eitaa logo
متی ترانا و نراک
315 دنبال‌کننده
44.4هزار عکس
17.1هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂 خنده هاشانـ بود گریہ هاشانـ ...♥️ بےریـا و خاکے کِ بآشے خاطر خواهت خـواهند شد ✨ 😔 🍃🌹🍃 صلوات 🌷
❣ سلام پدر مهربان ما صبحت بخير😊 سلام بر نگاه تو، بلند ام  که از حضيض خاک‌ها به می کشانی ام  من ازتبار لحظه‌های تند سير   تو از تبار ديگری، جاودانی ام   🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
❣ #سلام_امام_زمانم❣ سلام پدر مهربان ما صبحت بخير😊 سلام بر نگاه تو، بلند #آسمانی ام  که از حضيض خاک‌ها به #اوج می کشانی ام  من ازتبار لحظه‌های تند سير #زندگی  تو از تبار ديگری، #بهار جاودانی ام   🌺اللهم عجل لولیک الفرج
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین 🌹 #سلام_بر_شهدا 🌷 #سلام_بر_مردان_بی_ادعا 🌷 خوشا آنانڪ جان را می‌شناسند طریق عشق و ایمان را می‌شناسند بسے گفتند و گفتیم از #شهیدان #شهیدان را #شهیدان مے شناسند 🕊 #ای_شهید 🌹 تمام این" لحظہ ها" ✨بهانہ است باور ڪن براے خرید نگاهت ، دلم خورشید را هم پس مے زند باور ڪن ... ✍️ امروز #دوم_خرداد_ماه سالروز عروجتان است ✨🕊 🌹 #شهدای والامقام 🌹 شهرستان #نجف_آباد 🌹 ڪہ در چنین روزی 🌹 #آسمانی شدند 🌹 این #شهدای والامقام محل تولد و یا قبور پاڪ و مطهرشان در شهرستان نجف آباد است ڪہ در معرفے ایشان محل مزار ذکرمی گردد : ✍️ 🌷 پاسدار #شهید مهدی محمدی 🌺 (یداله) ـ ۲۴ ساله - نجف آباد 🌷 پاسدار #شهید محمدعلی ابراهیمی 🌺 (ابراهیم) ـ ۱۸ ساله - جلال آباد 🌷 پاسدار #شهید حسنعلی جمشیدیان 🌺 (یعقوب) ـ ۲۴ ساله - قلعه سفید 🌷 بسیجی #شهید محمد جعفر انشایری 🌺 (کریم) ـ ۱۹ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی #شهید احمد جمشیدیان 🌺 (عباسعلی) ـ ۲۲ ساله - قلعه سفید 🌷 بسیجی #شهید مهدی حبیب الهی 🌺 (اسداله) ـ ۱۸ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی #شهید غلامرضا شاهسون 🌺 (کرم) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی #شهیدمحمود صافی 🌺 (محمدرضا) ـ ۳۸ ساله - نجف آباد 🌷 بسیجی #شهید احمد صالحی 🌺 (علی محمد) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی #شهید حسین مداح 🌸 (علی اکبر) ـ ۱۷ ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی #شهید جمشید مداحی 🌸 (صادق) ـ ۱۹ ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی #شهید مصطفی ملکی 🌸 (محمدعلی) ـ ۲۱ ساله - نجف آباد 🌺 بسیجی #شهید مصطفی ملکی 🌸 (عباسعلی) ـ
گاهے بعضی نگاه ها ... چشـــــــم دل♥️ را رو بسوی بازمےڪند ! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشمانی باشد...😍 🌺 🌹🍃🌹🍃صلوات
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنو گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ 🎈🎁 ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز تولد 🌹🍃صلوات
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد❣ 🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد زوزه می‌کشیدند زمان غرش شیران بود🌹 🍃اولین هایی که رفتند و صدای شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد ، در ، آن زمان که صدای پای به گوش می‌رسید😔 🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های دیگر می‌آورند ولی من هنو گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی پیچیده در این حوالی، بوی . . 🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا نباشی شهید نمی‌شوی‌. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از است وصل اگر می‌طلبی روی خودت پا بگذار😓 🍃همه ‌معادلاتم را همین یک بیت بهم می‌ریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمین‌گیر شدیم کاری بکن، میشنوی چه میگوییم؟ 🎈🎁 🕊به مناسبت سالروز تولد 🌹🍃صلوات
