بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
«#یکشنبهها_با_نهجالبلاغه»
📗 فرازی از خطبه ٢٣٣
🧿 «أَلا وَ إِنَّ آللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ آلاِْنْسَانِ، فَلا يُسْعِدُهُ آلْقَوْلُ إِذَا آمْتَنَعَ، وَ لا يُمْهِلُهُ آلنُّطْقُ إِذَا آتَّسَعَ. وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ آلْکَلاَمِ، وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ، وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ»
«آگاه باشيد! زبان، پاره گوشتى از انسان است، هرگاه آمادگى در آن نباشد سخن او را يارى نمىکند و به هنگام آمادگى، نطق او را مهلت نمىدهد و ما (اهلبیت) فرمانروايان سخنيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخههايش بر سر ما سايه افکنده است»
✍️ شرح و تفسیر:
امیر بیان در اين بخش از خطبه ٢٣٣ نهجالبلاغه به دو نکته مهم اشاره مىفرمايند:
1️⃣ در ابتدا حضرت به پاره گوشتى در دهان که «زبان» نام دارد و از عجايب بزرگ آفرينش الهی است اشاره نمودهاند؛
زبانی که با حرکات بسيار سريع و دقيق و حساب شده، مقاطع حروف را با دقّت ساخته و آنها را پشت سر هم رديف مىکند؛ بهگونهای که آدمی با مجموع آنها تمام منويّات مادى و معنوى و خواستههاى خود را بيان نموده و همهی زيبايىها و زشتىها، و خوبىها و بدىها را آشکار مىسازد؛
شگفت اينکه هر قومى با لغتى و لسان متفاوت تکلّم کرده تا جایی که هزاران لغت متفاوت در دنيا وجود دارد و اين موهبت الهی فقط به آدمی داده شده وسخن گفتن به لغت، تنها از او برمىآيد!
این موضوع به قدرى اهمّيّت دارد که خداوند آن را در طليعه سوره «الرحمن» که مواهب و نعمتهاى الهى را شرح مىدهد، ذکر فرموده: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»؛
سپس حضرت امیر (ع) به امر مهمِ فرماندهى «روح» بر «زبان» اشاره فرمودهاند که هرگاه اين فرمانده، آمادگى داشته باشد، «زبان» با فصاحت و بلاغت و به راحتى مىچرخد؛ اما زمانی که در روح، آمادگى لازم نباشد، «زبان» نیز از کار، باز مىماند! لذا اگر امام، «امتناع» و «اتّساع» به زبان نسبت داده شده در حقيقت منظور، امتناع و اتساع روح انسان است و در حقيقت حضرت با اين سخن ضمن اشاره به اهمّيّت زبان و نطق، دليل موفق و ناموفق بودن افراد را در سخنرانى را بيان فرمودهاند.
2️⃣ در بخش دیگر نیز حضرت فرمودهاند: «ما (اهلبیت) فرمانروايان سخنيم! درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخههايش بر سر ما سايه افکنده است»
امیر بیان در اين عبارت زيبا، سخن گفتن را به درخت تنومندى تشبيه کردهاند که داراى ريشه و شاخه است و در وجود ارزشمند اهلبیت عصمت و طهارت ريشه دوانده و شاخههاى پربارش نیز بر سر آنها سايه افکنده و به همين دليل خاندان وحى را «اميران کلام» نامیدهاند.
✍️ نکتهها:
✅ «شگفتىهاى زبان»
«#زبانِ_ظاهرى» يعنى قطعه گوشتى که در دهان انسان است و کارهاى مهم و پيچيدهاى بر عهده دارد؛
اما «#زبان_فکرى» به معناى قدرت بر اداى کلمات و جملهبندىها و بيان مقاصد آدمی از اين طريق است که هر دو از مواهب عظيم خداوند است؛
بر همین اساس فلاسفه و دانشمندان فصل مميّز انسان را از سایر حیوانات همین نطق (زبانى و فکری) شمرده و انسان را «حيوان ناطق» نامیدهاند.
البته درباره اين موهبت الهی هرچه دقيقتر شويم، عجايب بيشترى بر ما ظاهر میشود؛ چنانچه همین زبان که خالق کلمات و مقاطع حروف و کنار هم چيدن جملهها و بيان تمام مقاصد کوچک و بزرگ و ساده و بسيار پيچيده است و تقريباً تمام فضاى ميان دندانها را پر کرده، هنگام غذا خوردن مواد غذايى را به سرعت جابهجا کرده و به زير دندانها فرستاده و خودش را با مهارت بسیار به عقب مىکشد و بىآنکه کوچکترین آسيبى ببيند، غذا را در دهان مدیریت مینماید! چنانچه پزشکان مىگويند: هضم اوّل غذا در دهان است که با جابجایی حرفهای زبان و ترشح بزاق دهان نرم و آماده شده و سپس روانه معده مىگردد.
✅ «اميران سخن»
بهترين دليل براى اثبات امیری اهلبیت در سخن، خود «نهجالبلاغه» است که به اعتراف دوست و دشمن جلوه فصاحت و بلاغت است؛ چنانچه شارح اهلسنت، ابنابىالحديد درباره فصاحت کلام حضرت امیر (ع) در جلد اوّل شرح نهجالبلاغه خود نقل مىکند که معاویه در جواب فردی که محضر حضرت على (ع) را رها کرده و به او پيوسته بود، گفت: «فَوَاللهِ ما سَنَّ الْفَصاحَةَ لِقُرَيْشٍ غَيْرُهُ»: «به خدا سوگند! اساس فصاحت را در ميان قريش کسى جز علی (ع) بنا ننهاد!»
✍️ و بالاخره سخن امروز را با بخشی از مقدمه نهجالبلاغه به پایان میبریم که سيّد رضى (ره) مىگويد: «اميرمؤمنان حضرت على (ع) سرچشمه فصاحت و منشأ بلاغت و زادگاه آن است؛ اسرار بلاغت از وى آشکار شد و قواعد و دستوراتش از او سرچشمه گرفت...
آن حضرت در اين ميدان همچنان پيش رفته و ديگران از او عقب ماندهاند، زيرا در کلام امیر بیان، نشانههايى از علم الهی و عطر و بويى از سخنان پيامبر اعظم خداست...».