ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
ایستاده ملت ایران، چو کوه
با صَلابت، با شجاعت، با شکوه
ملتی یکپارچه، یکدست، ناب
همچو سایه، هم مسیرِ آفتاب
میرود هر جا که فرماید، ولی
پا نَهد هر جا که بردارد، علی
از شبی که انفجار نور شد
گوئیا موسی به کوه طور شد
پرچم فتح و ظفر آمد بدست
پشتِ استکبار را ایران شکست
ملتی گمنام، صاحب نام شد
پیشتازِ اُمت اسلام شد
ایستاده اُمتِ برخاسته
تا برآورده شود، هر خواسته
پس فراخوان! نسلِ اسماعیل را
محو کن از قدس، اسرائیل را
قبل از آن قومِ دروغینِ یهود
منهدم باید شود آل سعود
عن قریب ایران برآرد در حجاز
پرچم اسلام را در اهتزاز
از مدینه پنج نوبت پُر خروش
در أذان نام علی آید بگوش
این خبر آنروز می پیچد سریع:
صحن جامع افتتاح شد در بقیع
دیدنی گردد در آن، دارُالحسن
راهپیماییِّ زُوّارُالحسن
اربعین تا آخرِ ماه صفر
یک دهه شور و دم و فتح و ظفر
راستی؛ چه شور و شِینی میشود
با حسن عالم حسینی میشود
انتظار این است؛ هم عهدی کنیم
یاریِ صوتِ اَناالمهدی کنیم
این صَلا، گُل میکند در عالمین
مهدی اَم من، یالِثاراةَ َالحسین
محمودژولیده
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
تاکه ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد
بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد
مثل فتح مکه درتغییر این بارِ مدینه
طرح را احمد بیارد شهر راحیدر بسازد
ازحسن دارالکَرَم محراب رابا نام سجاد
بین صحن باقر و صادق دوتا منبر بسازد
احتمالا بین صحن فاطمه باگریه حیدر
جای سقّاخانه حوضی بهتراز کوثر بسازد
احتمالا از پر جبریل باشد سنگفرشش
کفشداری حرم را هم فقط قنبر بسازد
حضرت عباس هم مثل ضریح خویش ای کاش
بارگاهی هم برای حضرت مادر بسازد
باید از خرمای نخلستان میثم«سازگاری»؛
هی تناول کرده وازمزّه اش دفتربسازد
چون حسینیه بناگردد دراینجا باید این خاک؛
بعد از این باروضه ی سخت علی اکبر بسازد
چارتا گنبد، رواق وصحن ها، بااین مضامین؛
یک نفر باید«مدینه شهر پیغمبر»بسازد
روضه شداین شعر وقتی در ورودی نخستش؛
ازهمان کوچه علی بانام زهرا در بسازد
کاشکی این مرتبه در سمت کوچه بازگردد
کاش حیدر میخ را باضربه ای بی سر بسازد
مهدی رحیمی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
مرغ دل پر میکشد گاهی مسافر میشود
در حریمی که کبوتر نیز شاعر میشود
از وفور نورها حیرت مکن غیر از بقیع
چار آیینه کجا با هم مجاور میشود
روزگاری خواهد آمد همچو یاقوت کبود
بین مردم تربت این بقعه نادر میشود
غربت این روزهایش را نبین، مثل نجف
در جوارش حوزهی علمیه دائر میشود
گوش شیطان کر به زودی در مزار فاطمه
مدح مولایم علی ذکر منابر میشود
تازه از باب قبولی زیارت زائرت
تا که سیلی میخورد آسوده خاطر میشود
یک سلام از دور، سهم ما کبوتر زاده ها
چشم دشمن کور، دل اینگونه زائر میشود
میلاد حسنی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
مرغ جان ناله کند بابتِ تخریب بقیع
زده آتش به دلم صحبتِ تخریب بقیع
وحدت آن روز نشد یار، مسلمانان را
تا اجانب نکند جرئت تخریب بقیع
قتنه و توطئه ی آل وهاب، آل سعود
شیعه را شد سبب رقّت تخریب بقیع
بنویسید به لوح جگر و صفحۀ دل
هشت شوال بُوَد ساعت تخریب بقیع
گر جوانان مدینه حرِکت می کردند
چه کسی داشت مگر قدرت تخریب بقیع
ننگ بر سستی عهد عرب سازشکار
که بود غفلتشان علت تخریب بقیع
سرت ای مهدی موعود سلامت بادا
دهد آزار تو را محنت تخریب بقیع
حامیان متوکل به حرم شعله زدند
شد پس از کرب وبلا نوبت تخریب بقیع
گنبدی بوده و گلدسته و صحن و حرمی
به امامان سند حسرت تخریب بقیع
دشمنان از حرم آل علی می ترسند
رو بخوان قصّه و کیفیت تخریب بقیع
بشکند دست کسانی که تعدّی کردند
نسلشان قطع شود زآفت تخریب بقیع
این ستم ریشه به تاریخ تشیّع دارد
سیزده قرن بُوَد قِدمت تخریب بقیع
ولی الله کلامی زنجانی
به مناسبت سالروز تخریب بقیع
شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست
ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست
بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند
نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست
کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند
نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست
به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند
به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست
مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما
چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟
نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه
همه آمادۀ اشکند اما روضه خوانی نیست
به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد
وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست
همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت
بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست
چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد
صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست
سید پوریا هاشمی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد
به ضریحی که ندارید قسم خواهم خورد
به ضریحی که ندارید قسم، آقایان!
محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد
تولیَت دست محبّان رضا میافتد
از غذاهای پر از نور حرم خواهم خورد
اشک را با نفس لطف شما مثل شراب
معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد
وسط صحن شما مست قدم خواهم زد
جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد
ارزشم هست همانقدر که عاشق باشم
نان سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد
حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم
دانهی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد
مجید لشکری
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
خاکیست ، بی ریاست ، صفا دارد این حرم
بر خاکِ با صفاش قسم دوست دارمش
مضمون نابِ اهل قلم بوده این بقیع
من هم شبیهِ اهل قلم دوست دارمش
آباد یا خراب ، تفاوت نمی کند
این خاک را برای دلم دوست دارمش
گیرم که بسته اند درش را شبانه روز
حتی زِ پشت پنجره هم دوست دارمش
قُم ، کاظمین ، کرببلا ، مشهدالرضا
اصلاً شبیهِ هر چه حرم دوست دارمش
مثل مقدسّاتِ دگر مثل کربلا
مثل کتیبه ، بیرق ، علم ، دوست دارمش
این خاک ، خاکِ پاکِ کریمِ دو عالم است
من هم به عشق شاه کرم دوست دارمش
مهدی مقیمی
امام زمان(ع)-مناجات به مناسبت سالروز تخریب بقیع
درد دل ما بی تو فراوان شده آقا
دل ها همه امروز پریشان شده آقا
بد می گذرد زندگی مردم دنیا
بی تو همه ی سال ، زمستان شده آقا
ای باب نجات همگان دست بجُنبان
تو نیستی و بد شدن آسان شده آقا
آرامش دنیای نفس گیر ، کجایی
بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا
حال دل بیچاره ما تا تو نباشی
مانند بقیعی است که ویران شده آقا
داده است به ما سوختگان جانِ دوباره
رویای بقیعی که چراغان شده آقا
ای کاش نمیریم و ببینیم که آنجا
چون کرببلا یا که خراسان شده آقا
محمدحسین رحیمیان
به مناسبت سالروز تخریب بقیع
هر چند انتهای فلک خاک این در است
خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است
بال فرشته منت از این خاک می کشد
جنت کجا به گرد و غبارش برابر است
بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست
این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است
برما مجال خادمی او نمی رسد
وقتی که جبرئیل دراین خانه نوکر است
تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست
خورشید ماه پرتو فانوس این در است
گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع
کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است
نام بقیع میشنوم بغض میکنم
خاکی که نام بردن از او غربت آور است
تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد
گویا فلک به خون جگر ها شناور است
بی سایبان مزار امامان بی حرم
این روضه از کران به کران آه گستر است
هر یک که خفته اند در این آستان غم
بر سینه هایشان همه داغی مکرر است
آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود
این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است
هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو
درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است
دیده است بین خانه امامی میان دود
وحشت به جان همسر و اطفال مضطر است
دیده به خیمه گاه امامی به چشم خود
در بین دود ، شعله به دامان خواهر است
دیده میان آتش و خون سیل لشگری
دنبال گوشواره و خلخال معجر است
در کربلا وجب به وجب روضه ریخته
آری عزای کرببلا داغ اکبر است
اما تمام چشمه این روضه های سخت
درشعله و شکستن آیات کوثر است
خاکی اگر که مانده ملک خانه ی بقیع
سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است
موسی علیمرادی
به مناسبت سالروز تخریب بقیع
من از هجر مدینه سالها "بی تاب" و "غمدیده" م
چنان مشتاق هستم که شبی خواب حرم دیدم
عجب خواب دل انگیزی عجب رویای شیرینی
بقیع باصفا را نیز با چشم خودم دیدم
به جای شرطه ها که اکثرا دست بزن دارند
مبادی ورودی خادمان محترم دیدم
به کام ساجدین اما به نام مسجد السجاد
به نام باقرالعلم النبی دارالقلم دیدم
تلالوهای بیت الصادقش از دور پیدا بود
علی رغم همیشه در بقیع اش خاک کم دیدم
شبستان در شبستانش بهشتی خارق العاده
شکوه گنبد و گلدسته را در هر قدم دیدم
هر آن که رفت از باب الحسن با دست پر برگشت
گدایی را متموّل دم باب الکرم دیدم
گمان کردم شب شعری برای مجتبی برپاست
میان صحن دعبل را کنار محتشم دیدم
نه تنها من شدم مست از طواف مرقد پاکش
به دور مرقد ام البنین رقص علم دیدم
پس از یک عمر حسرت نذر خاتون عرب آخر
ضریحی با النگوی عروسان عجم دیدم
برای مادران پا به ماه زائر خسته
سر هر کوچه ای یک مرکز امداد هم دیدم
نفس بند آمد از فرط تماشای حرم در "دم"
دوباره لطف صاحبخانه را در "بازدم" دیدم
کشید از خاک بیرون مجرمان را مهدی کرار
و من بیچاره گی را در نگاه متهم دیدم
علیرضاخاکساری
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
از بغض بقیع آسمان شاکی شد
این بود که آب باعث پاکی شد
یک سوم جسم هرکسی ازخاک است
چون ثلث ائمه قبرشان خاکی شد
مهدی رحیمی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع
امان از محنت تو یابن زهرا
شکسته حرمت تو یابن زهرا
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تو» «یابن زهرا»
محمد مبشری