اصل سوم از اصول اعتقادی اسلام نبوت است، پس از بحث توحيد و عدل فطرتا انسان متوجه می شود که به رهبر و راهنما و پيشوای معصوم نيازمند است. و اينجا مساله وحی و شناخت حاملان وحی که هدايت جامعه و ارائه طرح تکامل انسانها را بر عهده گرفته اند، مطرح می شود.
در اين بحث ابتدا اصل نياز انسان به وحی و لزوم بعثت انبياء و خصائص و صفات انبياء مطرح می شود که در اصطلاح علم کلام به آن نبوت عامه می گويند و سپس اثبات نبوت پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم و خاتميت وی که به آن نبوت خاصه می گويند.
#اعتقاد
#نبوت
@jalsatmarefaty
هشام بن حکم می گويد: يک مرد غير مذهبی از امام صادق عليهالسلام پرسيد لزوم بعثت پيامبران را چگونه ثابت می کنيد؟
حضرت فرمودند: چون ثابت کرديم که ما آفريننده و صانعی داريم که از ما و همه مخلوقات برتر و با حکمت و رفعت است و با توجه به اين که مردم نمی توانند با او تماس بگيرند به اين نتيجه می رسيم که او در ميان مخلوقات خود پيامبرانی دارد که مردم را به مصالح و منافع آشنا می سازد و همچنين از اموری که بقای انسانها وابسته به آنست و ترکش موجب نابودی آنهاست آنان را آگاه سازند بنابراين ثابت شد که آمران و ناهيانی از سوی خداوند حکيم عليم در ميان خلق او هستند که فرمانهای او را به مردم می رسانند و آنها همان پيامبران هستند
امام رضا عليهالسلام می فرمايند: چون در متن آفرينش انسان و در ميان غرائز و نيروهای مرموز و مختلفی که در وجود انسان است نيرويی نيست که بتواند رسالت تکامل انسان را به عهده بگيرند چاره ای جز اين نيست که خداوند پيامبری داشته باشد که پيام او را به مردم ابلاغ کند و آنها را به آنچه موجب رسيدن به منافع و دوری از ضررهاست آگاه سازد.
#اعتقاد
#نبوت
@jalsatmarefaty
مقتضای بعثت انبياء هدايت فطرت و تعديل غرائز است. ترديدی نيست که انسان از فطريات و غرائزی برخوردار است که هر کدام خواسته هايی دارند، غرائز برای تامين احتياجات مادی در درون انسانها نهفته اند و فطريات برای عبور انسان از مرز حيوانيت و رسيدن به کمال واقعی در وجود بشر قرار گرفته است.
اگر فطرت هدايت شود انسان به اوج کمال می رسد و گرنه تحت تاثير غرائز حيوانی تا اسفل السافلين سقوط می کند. بنابراين غرائز بايد تعديل شوند و فطريات نياز به هدايت دارند و بدون ترديد کسی می تواند اين امر مهم را به عهده گيرد که کاملا به اسرار و رموز خلقت انسان آگاه بوده و چگونگی تعديل غرائز و هدايت فطريات را بداند و همانگونه که گفته شد دانشمندان اعتراف کرده اند که انسان موجودی ناشناخته و اسرار آميز است.
در نتيجه تنها خالق انسان که پروردگار همه موجودات است آگاه به همه خصوصيات اوست و لطف او ايجاب می کند که برای تکميل نعمتهايش و برای رسيدن انسان به عاليترين مدارج انسانيت، پيامبرانی را که از طريق وحی مستقيما با او ارتباط دارند برای هدايت انسانها بفرستد.
#اعتقاد
#نبوت
https://eitaa.com/jalsatmarefaty
هدف از بعثت پيامبران
در قرآن کريم اصولی به عنوان هدف از بعثت انبياء ذکر شده است.
١ ـ پرورش و آموزش
۲ـ عبادت خداوند و اجتناب و مبارزه با طاغوت
۳ـ تامين عدالت و آزادی
هدف نهايی: اصولی که به عنوان فلسفه بعثت پيامبران بيان شد همه برای تکامل انسان است يعنی فلسفه نهايی آمدن انبياء الهی، خدا گون شدن انسان است که آن هم از راه عبادت با معرفت خداوند ميسر می شود. هدف از آفرينش انسان همين بوده است: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «نيافريدم جن و انس را مگر برای اينکه عبادت کنند مرا»
#اعتقاد
#نبوت
https://eitaa.com/jalsatmarefaty
چرا هر پيامبری معجزه ای مخصوص به خود داشت؟
با اينکه پيامبران هر کار خارق العاده ای را می توانستند انجام دهند و هر کدام معجزات بسياری داشتند اما به يکی از آنها مشهورند.
يکی از دانشمندان (ابن سکيت) از امام هادی عليهالسلام پرسيد چرا خداوند موسی بن عمران عليهالسلام را با عصا و يد (بيضاء) و کارهايی که شبيه عمل ساحران بود بر انگيخت؟ و حضرت مسيح عليهالسلام را با شفای بيماران و زنده کردن مردگان؟، و حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم را با کلام و سخن خارق العاده (قرآن) به سوی مردم مبعوث کرد؟
حضرت در پاسخ فرمودند: هنگامی که خداوند حضرت موسی عليهالسلام را به رسالت برانگيخت فن رايج در زمان او سحر بود او هم از طرف خداوند معجزاتی شبيه فن رايج آن عصر آورد که مقابله با آن برای کسی ممکن نبود و با معجزات خود سحرهای ساحران را باطل ساخت و حجت را بر آنها تمام نمود، وقتی حضرت عيسی عليهالسلام برای هدايت مردم مبعوث شد طبابت و پزشکی رونق بسزايی داشت او از طرف خداوند با معجزاتی شبيه فن رايج زمان خود برانگيخته شد و کسی نمی توانست با او مقابله کند او با زنده کردن مردگان و شفا بخشيدن به نابينايان و بیماران مبتلا به برص حجت را بر مردم آن زمان تمام نمود
وقتی که حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم از ناحيه خداوند مبعوث گرديد فصاحت و بلاغت، خطبه و انشاء، فن رايج عصر او بود، حضرت از جانب خداوند برای آنان نصايح و حکم و مواعظ و نصايح خود را در قالب کلام فصيح و بليغ ريخت (قرآن) و حجت را بر آنها تمام نمود و قول آنها را باطل ساخت.
#اعتقاد
#نبوت
https://eitaa.com/jalsatmarefaty