جلسه امتحان یا #نماز_اول_وقت؟!
احمد به شدت مراقب نماز اول وقتش بود و وقتی اذان میشد همه کارهایش را تعطیل میکردآن هم چه نمازی،مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند طوری نماز می خواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود!
قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد.سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت:بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار میگردد.چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد.احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه.من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم.
گفتم:این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمیگیره
اما گوش احمد بدهکار نبود او رفت نمازخانه و من سر جلسه امتحان!
بیست دقیقه میشد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از احمدعلی خبری نبود.آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت میکرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد.مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر احمدعلی بودم
معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت:از دست این دستگاه تکثیر،کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود!
تا معلم برگه را داد به دست یکی از دانش آموزان که پخش کند،احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد.با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش،هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد گفت:نیری برو بشین سر جات!
من و احمد علی هر دو امتحان دادیم،اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه...
📚کتاب عارفانه
#شهید_احمدعلی_نیری
#گروه_جهادی_طلیعه | آمل
ما اینجا #به_هم_مربوطیم
┄┅─═◈═─┅┄𑁍┄┅─═◈═─
▣⃢🪴✔️@jahadi_talie