eitaa logo
جامعه آگاه
3.8هزار دنبال‌کننده
26.2هزار عکس
5.5هزار ویدیو
21 فایل
هفته نامه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی🗞
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 آدم بی شرّ و شور محمدرضا داخل سنگر شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می‌‌‌خوابم مشکلی برام پیش میاد. یکی لگدم می‌‌‌کنه. یکی رُوم می‌‌‌افته. یکی...» از آخر سنگر داد زدم: « بیا این جا. این گوشه سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوارِ سنگر. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه». کمی نگاهم کرد و گفت: « عجب گفتی!. گوشه‌ای امن و امان. تو هم که آدم آروم و بی‌شرّ و شوری هستی» و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر. خوابید و چفیه‌اش رو کشید رو سرش. منم خوابیدم و خوابم برد. خواب دیدم با یه عراقی دعوام شده. عراقی زد تو صورتم. منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی! و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش. همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین! از صداش پریدم بالا. محمدرضا بود. هاج و واج وگیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می‌‌‌کرد و می‌‌‌گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: نترس؛ کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت😂😂😂