‍ 🍃شب بود صدای خنده های گوش دنیا را کر کرده بود و هر دفعه  بلند تر و بلند تر میخندید چون از سر و کول بابا بالا میرفت چون دردانه بابا آیت بود و هر کاری میکرد بابا با روی خندان و آغوشی گشاده از آن اسقبال میکرد😌 🍃بابا آیت هم چون فقط موقع بدنیا آمدن پیش محمد نبود لبخند میزد و مثل بچه ها همبازی محمد میشد. بود بساط خنده و شادی کسی چه میدانست فردا چه در انتظارشان است... 🍃صبح باز هم مثل همیشه آرام و گزیده قدم برمیداشت که نکند محمد بیدار شود و بیقراری کند برای با رفتن، در را آرام پشت سرش بست و نفسی با اطمینان خاطر کشید. این آخرین باری بود که بابا از گریه نکردن محمد اطمینان داشت. فردا پس‌فردا و هر روز بعد از آن روز محمد بیقرار تر برای بابایی که دیگر هیچ وقت به خانه بر نمیگردد😔 🍃در پاسگاه آرام ترین و ترین فرد شناخته میشد. به گونه ایی که شاکی هم از آرامش اون آرام میشد، گوش شنوای همه بود از کوچک تا بزرگ برایش فرقی نداشت کسی که در مقابل من است کیست و یا چه مقام و مناسبی دارد، همیشه در کردن از بقیه پیشی میگرفت. 🍃دلسوز همه بود همین هم باعث شد که آن روز با شنیدن صدای نحیف و رنجور پشت تلفن سریع خود را به آدرس مورد نظر برساند و ناجوانمردانه از میان ما برود. و حالا مایی که دنیایمان پر است از جوان مرد هایی که به جرم مجری قانون بودن میشوند💔 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۳ 🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر رونیز یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
‍ 🍃او را می‌‌شناسی، اگر اهل جبهه و و شهادت باشی با اولین نگاه و با اولین کلام، محبت او در دلت ریشه می‌‌زند. کوه‌‌های سر به‌‌ فلک‌‌کشیده غرب و دشت‌‌های تفتیده و سوزان هم او را می‌‌شناسند. 🍃آوای گام‌‌های استوار او در بحبوحۀ آتش و خون، در و عملیات ، در میمک و دالاهو و نوسود و در غرب، هنوز طنین‌‌انداز است. روستاهای در شمال سرسبز نیز همت او را برای ساختن و آبادکردن از یاد نبرده‌‌اند. صاحب قلب سلیمی که دریایی از اطمینان، آن را چنان لبریز کرده بود که جز خدا را نمی‌‌دید و جز او را نمی‌‌جست.. 🍃هنوز نشان رد پایش را می‌توانی در منطقۀ بستان در عملیات‌هایی چون ، در تنگۀ چزابه، در شوش و فتح‌المبین، در بیت‌المقدس و آزادی ، در عملیات و در بسیاری دیگر بیابی و بر آن بوسه زنی. 🍃هاشم درحالی‌که برای نظارت بر فعالیت گردان‌های جهاد سازندگی در مناطق جنگی عازم مأموریت بود، در تنگه‌ای با کمین نیروهای و نفوذی‌های دشمن برخورد کرد. 🍃ساجدی، این سجاد شب و شیر میدان روز نبرد، پس از سال‌ها تلاش شبانه‌روزی خالصانه و ، سرانجام در پنجمین روز از آبان‌ماه سال شصت‌وسه در یک روز سرد پاییزی به دست کوردل، درهای آسمان به رویش گشوده و فرزند زمینی دوباره شد. 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ تیر ۱۳۲۶ 📅تاریخ شهادت : ۵ آبان ۱۳۶۳ 🥀مزار شهید : بهشت رضا، مشهد 🕊محل شهادت : کرمانشاه یاد شهدا ذکر صلوات 🌷🍃
🌸مسیر افلاڪ🕊 از خاک می‌گذرد 🌱خاکی شوید تا شوید 😭🌷🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم