#هرروزیکصفحهقرآنبامعنی
📖قرائت روزانه یک صفحه قرآن با معنی به نیت تعجیل در فرج هدیه به امام زمان عجل الله فرجه
⬅️جزء ۹/صفحه ی۱۶۴
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
🕌 مسجد جامع قرطمان
╔══❖•°🕋°•❖══╗
🇮🇷@jameQartman
╚══❖•°🕌°•❖══╝
164.mp3
2.7M
تلاوت ترتیل قرآن کریم صفحه ۱۶۴
استاد منشاوی
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
🕌 مسجد جامع قرطمان
╔══❖•°🕋°•❖══╗
🇮🇷@jameQartman
╚══❖•°🕌°•❖══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بچهها! راههای نرفته خستهمان نکند وقتی خدا برای ما کافی است
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
🕌 مسجد جامع قرطمان
╔══❖•°🕋°•❖══╗
🇮🇷@jameQartman
╚══❖•°🕌°•❖══╝
هدایت شده از فرصت سده
✳️زوج #خمینی_شهری مخارج عروسی به مردم غزه و لبنان اهدا نمودن
حاج آقای امیریوسفی بهمراه همسر محترم شون در حمایت از مردم مظلوم غزه و لبنان، تمام خرج و مخارج برگزاری عروسی شون رو هدیه کردند
💢نامه عروس خانم
سلام به دوستا ورفقای گلم🥰
امشب یه اتفاقات جدید و زیبایی افتاد که دوست دارم شماهم در جریان باشید.
جلسه امشب برای صحبت های عروسی وتنظیم تاریخ دقیق عروسی وکارای قبل وبعدش بود وتمام آمادگی های لازم برای برگزاری انجام شده بود، وپدرهمسرم یک تالار شکیل توی اصفهان دیده بودن جلسه امشب بنا شد بریم برای قرار داد برای تاریخ ولادت حضرت زینب.
باتمام سختی ودشواری تصمیم، آخر جلسه چیزی که تمام امروز ذهنم درگیر کرده بود بیان کردم وهمه توی فکر فرو رفتن..
اینکه تمام هزینه های عروسیمو با افتخار ومیل باطنی شخص خودم به جبهه مقاومت اهدا کنم، خداشاهده وقتی خودمو با لباس عروس وتوی تالار وبا دیزاین مخصوص غذای عروس ودوماد تصور کردم دیدم نمیتونم با وجدان خودم کنار بیام اونم توی این اوضاع وخیم لبنان و جبهه ی مقاومت من راحت و آسوده عروسی بگیرم واونا حتی جای خواب و خوراک نداشته باشن با این حس بی کسی که بعد سید براشون اتفاق افتاده🥺
خیلی حرف زدم ولی امیدوارم به چشم مولا بیاد وبه دست دشمنای اسلام برسه یک عروس دهه هشتادی ایرانی برای کمک به جبهه ی مقاومت از خواسته ها ولذت های دخترونه اش گذشت تادر ادامه اش ثابت بکنه پای کار انقلاب جهانی صاحب الزمانش میمونه✨
ان شاءالله مورد عنایت صاحب الزمان درشب میلاد پدر بزرگوارشون امام حسن عسگری(علیه السلام) قرار بگیره 🍃
۱۴۰۳/۰۷/۲۰
📌#فرصت_سده منبع اخبار #خمینی_شهر
@Forsat_sedeh
وارد یه مجلسی شدیم، اونجا یه آقایی حرکت زشت و زننده ای داشت، منم خیلی بدم اومد.
وقتی مجلس تموم شد به احمد گفتم: احمد آقا دیدی اون آقاهه چیکار کرد؟ واقعا خجالت نکشید؟!
من همینجور حرف میزدم و احمد سکوت کرده بود.
باز حرفمو تکرار کردم بلکه ازش تایید بگیرم؛ ولی او همچنان در سکوت بود...
نارحت شدم بهش گفتم:
احمد آقا با دیوار که صحبت نمیکنم، با شمام!
احمد صداشو بالا برد و گفت:
"خانم من به سختی رفتم کربلا،
نمیخوام ثواب کربلامو بدم برای فلانی که تو داری غیبتشو میکنی..."
به نقل از همسر شهید خلبان شهید احمد قنبری
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
🕌 مسجد جامع قرطمان
╔══❖•°🕋°•❖══╗
🇮🇷@jameQartman
╚══❖•°🕌°•❖══╝