جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی غرب استان البرز دو
🖤انا لله و انا الیه راجعون🖤 با نهایت تاسف وتاثراولین سالگرد درگذشت مرحوم مغفوره حاج عباس قلی فر
انّا للّه و انّا الیه الرّاجعون
باسلام واحترام 🥀
از خداوند متعال برای آن مرحوم ،عُلُوِّ درجات الهی و برای بازماندگان بويژه حاج موسی و اخوان گرامی و همچنین خانوادههای داغدار، صبر جزیل مسئلت مینمائیم 🇮🇷🙏🏴
(( دبیرجمعیت جانبازان انقلاب اسلامی استان البرز : عباس نوریمقدم و همسنگران عزیزم ))
هدایت شده از آرشیو
☑️ چگونگی شکست اسرائیل
✅ جانآلترمن، مدیر برنامه «خاورمیانه» در «مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی» طی یادداشتی مورخ ۱۶ آبان ۱۴۰۲، شکست احتمالی رژیم اسرائیل در نبرد غزه را ارزیابی کرده است.
او بیان میکند:«بسیاری گمان میکنند که پیروزی اسرائیل حتمی است، فقط بحث این است که چه زمانی و به چه قیمتی».
اما به نظر آلترمن، این جنگ میتواند شکست مهمی برای ارتش اسرائیل باشد. زیرا معنای پیروزی در این جنگ، متفاوت از نبردهای کلاسیک است.
به گفته آلترمن، همین که تاکنون «همبستگی فلسطینیان و انزوای اسرائیل» افزایش داشته، یک پیروزی برای حماس است.
وی «بیاعتباری تشکیلات خودگران، فاصلهگذاری کشورهای عربی با روند عادیسازی و کاهش حمایت دوحزبی از اسرائیل در آمریکا» را نشانههای این پیروزی قلمداد میکند.
به نظر نویسنده «حماس برای پیروزی، نباید قوی باشد بلکه فقط باید ثابتقدم باشد».
او کشتار غیرنظامیان و تخریب زیرساختهای غزه را در راستای پیروزی حماس میداند و نه اسرائیل.
آلترمن استدلال میکند که اسرائیل برای نابودی حماس به دو مؤلفه نیاز دارد، اول جداسازی حماس از مردم غزه و ارائه آلترناتیوی برای جانشینی حکومت حماس در این منطقه. اما کشتار بیرحمانه مردم و فقدان «یک افق روشن سیاسی» سبب میشود تا حماس تنها پناهگاه این مردم باشد. زیرا تنها در مسیر مبارزه است که «احساس کرامت و عاملیت» میکنند.
دومین مؤلفه از منظر آلترمن، حمایت مصر، اردن و عربستان از جایگزینی حکومتی جدید با حماس در غزه است. این حمایت در همراهی این دولتها با تأمین امنیت این محدوده و بازسازی غزه نمود مییابد. به تعبیر او، این دولتها گرچه در دشمنی با حماس با اسرائیل اشتراک نظر دارند ولی «حاضر نیستند پشت سر تانکهای اسرائیلی وارد غزه شوند».
👈ضربات طوفانالاقصی برای رژیم اسرائیل چنان سهمگین بوده که به جای اندیشه برای پیروزی، به چیزی جز تلافی نمیاندیشد. غافل از اینکه، آنچه او تلافی میانگارد، چیزی جز کاشت بذر مقاومت در سالهای آینده نیست.
هدایت شده از به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
هدایت شده از به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
هدایت شده از به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
هدایت شده از به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
🌹بسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقین
🌺...چادرت رو هم محکم بگیر!
🌹رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش 😇 باشیرین زبانی وادب به مادرش گفت:
چه امضا بکنی، چه امضا نکنی من میرم!...
اما اگه امضا نکنی من خیالم راحت نیست، شاید هم جنازه ام پیدا نشه...😰 در دل مادر آشوبی به پا شد، رضایت نامه را امضا کرد... پسر از شدت شوق سر به سر مادرش گذاشت...با خنده گفت: 👈 جنازه ام رو که آوردند، یه وقت خودت رو گم نکنی؛😰 بی هوش نشی،😇چادرت رو هم محکم بگیر 🙌 سرت را بالا بگیر،🌷قرص و محکم یه یا زهرا (س) بگو وبا صدای بلند بگو:👇
🌹پسرم فدای امام💕 زمان(عج)
🌹خودم و خانواده ام فدای خمینی...👌
☀️بچه ها نترسین
🌷روز عملیات بدر در جزیره مجنون، داخل کانال های کشاورزی و تو دشت مشرف به اون بزرکی، تا چشم کار می کرد تانک تی ۷۲ عراق بود و بس! تیربارهای بعثی ها امون رو از بچه ها گرفته بود و به واقع میشه گفت👈 زمین و زمان رو به گلوله بسته بودن و دنیا در مقابل مان شده بود تیره و تار🤔 تو اون شرایط ما بودیم و چند قبضه آرپی جی و چند قبضه کلاش در برابر تانک های کاملا ضد ارپی جی بعث ها! ☀️تو اون شرایط خیلی حساس و به واقع وحشتناک، یه دفه کاظم کاوه با اون سن و سال کم و جثه نحیفش نیم خیز شد و فریاد زد 👈بچه ها نترسین می جنیگم و فریاد الله اکبر سرداد و هنوز الله اکبرش تموم نشده بود که کالبیر تانک درست زد وسط پیشونی این بزرگ مرد و درجا اونو به کما برد😰 بطوریکه کف از دهانش بیرون می زد. یادمه علی اقبالی برای اینکه به بچه ها روحیه بده سریع پیکر نیمه جان کاظم کاوه رو کشید طرف خودش و پیشونی تیر خوردشو با باندی بست و گفت نگران نباشید هیچی نشده! ولی همه فهمیدن اگر چه عملیات بدر به جایی نرسید ولی خیلی ها از جمله همین کاوه به شرف شهادت و بالاترین روزی خود، نزد خداوند عزوجل رسیدن! راویتی از رضا غیاثوند همرزم شهید کاظم کاوه
🌹#یاقاسم_ابن_الحسن(ع)
کاظم کاوه چون خیلی کوچولو و ریزه بود،لباس های نظامی براش همیشه گشاد بود. همیشه شلوار و پیراهنش اندازه اش نبود. و کمتر لباس نظامی اندازه اش پیدا می شد...شانزده سالش بود که در عملیات بدر در ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکرش در منطقه جا مان😰 سالها گذشت، بعداز شانزده سال👈 پیراهنش اندازه اش بدنش شده بود؛ هیج کس باورش نمی شد. برادران تفحص همه استخوان های کاظم را در همان پیراهن گشادش جا داده بودند و به خانواده اش تحویل دادند، مادرش که استخوانهای پسرش را دید، دست به آسمان بالا برد و گفت : جدایا این قربانی را از ما قبول بفرما.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
هدایت شده از به امید خدای مهربان🌴🇮🇷🌷
🎥 گفتگو با مادر یکی از شهدای بچه خ مالک اشتر و بچه مسجدی مون "شهید کاظم کاوه" (شهید دانش آموز)