⚜ کلاس آموزش احکام جوانان ⚜
🔰 طرح تابستانه ایمان و امید
🔰 مسجد جامع لور
🔰 جمعه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۲
#ایمان_و_امید
#نشاط_و_شادابی
#مسجد_جامع_لور
🆔️@jameloor
⚜ برگزاری برنامه فوتسال نوجوانان ⚜
🔰 طرح تابستانه ایمان و امید
🔰 مسجد جامع لور
🔰 جمعه ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۲
#ایمان_و_امید
#دهه_نودی
#نشاط_و_شادابی
#مسجد_جامع_لور
🆔️@jameloor
⚜ کلاس قرآن ⚜
🔰 طرح تابستانه شکوفههای ایمان و امید
🔰 واحد خواهران مسجد جامع لور
🔰تیرماه ۱۴۰۲
#ایمان_و_امید
#نشاط_و_شادابی
#دختران_دهه_نودی
#مسجد_جامع_لور
🆔️@jameloor
⚜ کلاس ریاضی ⚜
🔰 طرح تابستانه شکوفههای ایمان و امید
🔰 واحد خواهران مسجد جامع لور
🔰تیرماه۱۴۰۲
#ایمان_و_امید
#نشاط_و_شادابی
#دختران_دهه_نودی
#مسجد_جامع_لور
🆔️@jameloor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونید فردا شب اول محرمه
منتظر شما هستیم در مسجد جامع ساعت ۹:۳۰ شب
#هیئت_فاطمیون
التماس دعا
🆔@jameloor
⚜ برگزاری برنامه شنا / استخر دِز ⚜
🔰 طرح تابستانه ایمان و امید
🔰 مسجد جامع لور
🔰 تیر ماه ۱۴۰۲
#ایمان_و_امید
#دهه_نودی
#نشاط_و_شادابی
#مسجد_جامع_لور
🆔️@jameloor
27.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ مراسم شیرخوارگان حسینی
هیئت فاطمیون اندیمشک
بگویید دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند
خاطرهای از ریاست جمهوری رهبری
سال 1362 زمانی که رییسجمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج میشد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده میشد. چند محافظ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند. او فریاد میزد آقای رییسجمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم ...
آقای خامنهای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته میخوام با آقای خامنهای حرف هم بزنم.
پسرک 13 ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا میرساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند میگوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان میگوید: این هم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری میپرسد: اسمت چیه پسرم؟
پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی میگوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و میگوید: افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهی کجای اردبیل هستی؟
- انگوت کندی آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم.
+ بگو پسرم. چه خواهشی؟
- آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
+ چرا پسرم؟
نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم. میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم. اگر به جنگ رفتن 13 سالهها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) میخوانند؟
+ پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است.
نوجوان هیچ نمیگوید، فقط هِقهِق گریه میکند.
+ آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد.
آقا خم میشود صورت او را میبوسد و میگوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان».
نوجوان 13 ساله (شهید مرحمت بالازاده) روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به فاصله اندکی از شهادت مرادش شهید مهدی باکری به شهادت رسید و میهمان حضرت قاسم (ع) شد ...
🆔@jameloor