eitaa logo
بچه های انقلابی ایران زمین 🇮🇷
205 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
53 فایل
ما دوستان ایران زمین و ایرانیان با حمایت از منافع کشور بسوی اهداف راهبردی سوق داده شده و ایرانی آباد و مستقل حمایت میکنیم. الگوی ما منافع ملی کشورمان است! 🇮🇷 لینک کانال برای دعوت: @jalili_tehran
مشاهده در ایتا
دانلود
ارادت شهید عبد المهدی مغفوری به نام حضرت فاطمه (س) عبد المهدی ارادت ویژه ای به حضرت زهرا (س) داشت. به طوری که حتی حرمت اسم فاطمه را هم نگه می داشت. یک روز به من گفت: چند فرزند دختر داری؟ گفتم: پنج فرزند. گفت: آیا اسم هیچ کدام از آنها را فاطمه گذاشته ای؟ بهترین نام برای دختر فاطمه است. دختر دومم مدام کفش هایش را گم می کرد و پا برهنه می آمد خانه. روزی باهم داشتیم می رفتیم مسجد جامع. باز کفش هایش را گم کرده بود و پا برهنه می آمد. گفت: بابا! اگر پاهایم زخم بشود، فرش های مسجد نجس می شود چه کار کنم؟ عبد المهدی بغلش کرد. به عبد المهدی گفتم: این دختر زیاد کفش هایش را گم می کند، یک بار دعوایش کن حواسش را جمع کند. گفت: چون هم نام فاطمه زهرا (س) نمی توانم بهش چیزی بگویم. راوی: زهرا سلطان زاده؛ همسر شهید کتاب کوچه پروانه ها؛ خاطرات شهید عبد المهدی مغفوری
🌷 🌷 (۴ / ۱) !!! 🌷تازه یادمان افتاده بود که بعد از یک ماه حبس درون سوله، اجازه داده‌اند در فضای باز بنشینیم. در حقیقت، ذهن‌ها مشغول جستجو بود تا نحوه‌ی ذوق کردن را یادمان بیاورد که صدای خشن نگهبان، گروه ما را سرِ جایش میخکوب کرد. ـ فکر کنم می‌گه جلوتر نریم. ـ مگه چقدر از سوله فاصله گرفتیم؟ همش دو متر نمی‌شه. رضا دستم را گرفت و لنگان لنگان به طرف دیوار کشاند. بدن لختش، خراش‌های زیادی برداشت بود. البته، کمتر کسی پیدا می‌شد که بالاتنه‌ی سالمی داشته باشد. خوابیدن روی زمین سفت و خشن و ناهموار و جابجا شدن‌های زیاد، بدن‌ها را زخم کرده بود. 🌷تعدادی کاملاً لخت بودند و آن روز، ته سوله، با تکه‌ای از لباس‌های پاره و کثیفی که معلوم نبود مال کدام شهید است، عورت‌هایشان را پوشانده بودند. شرم‌شان پیش ما ریخته بود و از عراقی‌ها خجالت می‌کشیدند. دیدن محیط بیرون، کاملاً برایمان تازگی داشت. آن روز بود که فهمیدیم کنار سوله‌ی ما، دو سوله‌ی دیگر هم هست که یک اندازه‌اند. در فاصله‌ای بسیار کم، سه سوله‌ی کوچک‌تر هم قرار داشت که آن‌ها هم مملو از اسرا بود. خارج از سوله‌ها، تعدادی تانک و نفربر دیده می‌شد که نشان می‌داد محل اسارت ما، باید پادگان و یا تعمیرگاه تانک باشد. رضا دستش را زیر بغلم فرو کرده بود و شانه به شانه، همراهم می‌آمد. «پات چطوره؟» 🌷دو، سه روزی بود نگاهش نکرده بودم. می‌ترسیدم دست به شلوارم بزنم. در اثر عرق زیاد و گرد و خاک، شوره زده و مثل چوب خشک شده بود. با خونابه و چرکی هم که از زخم بیرون می‌زد، به پایم چسبیده بود و اگر آن را می‌کندم، از محل زخم، خون جاری می‌شد. یاد روز اول خدمت و تابلوی «کارخانه‌ی آدم‌سازی» افتادم. آن روزها دوست داشتم بعد از تغییراتی که در پادگان می‌پذیرم، مثل آدم‌های آهنی، عروسکی راه بروم و با قدرت، مشت به دیوار بکوبم. شاید تا آن روز تغییری در ما رخ داده بود، اما با به اسارت درآمدن، قرار بود بخش دیگری از توانایی‌های ما در بوته‌ی آزمایش قرار گیرد. «خیلی می‌خاره. جرأت نمی‌کنم دست بهش بزنم.» 