🍃همه کس و کارم
یکی خیال تنهایی به سرش میزند
یکی احساس میکند که تنهاست
و یکی هم یقین دارد که کسی را ندارد.
سالها پیش که پیشت میآمدم و میگفتم:
«کسی را ندارم، به فریادم برس!»
خیال تنهایی به سرم زده بود.
وقتی که جواب نمیدادی
میرفتم با همانهایی که خیال میکردم کس و کارم نیستند
همپیاله میشدم و در دلم میگفتم:
جواب نداد که نداد، اینها که دور و برم هستند
حالا کس و کارم باشند یا نباشند.
سال پیش وقتی که پیشت آمدم و گفتم:
«جز تو کسی برایم نمانده، به داد دلم برس»
احساس تنهایی میکردم.
وقتی که جوابم را ندادی
رفتم و چند روز بعدش آمدم
و باز هم ناله سر دادم و گفتم:
«اگر جوابم را نمیدهی، بگو پیش چه کسی بروم؟»
جواب ندادی و رفتم پیش کسانی که
امید داشتم کس و کارم شوند.
امّا حالا که آمدهام، یقین دارم به بیکسیام
من هیچ کسی جز تو ندارم، هیچ کس.
اگر برانیام، نمیروم.
اصلاً جایی ندارم که بروم.
قصدم تمرّد نیست
اگر خودت جایی سراغ داری نشانم بده.
تو اگر بگویی برو، میروم؛ امّا در کام مرگ.
من کسی را جز تو ندارم
این را یقین دارم با همۀ وجودم.
اصلاً تو اگر قبولم نکنی
میدانم هر کسی قبولم کند، ناکس است.
کس و کارها مگر میشود
کسی را قبول کنند که تو قبولش نداری؟
دیدی به جز تو کسی را ندارم؟
حالا تکلیف مرا معلوم کن:
قبولم میکنی یا دست رد به سینهام میزنی؟
بمانم یا بروم در کام مرگ؟
خستهام از بلاتکلیفی
بلاتکلیف نبودهای؛ امّا میدانی که بد دردیست.
منتظرم، همین امشب.
شبت بخیر همه کس و کارم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر