نوحه جدید امام مجتبی ع
سبک(حجت الله القائم)
ای حسن از زهر کین
تو شدی کشته دین
از جفا شد _ قلب تو پاره
جگرت شد _ همچون ستاره
شهر پیغمبر شد کربلایت
اهل عالم شد اندر عزایت _ از برایت
ای حسن جان ای غریب مادر۳
شد مدینه در عزا
در عزای مجتبی
بزم ماتم _ گردیده بر پا
در غم او _ شد شور و غوغا
علی و زهرا شد دیده گریان
در جنان نالان ختم رسولان _ دل پریشان
ای حسن جان ای غریب مادر۳
گفت و با زینب خواهر
بهر من طشتی آور
که شده خون _ قلب برادر
از جفای _ جعده ی کافر
همسر ملعون بی مروت
کرده مسموم از راه شقاوت _ تا شهادت
ای حسن جان ای غریب مادر۳
کن خبر حسینم را
نور هر دو عینم را
تا بیاید _ اندر بر من
بینم او را _ ای خواهر من
من وصیت ها دارم برایش
سوزم از داغ کرب و بلایش _ در عزایش
ای حسن جان ای غریب مادر۳
ظلم و کین بی نهایت
شده بر آل عترت
پیکر او _ شد تیر و باران
خون دل او _ از دست یاران
شد غریب در شهر مدینه
از حسادت ها و بخل و کینه _ سوز سینه
ای حسن جان ای غریب مادر۳
رهرو راه حسین
پیرو پیر خمین
منتظر بر _ فرمان رهبر
با نوای _ الله اکبر
می زنیم بر قلب دشمن دون
زنده باد یاد شهید گلگون _ با دلی خون
ای حسن جان ای غریب مادر۳
غلامرضامحمودنژاد
(ناطق) قم صلوات
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_علیهالسلام
هفت پشتم به سر سفرهی آلِ حسن است
که جهان ریزهخور جاه و جلال حسن است
ما که یک عمر فقط نان حلالش خوردیم
خون ما پس همهی عمر حلال حسن است
در دل فاطمه هر لحظه مقرب باشد
هرکه در سینهی او نقش جمال حسن است
سرِ ما پیش خداوند شرافت دارد
که سرِ ما همه بر خاکِ خیال حسن است
عمر آن است که با یاد عزیزت برود
عمرِ عشاق فقط قال و مقال حسن است
ما گدایش شده و گردن او اُفتادیم
که گدا هرچه کند باز وبال حسن است*
صاعقه بود جمل تا به خود آمد اُفتاد
بعد از آن کارِ همه شرح خصال حسن است
سال در سال حسن خرج عزا میبخشد
اول ماه محرم سرِ سالِ حسن است
رزق ، اشک است خلوص است گذشت است ولی
هرچه رزق است همه از پرِ شال حسن است
لحظهی آخر خود روضهی عاشورا خواند
گریه میکرد که این گریه مجال حسن است
با پسرهای خودش کرب و بلا حاضر بود
همه گفتند که در دشت جلال حسن است
شش پسر را همگی پیشکشِ زینب داد**
پس هلالِ سرِ این ماه هلال حسن است
او غریب است غریب است غریب است غریب
گریهای هست اگر گریه به حال حسن است
* وبال :سربار
** تا شش پسر از اولاد امام حسن علیه السلام را مقاتل جزو شهدا آورده اند.
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_علیهالسلام
ما حسینی گشتهایم از قبلِ دنیا با حسن
ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن
هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین
طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن
هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال
من زیارت میکنم هر پنجتن را با حسن
یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است
کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن
منکه هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین
منکه هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن
کم اگر آوردهای در دخل و خرج خانهات
کاروبارت میشود تنها مُهیا با حسن
گاهگاهی شمع روشن کن به سقاخانهای
نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن
نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع
پیش قبر فاطمه آییم آنجا با حسن
ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت
یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن
گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد
روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن
حجرهی او شد حُسینیه حسینش مستمع
قبل عاشورا محرم گشت پیدا با حسن
قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن
تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن
ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد
کربلا کامل نمیگردید الا با حسن
روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش
مادرش آنجا صدا میکرد ما را با حسن
هر که گرید زیر این خیمه یقیناً میشود...
مادرش زهرا سلامالله علیها با حسن
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۰)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
روضه امام حسن مجتبی علیه السلام
در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را
زینب رسید نالهکنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را
تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
میخواند جای او جگرش درد واره را
در کوچه دید ضربهای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربهی دستی دوباره را
سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را
میرفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیهی آن گوشواره را
هفتاد تیر بر کفننش زار میزدند
تا که کنند یاد تنی تکهپاره را
لایوم مثل کرببلا ، نیزه میزدند
کمکم زیاد کرد حرامی شماره را
انگار حرصِ حرمله خالی نمیشود
پیش رُباب میشکند گاهواره را
دارد حسین رو به حرم گریه میکند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۵/۲۱)
غریب وطن
ای ثمر هَلْ اَتی یا حسن مجتبی
نور دل مصطفی یا حسن مجتبی
ماه دل آرای دین جلوه ی حَبلُ الْمَتیِن
ای پسر مرتضی یا حسن مجتبی
شمس و قمر روی تو جنّت ما کوی تو
نام تو شد دلربا یا حسن مجتبی
جان جهان جان تو عشق به فرمان تو
معنی نورُالْهُدی یا حسن مجتبی
چشم تو شد چشمه سار آینه ات بی غبار
آب رخت جانفزا یا حسن مجتبی
جلوه ی خَیْرُالْبَشَر معنی خَیْرُالْعَمَل
زاده ی خَیْرُالنِّسا یا حسن مجتبی
بوی تو زیبا نسیم روی تو غرقِ شمیم
کوی تو دارُالشِّفا یا حسن مجتبی
حیدر دیگر تویی گوهر و کوثر تویی
جاری آب بقا یا حسن مجتبی
همنفسِ عرشیان همقدمِ فرشیان
آینه ی کبریا یا حسن مجتبی
گنج فتوّت تویی کنز کرامت تویی
منبع جود و سخا یا حسن مجتبی
لطف کریمانه ات نور کَرَمخانه ات
شامل خلق خدا یا حسن مجتبی
ای به جهان راهبر از همه مظلوم تر
ای به همه مقتدا یا حسن مجتبی
مهر تو تکثیر شد تا که فراگیر شد
عشق تو را زد صدا یا حسن مجتبی
کوی تو آتش فروز قبر تو ویران هنوز
داغ غمت جانگزا یا حسن مجتبی
خون جگر از دردها دور تو نامردها
دیده فراوان جفا یا حسن مجتبی
ای جگرت خون فشان می زند آتش به جان
چادر خاکی تو را یا حسن مجتبی
کی رود از خاطره کوچه و آن منظره
آه ازین ماجرا یا حسن مجتبی
آه که در خانه ات خانه ی غمخانه ات
کُشت تو را آشنا یا حسن مجتبی
زهر جفا تیز شد قلب تو خون ریز شد
خواهر تو در نوا یا حسن مجتبی
قامت گلها شکست تیر که بر تن نشست
رفت دلم کربلا یا حسن مجتبی
با غم تو در جهان بار دگر شد خزان
گلشن اهل ولا یا حسن مجتبی
چون دل «یاسر» کنون شعله شدم از درون
سوخته ام زین عزا یا حسن مجتبی
**
محمود تاری «یاسر»
غارت زده منم که کنارت نشسته ام
غارت زده منم که ز داغت شکسته ام
غارت زده منم که تو را خاک می کنم
تابوت را ز خون تنت پاک می کنم
غارت زده منم که ز کف داده صبر را
با دست خویش کنده برای تو قبر را
غارت زده منم چه کنم با جنازه ات
ای وای ریخته به زمین خون تازه ات
غارت زده منم که ز داغ برادرم
می ریزم از کنار تنت خاک بر سرم
غارت زده منم که ز آغوش بسته ات
می گیرم آه چادر خاکیّ مادرم
من را به داغ قتل تو غارت نموده اند
نه کربلا نه کوفه نه در شام دلبرم
داغی که رفتن تو روی سینه ام گذاشت
والله بود سخت تر از غارت حرم
«تشییع روز با من و تو سازگار نیست
تا شب تو را به جانب قبرت نمی برم»
#محمد علی بیابانی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
ما از تو به جز کرم ندیدیم
جز سفرهی محترم ندیدم
روزی که بقیعمان کشاندی
گشتیم ولی حرم ندیدیم
#علی_اکبر_لطیفیان
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#مجلس_یزید_ملعون
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
#عارفه_دهقانی