🌷مجبورم کرد کنار دیوار بنشینم. آرام پارگی شلوارم را از هم باز کرد. از ترس درد، سرم را عقب بردم و به دیوار چسباندم. منتظر سوزش زخم، بوی گند تندی توی دماغ خورد. وقتی رضا چشم‌های گشادش را به صورتم دوخت و به زخم پایم اشاره کرد، ترسیدم. ـ زخمت کرم گذاشته. ـ کرم؟! چی چی می‌گی؟ باورم نمی‌شد. طی آن مدت، اجساد شهدا را دیده بودم که بعد از چند روز، کرم‌ها اطرافش می‌لولیدند. اما فکر نمی‌کردم زخم بدن آدم زنده هم کرم بگذارد. شاید علت خارش بیش از حد و قلقلک‌های زیادش، مال همین کرم‌ها بود. به سختی از جا بلند شدم و با سرعت به طرف سوله رفتم. نگهبان که از حرکت غیرمنتظره‌ام جا خورد، روبرویم گلنگدن کشید! ترسیدم و.... ....
🌷 🌷 (۴ / ۲) !!! 🌷....ترسیدم و ایستادم. چند بار داد و فریاد کرد تا فرمانده اردوگاه سر رسید. ابتدا مرا با دست نشان داد و وقتی متوجه رضا و امدادگر شد که به طرفم می‌آیند، صدایش را بیشتر بالا برد و به جنب و جوش افتاد. سرگرد هم که تازه وارد صحنه شده بود، چیزهایی را بلغور کرد: «چی می‌گه؟» رضا نگاهش را به سمت فرمانده اردوگاه که نگران و دستپاچه ما را تماشا می‌کرد انداخت و گفت: ـ هیچی. واسه خودش زرزر می‌کنه. فکر کنم ترسیده و می‌خواد بدونه تو واسه چی یه دفعه بلند شدی و می‌خوای بری تو سوله. ـ خب یه جوری حالیش کن پام کرم گذاشته و دکتر می‌خوام. همین که دست بردم زخم پایم را نشان سرگرد و نگهبان بدهم، سرگرد کلت کمری‌اش را رو به آسمان گرفت و چند تیر هوایی شلیک کرد. 🌷با صدای تیر، همه ساکت شدند و رضا و امدادگر، از من فاصله گرفتند. قلبم به شدت می‌تپید و داشتم قالب تهی می‌کردم، اما وقتی با اشاره به زخم پایم فرمانده اردوگاه را متوجه موضوع کردم، با خشم اسلحه‌اش را داخل غلاف گذاشت و شروع به صحبت کرد. من که چیزی متوجه نشدم اما یکی از میان اسرا، با لهجه‌ی خوزستانی گفت: «می‌گه دکتر نداریم.» با التماس از او خواستم بپرسد داخل دفتر اردوگاه، مایع ضدعفونی مثل بتادین، پرمنگنات، یا دارویی برای پانسمان دارند. سرگرد چشمش را به زخم پایم دوخت و با سگرمه‌های به هم کشیده، قبل از این‌که حرفی زده شود، جوابم را داد: «نه دکتر، نه دارو، هیچ کدوم رو ندارن.» 🌷برگشتم و با اضطرابی که وجودم را پر کرده بود، سرِ جایم نشستم. سرگرد و نگهبان آرام شدند و امدادگر با باز کردن پارگی شلوارم، زخم را نگاه کرد: «رضا، ببین می‌تونی چند نخ سیگار از اینا بگیری.» خنده‌ام گرفت. ابتدا فکر کردم وقت مناسب گیر آورده و می‌خواهند از آب گل آلود، ماهی بگیرند. رضا به طرف فرمانده اردوگاه رفت و با ایما و اشاره، راضی‌اش کرد چند نخ سیگار و کبریت به او بدهند. سیگارها را که گرفت، دنبال آدم سیگاری گشت: «کی سیگاریه؟» کسی حاضر نبود بعد از یک ماه، آن هم با شکم خالی، لب به سیگار بزند. رضا خودش داوطلب شد و کبریت روشن را زیر سیگار گرفت. امدادگر هم زخم پایم را باز کرد و شعله‌ی کبریت را روی کرم‌ها گرفت. سوزش پا.... .... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از کانال شهیدجمهور
