eitaa logo
جامع شیعه
936 دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
48 فایل
عکس نوشته حدیث خاطرات ناب علما خاطرات ناب شهدا 🔔برگزاری مسابقات 🔔 🔔همراه با جوایز نقدی🔔 🌹کپی آزاد🌹 ارتباط با مدیر @majidshokri
مشاهده در ایتا
دانلود
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... 🌷 🌸🌸🌸🌸🌸 @jame_shia
نگاهش می کردم. یک ترکه دستش بود، روی خاک نقشه ی منطقه را توجیه می کرد. به م برخورده بود فرمانده گردان نشسته، یکی دیگر دارد توجیه میکند. فکر می کردم فرمانده گروهان است یا دسته. ندیده بودمش تا آن موقع بلند شدیم. می خواست برود، دستش را گرفتم. گفتم « شما فرمانده گروهانی ؟ » خندید. گفت « نه یه کم بالاتر» دستم را فشار داد و رفت. حاج حسن گفت: تو این و نمی شناسی ؟ گفتم: نه. کیه ؟گفت: یه ساله جبهه ای، هنوز فرمانده تیپت رو نیمشناسی؟ 🌹 💐 مبارک💐 ┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌺❁✧═┅┄
ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج حسین و راننده‌ش خونریزیش شدید بود نمیذاشت زخمش رو ببندم . میگفت : اول اون (رانندش رو میگفت) شنیدم حاج حسین زیر لب میگفت ؛ اون زن و بچه داره امانته دست من کم کم چشماش داشت بسته میشد بیهوش شد ... ‌┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄ @jame_shia ┄┅═✧❁🌸❁✧═┅┄