eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
750 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت سالروز تخریب بقیع شبیه این زمین در آسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آمادۀ اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و با قد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی به رویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست سید پوریا هاشمی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد به ضریحی که ندارید قسم خواهم خورد به ضریحی که ندارید قسم، آقایان! محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد تولیَت دست محبّان رضا می‌افتد از غذاهای پر از نور حرم خواهم خورد اشک را با نفس لطف شما مثل شراب معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد وسط صحن شما مست قدم خواهم زد جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد ارزشم هست همان‌قدر که عاشق باشم نان سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم دانه‌ی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد مجید لشکری
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع خاکیست ، بی ریاست ، صفا دارد این حرم بر خاکِ با صفاش قسم دوست دارمش مضمون نابِ اهل قلم بوده این بقیع من هم شبیهِ اهل قلم دوست دارمش آباد یا خراب ، تفاوت نمی کند این خاک را برای دلم دوست دارمش گیرم که بسته اند درش را شبانه روز حتی زِ پشت پنجره هم دوست دارمش قُم ، کاظمین ، کرببلا ، مشهدالرضا اصلاً شبیهِ هر چه حرم دوست دارمش مثل مقدسّاتِ دگر مثل کربلا مثل کتیبه ، بیرق ، علم ، دوست دارمش این خاک ، خاکِ پاکِ کریمِ دو عالم است من هم به عشق شاه کرم دوست دارمش مهدی مقیمی
امام زمان(ع)-مناجات به مناسبت سالروز تخریب بقیع درد دل ما بی تو فراوان شده آقا دل ها همه امروز پریشان شده آقا بد می گذرد زندگی مردم دنیا بی تو همه ی سال ، زمستان شده آقا ای باب نجات همگان دست بجُنبان تو نیستی و بد شدن آسان شده آقا آرامش دنیای نفس گیر ، کجایی بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا حال دل بیچاره ما تا تو نباشی مانند بقیعی است که ویران شده آقا داده است به ما سوختگان جانِ دوباره رویای بقیعی که چراغان شده آقا ای کاش نمیریم و ببینیم که آنجا چون کرببلا یا که خراسان شده آقا محمدحسین رحیمیان
به مناسبت سالروز تخریب بقیع هر چند انتهای فلک خاک این در است خاک بقیع بر سر ما تاج دیگر است بال فرشته منت از این خاک می کشد جنت کجا به گرد و غبارش برابر است بوی بهشت واقعه هرچند دلرباست این قطعه از بهشت خدا دلرباتر است برما مجال خادمی او نمی رسد وقتی  که جبرئیل دراین خانه نوکر است تشبیه مهر و ماه بر این آستان خطاست خورشید ماه پرتو فانوس این در است گیسو زغم کشیده به چهره مگر بقیع کز این حجاب خاطر هر شب مکدر است نام بقیع میشنوم بغض میکنم خاکی که نام بردن از او غربت آور است تخریب شد بقیع پس از آن غروب شد گویا فلک به خون جگر ها شناور است بی سایبان مزار امامان بی حرم این روضه از کران به کران آه  گستر است هر یک  که خفته اند در این آستان غم بر سینه هایشان همه داغی مکرر است آن داغ مشترک حرم و آتش است و دود این آه پاگرفته زیک روح و پیکر است هریک به چشم دیده چگونه عزیزاو درشعله ها شبیه سپندی به مجمر است دیده است بین خانه امامی میان دود وحشت  به جان همسر و اطفال مضطر است دیده به خیمه گاه  امامی به چشم خود در بین دود ، شعله به دامان خواهر است دیده میان آتش و خون سیل لشگری دنبال گوشواره و خلخال معجر است در کربلا وجب به وجب روضه ریخته آری عزای کرببلا داغ اکبر است اما تمام چشمه این روضه های سخت درشعله  و شکستن آیات کوثر است خاکی اگر که مانده  ملک خانه ی بقیع سِرَّش همه زچادر خاکی مادر است موسی علیمرادی