❗️مجلسی که به همتی رای بده باید به توپ بست…😒 ‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال شهید جمهور 👇👇 @shahid_joomhour
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️وقتی میگیم مقصود از هزینه کردن رهبری یعنی پروژه رو کلید زدن یعنی همین... 🆔 @pedarefetneh 🔜
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️توییت عجیب یکی از مدیران صداوسیما؛ عکس یادگاری با منافقین! روزی طلب، یکی از مدیران صداوسیما، عکس یادگاری ظفرقندی با اعضای دفتر مقام معظم رهبری، رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و امام جمعه موقت تهران را عکس یادگاری با منافقین در پادگان اشرف تیتر زد! 🆔 @pedarefetneh 🔜
. ختم امروز خواندن ۴۰ بار سوره نصر هست. امام صادق (ع) فرمودند: هر کس پنجشنبه ۴۰ بار سوره نصر را بخواند، خدای مهربان چنان رزق و روزی اورا وسیع و زیاد می کند، که موجب تعجب و شگفتی خود شخص می شود. 🕊☘🕊☘🕊☘🕊☘🕊 بحق حضرت زینب س،ان شاءالله اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم یاعلی🦋
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─┅═════✿🍃📔📓🍃✿════┅‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─ ۝◁به کسانی که امکان حضور در اربعین حسینی در کربلا را پیدا نکردند امام صادق چنین، می فرمایند... ● ای سَدیر! قبر حسین علیه السلام را در هر روز، زیارت میکنی؟. گفتم.. فدایت شوم، نه! فرمود..چه قدر جفاکارید!. فرمود..او را هفته‌‏ای یک بار، زیارت می‏کنید؟. گفتم.. نه. فرمود...در هر ماه، چه طور؟. گفتم.. نه. فرمود...در هر سال، چه؟. گفتم..گاه، چنین می‏شود. ❏ فرمود...ای سَدیر! چه قدر به حسین علیه السلام جفا میکنید! آیا نمی‏دانی که خدای عزوجل، دو هزار هزار فرشته پریشان غبارآلود دارد که می‏گِریند و زیارت میکنند و خسته نمی‏شوند. چه می‏شود ای سَدیر که قبر حسین علیه السلام را در هر هفته، پنج بار و در هر روز، یک بار، زیارت کنی؟. گفتم.. فدایت شوم! میان ما و او فرسنگ‏ها راه است. ● امام علیه السلام فرمود...به بالای بام خانه‌‏ات برو. سپس به راست و چپ، توجّه کن و آن گاه، سرت را به سوی آسمان، بالا ببر و به سوی قبر حسین علیه السلام رو کن و بگو:" السَّلامُ عَلَیکَ یا أبا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ و رَحمَةُ اللّهِ و بَرَکاتُهُ ♤ سلام بر تو، ای ابا عبد اللّه! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد!". برایت، یک زیارت نوشته می‏شود و زیارت، °معادل‏°یک حج و عمره است. °پس از آن،° گاه در یک ماه، بیش از بیست بار، آن را به انجام می‏رساندم. ─┅════༅𖣔2⃣5⃣𖣔༅════┅─
🔰 تبریک به رئیس‌جمهور و گلایه‌ای برادرانه 👤 🔸دیروز مجلس شورای اسلامی به تمامی وزیران پیشنهادی آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم کشورمان رای اعتماد داد. این موفقیت را به جناب پزشکیان تبریک می‌گوئیم، اگرچه همچنان بر این باوریم که برخی از وزیران پیشنهادی از شرایط لازم برای حضور در مسئولیت بلند‌پایه وزارت برخوردار نبوده‌اند ولی بدیهی است که اکنون در جایگاه قانونی وزارت قرار دارند و دفاع از این جایگاه وظیفه قانونی همگان است. اما، در این وجیزه سخن دیگری در میان است. 🔸تابستان سال ۱۳۶۹ و در انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری آقای روحانی، یکی از کانال‌های خبری ادعا کرد «‌تک‌تک اعضای کابینه با نظر رهبر معظم انقلاب انتخاب شده‌اند»! این ادعا نیز مانند سخنان دیروز آقای پزشکیان، بلافاصله با استقبال رسانه‌های بیگانه رو‌به‌رو شد و با استناد به خبر مورد اشاره (بازهم مانند این‌بار‌) جایگاه مجلس و مردم‌سالاری و اختیارات رئيس جمهور را به چالش کشیدند! 🔸رهبر معظم انقلاب -‌31 تیرماه امسال- در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از برشمردن ۱۲ ویژگی لازم برای وزیران، به وظیفه و رسالت مشترک رئيس جمهور و مجلس در انتخاب و تأیید وزیران اشاره کرده و گفتند: «هم رئیس‌جمهور منتخب و هم مجلس باید این معیارها را رعایت کنند چرا که یک مسئولیت مشترک در انتخاب مسئولان کشور دارند‌». 🔻بنابر‌این اگر همان‌گونه که جناب پزشکیان ادعا کرده‌اند، تمامی وزرا با هماهنگی رهبر معظم انقلاب انتخاب شده‌اند، به یقین حضرت ایشان بر نقش و رسالت مجلس در رای اعتماد و یا عدم اعتماد به وزیران پیشنهادی تاکید نمی‌ورزیدند. 🔸جناب آقای پزشکیان، ادعای غیر‌واقعی دیروز جنابعالی همان‌گونه که قابل پیش‌بینی بود با استقبال گسترده دشمنان قسم‌خورده نظام روبه‌رو شده است و از آنجا که امروزه جنابعالی رئیس‌جمهور همه مردم و تابلوی تمامیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستید، انتظار آن است که اظهارات مورد اشاره دیروز خود را تصحیح بفرمایید و راه را بر سوءاستفاده دشمنان سد کرده و آنان را مانند همیشه ناکام بگذارید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده وارد وزارت دفاع شد. امیر نصیرزاده وزیر جدید دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بعد از اخذ رأی اعتماد از نمایندگان مجلس شورای اسلامی وارد وزارت دفاع شد و بعد از نثار گل و قرائت فاتحه بر سر مزار شهدای گمنام در محل کار جدید استقرار یافت. ️امیر عزیز نصیرزاده  با کسب ۲۸۱ رأی از مجموع ۲۸۸ رأی نمایندگان مجلس دوازدهم، موفق به کسب بیشترین رأی اعتماد در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران شد. لازم به ذکر است که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی دقیقا در روز ۳۱ مرداد، روز صنعت دفاعی بالاترین رأی را به وزیر جدید دفاع  برای ارتقاء تولید قدرت دفاعی کشور دادند. این جانب برای موفقیت ایشان در مسئولیت جدید دعا می نمایم. تهران - سیدضیاءالدین آقاجان پور
کاسه زهر ..عین برجام است هنوز ز آنکه برجام زهر در جام است هنوز.. کم ببند امید به بند لیبرال...... مجلس حزبی ما. خام است هنوز.. دولتی تکنوکرات آمد بکار... فتنه گر هم انگبین کام است هنوز... انقلابی ها چه ساکت گشته اند... وقت موج ....دریا چه آرام است هنوز... خسته ام از باند و حزب و. مافیا... گوئیا کابینه پر. دام است هنوز.... هرکه بیشتر دشمنی کرد با وطن... عاشق مهمانی شام است هنوز... محسن۱ و ارمان۲. و روح الله۳دگر... انتقام بی سرانجام است هنوز.... مجلس قانونگذار ..قالی فروش... سرنوشتش مثل.. بی نام... است هنوز... دل مبند بر دولت پوزیده حال..... گور خر دنبال بهرام است هنوز..... بی نام همدانی... ۱... محسن حججی ۲.. ارمان علی وردی ۳...روح الله عجمیان...