eitaa logo
جهاد تبیین
75 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸در 56 نفر از سرما یخ زدن و مُردند. ، تیتر زده از مرز تا مرز ، 56 نفر مُردند!! از کانادا تا مرز مکزیک، یعنی همون ! حقیقت را طوری مخفی میکنند که به حیثیت امریکا آسیب نرسد... حال اگر یک صدمِ این اتفاق در می‌افتاد، به نظر شما چه واکنشی نشان می‌دادند؟! رسانه‌ها این گونه مردم را می‌دهند.
🌷🌷 🌹بعد از شهادت🌹 تا مدتها توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😕 بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😌 به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را کنی?" می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها کنند و بلایی سرم بیاورند. اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙 قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف .😯💪🏻 توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.😏😤 پیکری شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"😯 میخکوب شدم از درون گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭 😠بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را کرد و کشید طرفم.😈🔫 داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!" حاج سعید حرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.☹️ داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده." دوباره فریاد زدم: "کجای آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?" داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😫 هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😮 اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا." نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست مان بدهد.😥 توی دلم شدن به علیها السلام. گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻 یکهو چشمم افتاد به تکه کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮 خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔 بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر .😶 از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌 وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی و هم . راقعا به استراحت نیاز داشتم😥 فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝 به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد پیشم و گفت: " و شهید حججی اومده‌ان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇 من را برد پیش پدر محسن که کنار ایستاده بود. پدر محسن می دانست که من برای پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن خبر آوردی?"😢 نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر را تحویل داده‌اند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند?😭😫 گفتم: "حاج‌آقا، مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش." گفت: "قسمت میدم به بی‌بی که بگو." التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢 دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝 وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاج‌آقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭 هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"♥️😭 .............🌹
⭕️امام جواد عليه السلام:  🔸«تأخِيرُ التَّوبةِ اغْتِرارٌ، و طُولُ التّسْويفِ حَيْرَةٌ». 🔹به تأخير افكندن ، و است و طولانى شدن و امروز و فردا كردن، مايه و سرگشتگى. 📕تحف العقول، ۴۵۶
؟ 💢 عده ای میگویند مردم الان آگاه و با اطلاعات شدن زمان انقلاب اکثر سواد نداشتن، سطح مردم پایین بود، گول خوردن!! ✅اگر فرض کنیم مردم بیسواد بودند و وعده ها را خوردند: اولا: باید پرسید چرا در ۵۳ سال حکومت نتوانست جامعه ایران که فقط ۳۵ میلیون جمعیت داشت را باسواد کند؟ اینکه الان در جامعه ۸۰ میلیونی جمعیت غالب باسواد هستند دستاورد نیست؟ ثانیا: مردم چه وعده هایی را خوردند؟ آب و برق و مسکن مجانی؟ خب مگر نمیگویید مردم در رفاه بودند!!! جامعه ای که در رفاه باشد دیگر دغدغه اولیات زندگی مانند آب و برق را نباید داشته باشد! ثالثا: سطح مردم‌ پایین بود؟ مردم‌نمیفهمیدند؟ خب چرا متفکران بزرگی مثل شریعتی و یا مطهری با پهلوی مخالف بودند؟ علت مخالفت و دانشجویان چه بود؟ علت مخالفت مصدق، فاطمی، جلال آل احمد چه بود؟ اینها هم‌ نمیفهمیدند؟! تاریخ زنده است، حیات دارد، تاریخ را تحریف نکنید.
❌ بعضی‌ها زاییده‌ شده‌اند تا آمریکا را بخورند!🇺🇸 ۱. در توافق الجزایر قرار شد ایران گروگان‌های آمریکایی را آزاد کند و در قبال آن آمریکا پول‌های ایران را پس بدهد. اول گروگان‌ها آزاد شدند و بعد از آن بجز تحریم‌های جدید خبر دیگری نبود.(دولت هاشمی‌رفسنجانی) ۲. توافق سعدآباد که قرار شد ایران غنی‌سازی را تعلیق کند و در قبال آن تحریم‌ها رفع شود. غنی‌سازی تعلیق شد، اما تحریم‌ها افزایش پیدا کرد.(دولت خاتمی) ۳. در برجام که قرار شد همه تعهدات را ما انجام بدهیم بعد طرف مقابل شروع به انجام اقدامات خودش بکند و وقتی خرش از پل گذشت برگشت و به ما خندید.(دولت روحانی) ۴. در جریان جنگ یمن و عربستان نیز با یک تماس جان‌کری، کشتی کمک به یمن بازگشت خورد و پس از آن هر روز شاهد ریخته شدن خون کودکان یمنی بودیم.(دولت روحانی) ۵. در آخرین مورد مشخص شد پاسخ به شهادت هنیه در تهران به دلیل وعده آتش بس آمریکا به پزشکیان و ظریف عقب افتاد و امروز شاهد جنایت بی‌سابقه اسرائیل در شهادت سیدحسن نصرالله بودیم!(دولت پزشکیان) ● ولی فقیه با ما درد دل کرد و جدی نگرفتیم: «عقب‌نشینی غیرتاکتیکی غضب الهی را در پی دارد.»