به مناسبت سالروز تخریب بقیع من از هجر مدینه سالها "بی تاب" و "غمدیده" م چنان مشتاق هستم که شبی خواب حرم دیدم عجب خواب دل انگیزی عجب رویای شیرینی بقیع باصفا را نیز با چشم خودم دیدم به جای شرطه ها که اکثرا دست بزن دارند مبادی ورودی خادمان محترم دیدم به کام ساجدین اما به نام مسجد السجاد به نام باقرالعلم النبی دارالقلم دیدم تلالوهای بیت الصادقش از دور پیدا بود علی رغم همیشه در بقیع اش خاک کم دیدم شبستان در شبستانش بهشتی خارق العاده شکوه گنبد و گلدسته را در هر قدم دیدم هر آن که رفت از باب الحسن با دست پر برگشت گدایی را متموّل دم باب الکرم دیدم گمان کردم شب شعری برای مجتبی برپاست میان صحن دعبل را کنار محتشم دیدم نه تنها من شدم مست از طواف مرقد پاکش به دور مرقد ام البنین رقص علم دیدم پس از یک عمر حسرت نذر خاتون عرب آخر ضریحی با النگوی عروسان عجم دیدم برای مادران پا به ماه زائر خسته سر هر کوچه ای یک مرکز امداد هم دیدم نفس بند آمد از فرط تماشای حرم در "دم" دوباره لطف صاحبخانه را در "بازدم" دیدم کشید از خاک بیرون مجرمان را مهدی کرار و من بیچاره گی را در نگاه متهم دیدم  علیرضاخاکساری
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع از بغض بقیع آسمان شاکی شد این بود که آب باعث پاکی شد یک سوم جسم هرکسی ازخاک است چون ثلث ائمه قبرشان خاکی شد مهدی رحیمی
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع امان از محنت تو یابن زهرا شکسته حرمت تو یابن زهرا مزار تو چه خاموش و غریب است «فدای غربت تو» «یابن زهرا» محمد مبشری
به مناسبت سالروز تخریب بقیع بقیع و چار مزاری که برده طاقت را مفسّری ست که تفسیر کرده غربت را بقیع و خلوت شب های سوت و کور خودش نشانده بر دل خود داغ بی نهایت را خرابه های بقیع آسمانی از نور است که خیره کرده به خود چشم های جنّت را بهشت گمشده ی شیعیان بقیع ؛ ولی در اختیار گرفته ست کُنج عزلت را هزار مرتبه لعنت بر آن کسی که گذاشت به روی شانه ی ما بار این مصیبت را هنوز مرد کرم بی حرم ترین آقاست ندیده هیچ کریمی چنین کرامت را بقیع...داغ حسن ... کوچه ی بنی هاشم مدینه دیده به چشمان خود قیامت را من از حوالی کوچه رسیده ام گودال چگونه هضم کنم : "زینب و اسارت " را همانکه دست خودش را به خون حنجر شُست کشانده سمت حرم دست های غارت را سر بریده و سر نیزه های بی احساس به نزد فاطمه من می برم شکایت را بقیعِ شام ؛همانجا که دختر ارباب ادامه داد مسیر کمال نهضت را بقیع خاک غریبی که قصّه ها دارد بقیع در دل خود داغ کربلا دارد اسماعیل شبرنگ
ه مناسبت سالروز تخریب بقیع گر‌چه از دست محبان این زیارت دور ماند قبرشان ویران شد و آوازشان مشهور ماند آنچه مانده در جهان حبِ علی وآل اوست خاک را بر نور پاشیدند اما نور ماند حامد آقائی
تقدیم به امام حسن علیه السلام و تخریب بقیع: بنا نبود که این خاک بی بنا باشد بنا نبود حسین از حسن جدا باشد برای اینکه حسن بی حرم نماند پس چه عیب دارد اگر کربلا دو تا باشد میان صحن حسین علی چه غوغایی ست چرا کنار حسن گریه بی صدا باشد چه میشود که ببینم ضریح قاسم را درست زیر قدمهای مجتبی باشد بعید نیست که روزی گمان کنی از دور بقیع را نکند کوهی از طلا باشد برای شاه کرم یک حرم کم است بناست مزار پاک حسن قلب شیعه ها باشد مزار خاکی او خلوت و حسن راضی ست که زائر حرمش سهم کربلا باشد حسن دو شیر شد و سوی کربلا آمد نخواست لحظه ای از خواهرش جدا باشد زره نبود به اندازه تن قاسم حسین گفت که بگذار با عبا باشد عمو دوید به میدان جنگ تا نکند خدا نکرده گلش زیر دست و پا باشد گذشت ساعتی و دست کوچکی افتاد پسر شبیه عمو نیز با وفا باشد عمو بلند شو نگذار دست عبدالله به زیر چکمه ی این مرد بی حیا باشد امیر حسین آکار
امام زمان(عج) - مناجات غربت بقیع فـکری برایِ بغضـهایِ در گلو کن آقایِ من چشمت ببند و آرزو کن این صحن خاکی می کُشد مارا به وَالله برگرد و اوضاع بقیع را زیر و رو کن صحنی بساز از جنسِ زرّینِ دل خود حاجاتِ مارا در حرم رفع و رجوع کن سنگ صـبور مادر سـادات گـاهی... با سیـنه زنهـای مدیـنه گفتـگو کن آئیـنه کاری در حریـمت نیست اما آئینه را با خاک صحنت رو به رو کن شفـّافیِّ خاک تو از آئـینه کم نیست آئینه را با این حقـیقت روبه رو کن پیـش مزار مادر عبـاس حـوضی... زیـبا بنا کرده... وَ با آبش وضو کن ای انتـظارِ هرشب و هـرروز مادر فـکری برای بغـضهایِ در گـلو کن