد… چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد نتیجه گیری بسیاری ازبیمارى‌ها و مشکلات اینچنین هستند و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود می‌شوند. پس همه چىز به برداشت ما از زندگى و شرایطى که در آن هستیم بر می‌گردد. برای همین بهتر است دیدگاهمان را به همه چیز خوب و مثبت کنیم مواظب تلقین‌های زندگی خود باشید… ‌‌‌شبتون زیبا🍀 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

🍀چهارشنبه است ودلم سمت شما افتاده چهارشنبه های امام رضایی صبحتون به مهربانی و رأفت در پناه امام رئوف باشید 🍀 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

🏴(بسم رب الزهرا علیه السّلام )🏴 🍃ضمن عرض تسلیت ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها 🍃 🌱به استحضار می رساند ؛ گروه جهادی در راستای دعوت حکیم حسین خیراندیش و اعضاء شورای محترم روستا قصد عزیمت به روستای آزران کاشان را دارد و به لطف الهی اولین اردوی خارج از تهران(بعد از سفر اربعین ) در محل تولد و مزار شهیدان خیراندیش برگزار می شود. 🌱فلذا،خادمین بزرگواری که، تمایل به حضور وخدمت رسانی دراین اردو را دارند, جهت ثبت نام هر چه سریعتر اقدام نمایند. 09931711448 ✔️زمان و محل حرکت : پنجشنبه ۱۵ آذرماه، ساعت ۱۵ عصر، ایستگاه مترو جوانمرد قصاب. برگشت جمعه ۱۶ آذرماه ساعت ۱۶ عصر. 🍂بازدید از کارگاه گلاب گیری جزو برنامه‌های اردو می باشد (گروه جهادی شهیدان خیراندیش ) 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱

لایو امروز مورخ 14 آذر ماه آقای دکتر مهدی تنها سر فصل مفاصل

میگفت: دعامون کن مادر! دلِ مام مثل پهلوی شما شکسته.. :) ملتمس دعای خیرتان هستيم 🙏 💠کانال گروه جهادی شهیدان خیراندیش 👇👇👇 https://eitaa.com/jahadi_kheirandish 🌱ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏🌱