🟠 منبر روشنگری✨
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أباألقاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِهِ الطَيِّبينَ الطَّاهِرِين ألمَعصومين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين ولعن علی اعدائهم أعدا الله أجمعين».
🟧 موضوع🟧
👈 بندگی خدا
➖مردان با شرف و افراد مستقل و عزيز النفس موقعى كه روى شايستگى و لياقت، #مقام: بزرگى را عهده دار شوند،
در كمال قدرت و اعتماد به نفس انجام وظيفه مى كنند.
➖ #تملق و #چاپلوسى، پستى و زبونى در روان پاك آنان راه ندارد
و در حساس ترين مواقع، شخصيت خود را نمى بازند و به خوارى و فرومايگى تن نمى دهند.
➖قال على عليه السلام:
«ذوالشرف لا تبطره منزلة نالها و ان عظمت كالجبل الذى لا تزعزعه الرياح ؛»
➖حضرت على عليه السلام مى فرمود:
مرد با شرف اگر در جامعه به بزرگترين #مقام_و_پايه نايل شود،
هرگز خود را نمى بازد و از مسير فضيلت خارج نمى شود.
او مانند كوه پابرجاست كه وزش بادها قادر نيست به حركتش درآورد و متزلزلش نمايد.
منبع_ غررالحكم، صفحه ۴۰۷.
➖خواجه #ابومنصور، وزير #سلطان_طغرل، مردى دانا و لايق، قوى النفس و با شخصيت و خداپرست و درستكار بود.
او در انجام #وظايف_دينى مراقبت كامل داشت.
➖روزى #سلطان_طغرل، وزيرش #ابومنصور را قبل از طلوع آفتاب احضار كرد.
➖ماءمورين به منزل وى رفتند و او را در حال خواندن دعا ديدند. امر پادشاه را ابلاغ نمودند،
ولى وزير به گفته آنان توجهى نكرد و همچنان به خواندن ادعيه ادامه داد.
➖ماءمورين بى اعتنايى او را بهانه كردند و به عرض #سلطان_طغرل رساندند كه وزير نسبت به اوامر پادشاه احترام نمى كند
و با اين سخن، #سلطان_طغرل را به سختى خشمگين كردند.
وزير پس از فراغت از #عبادت سوار شد و به دربار آمد.
به محض ورود، شاه با تندى به وى گفت: چرا دير آمدى؟
➖وزير در كمال #قوت_نفس و اطمينان خاطر عرض كرد:
اى پادشاه، من #بند_خداوندم و #چاكر_سلطان_طغرل!
تا از #بندگى_خدا فارغ نشوم نمى توانم به وظايف #چاكرى پادشاه قيام نمايم.
➖گفتار محكم و پر از حقيقت وزير، شاه را سخت تحت تاءثير قرار داد و ديده اش را اشك آلود كرد.
به وزير آفرين گفت و سفارش كرد كه:
➖همواره به اين روش ادامه بده و #بندگى_خدا را بر چاكرى ما مقدم بدار، تا از بركت آن امور، كشور همواره بر نظم صحيح استوار بماند.
منبع _جوامع الحكايات، صفحه ۱۷۳.
➖نتیجه اینکه؛
مبادا بخاطر این که سر ساعت با فلان #مسئول و با فلان #کارمند و با فلان #بازاری قرار داریم و #نماز و #اعمال_عبادیمان به تاخیر بیفتد!!
والسلام علی من التبع الهدی
⭕️چاپلوسی
🔹خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَ يُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ [آل عمران، ۱۸۸] گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال میشوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است!» تمجید و تقدیس دیگران به واسطه افعال و خلقیات نیکشان لازمه اخلاق اسلامی و نوعی شکرگزاری از آفریده های خداوند است. امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میفرماید: «رُبَّما اسْتَحْلَی النَّاسُ الثَّناءَ بَعْدَ الْبَلاءِ؛ [۱] چه بسا مردم ستایش کسی را بخاطر تلاشها و زحمت هایش شایسته می دانند».
🔹این احترامها هر چند بر تواضع آدمی می افزاید ولی نباید از حد خود بگذرد و #تملّق نام گیرد. امام علی علیه السلام میفرماید: «اذا مَدَحْتَ فَاخْتَصِرْ...؛ [از کتاب غررالحکم] اگر مدح کردی، مختصر کن...». کما اینکه اگر شخصی را به واسطه عمل ناشایست یا سخن ناپسند مورد مذمت قرار دادید، تعدّی از حد مورد نیاز شایسته نیست و لازم است همواره جایی برای آشتی باز بماند. امیرالمؤمنین در ادامه حدیث قبل میفرماید: «...اذا ذَمَمْتَ فَاقْتَصِرْ؛ اگر کسی یا چیزی را مذمّت کردی آن را کوتاه کن». احترام بیشتر از حد جواز، و خضوع و خشوع بیش از حد معمول، برای کسی خلق اسلامی شمرده نمی شود و دو منشاء ناپسند دارد که عبارتند از: سفاهت و کم خردی یا فرصت طلبی و منفعت خواهی. انسانی که بیش از حد از کسی مدح می کند و یا او را مذمت می نماید، عاقل نیست، او سفیه و احمق است.
🔹امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیث دیگری میفرماید: «اکبَرُ الْحُمْقِ الْاغْراقُ فِی الْمَدْحِ وَ الذَّمِّ؛ [همان] بزرگترين حماقت، اغراق در ستايش و نكوهش است». چنین کسی در پی رسیدن به منافع خویش است و لذا صفت مداحی، وصف قریب فرصت طلبانی است که همواره، باصطلاح «نان به نرخ روز می خورند» و گاهی با عمرو، و گاهی با زید می جوشند؛ کسانی که گاه خبث باطنی، آنها را فرمان به جدال و خصومت می دهد، و گاه به تملق و مداحی وادار می کند. نزد آنان هدف، وسیله را توجیه می کند، و آنچه برای آنها مهم است رسیدن به منفعت پیش بینی شده آنهاست و نه هیچ چیز دیگر. امام علی علیه السلام در روایت دیگری میفرماید: «احْتَرَسُوا مِنْ سَوْرَةِ الْاطْراءِ وَ الْمَدْحِ فَانَّ لَهُما ریحاً خَبیثاً فِی الْقَلْبِ؛ [همان] از شراره تملق و مداحی دوری گزینید که حاکی از بوی کثیف قلب مداحان و تملق گویان است».
🔹بنابراین مدح و ستایشی که اولّا لله صورت پذیرد، و برای مطامع دیگر و امیال دنیوی نباشد و ثانیاً از حد خود نگذرد، مذموم شمرده نمی شود. بلی، مدحی که از تعادل خارج شود، خلق اسلامی شمرده نمی شود. امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی دیگر میفرماید: «ایاک وَ الْمَلَقَ فَانَّهُ لَیسَ مِنْ خَلائِقِ الْایمانِ؛ [همان] از #تملق بپرهیز که آن از اخلاق مؤمن نیست». و نیز می فرماید: «لَیسَ الْمَلَقُ مِنْ خُلْقِ الْانْبِیاءِ؛ [همان] #چاپلوسی از شیوه ها و خُلقیات انبیاء نبوده است».
💠یک استثناء
🔹قبل از پیگیری بحث، لازم به توضیح است که اهمیت علم و دانش و تعلیم و تعلّم بدان حد است که اگر یادگیری منوط به چاپلوسی و تملّق از معلّم بوده و به غیر آن راهی نباشد، چنین عملی جایز است، مشروط بر آنکه عواقب منفی تملّق در معلّم بوجود نیاید. رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «لَیسَ مِنْ اخْلاقِ الْمُؤمِنِ الَّتمَلُّقُ وَ الَحَسدُ الّا فی طَلَبَ الْعِلْمِ؛ [۲] #تملق و حسد خلق و خوی مؤمن نیست، الّا در مورد #طلب_علم».
پی نوشتها؛
[۱] نهج البلاغه، (صبحی صالح) خطبه ۲۱۶
[۲] مستدرك الوسايل، ج ۹، ص ۱۸۱ و كنز العمال، ۲۹۳۶۴
📕غضنفری، علی؛ اخلاق در قرآن و سنت حاوی یکصد مبحث اخلاقی، ج ۱، ص ۲۹۳