فیلم کامل مستند لشکر زینبی(سلام الله علیها)؛ قسمت چهارم 💚گوشه‌هایی از دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب💚 ➕ حتما ببینید رفقا 👌 #میلاد_حضرت_زینب 🎉 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

فیلم کامل مستند لشکر زینبی(سلام الله علیها)؛ قسمت ششم 💚گوشه‌هایی از دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب💚 ➕ حتما ببینید رفقا 👌 #میلاد_حضرت_زینب 🎉 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

فیلم کامل مستند لشکر زینبی(سلام الله علیها)؛ قسمت پنجم 💚گوشه‌هایی از دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب💚 ➕ حتما ببینید رفقا 👌 #میلاد_حضرت_زینب 🎉 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

🎥فکر اینکه یکی از قاتلان شهید سید روح الله عجمیان در فاجعه کرج یک پزشک بوده ، تن انسان را می لرزاند. 🔹تصور کنید اگر عکس این اتفاق افتاده بود الان رسانه های غربگرا چه می کردند؟ اعترافاتشان را که شنیدم روضه های دادگاه مختار به ذهنم آمد انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

دلم آرامش می‌خواد، آقای من کِی میاد💫؟ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

کلمات، معمار دارند! یک پیامِ رسانه ای از بچه های دهه هشتادی به ساکنان دنیای رسانه .... در دنیای رسانه با چراغِ روشن حرکت کنیم!💡 #پروپاگاندا #سواد_رسانه_ای #چراغ_قوه |انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

فریب شعارهای فریبنده را نخورید کلمات، معمار دارند! یک پیامِ رسانه ای از بچه های دهه هشتادی به ساکنان دنیای رسانه .... در دنیای رسانه با چراغِ روشن حرکت کنیم!💡 #پروپاگاندا #سواد_رسانه_ای #چراغ_قوه |انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

🛑فیلم شوک آور ربایش یک سپاهی و اعتراف گیری اجباری در اطراف تهران / گنده لات هایی که نوچه موساد شدند 🔹گزارشی از اقدامات اراذل و اوباشی که به اعدام محکوم شدند را ببینید. این اراذل و اوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بودند. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ حسن عبدی (ابوتراب): سِبیل چخماخی۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت پنجاه و دوم ناصرگفت:تُو این آب وهوا اصلا" مگه سرماگِیر می یادکه آدم بخورتش؛توسرما رو به من نشون بده خودم قلفتی قورتش میدم؛بعداشاره کردبه علیوگفت:ببین تُو روخدا؛ازگرماعرق کرده؛ میگه سرمامیخورم ،علی تو با اون قدبلندت شبیه باد نماهای اداره هواشناسی شدی ،تو رو خداوقتی میری حموم؛یه دوساعتی بشین تُوآفتاب ،شاید با خشک شدنت یه کم آب بری ُ و کوتاه بشی ، اصلا " توحق ِ من روخوردی؛تو انقدر دراز؛من اینقدرکوتاه؛آخه خداجون ،به کِی دردم روبِگم ، همه زدیم زیرخنده؛جمشید گفت:وای عزیزم ، گُلم؛به خودم بگو؛میخرم برات؛ناصرپرسید: چی رو؟جمشیدخندیدوگفت:قددرازرو؛همه خندیدیم شایدواسه همین ناصر واسه جمشید تُو عکس شاخ گذاشت؛آخرین نفر تُوعکس معلم خوبمون آقای قلعه قوند بود ُ؛با اون خنده زیباش داشت به ماهانگاه می کرد ُ ولبخند می زد۰۰۰۰ حاج آقا قلعه قوند یه نگاهی به من انداخت ُ وگفت : حسن جان دوتامون هم پیر شدیم ،گفتم:(سَبو شکست ُ وپیاله واژگون افتادومِی به مانرسید)(دریغ زِیاران جاماندیم ُ و نوبت به ما نرسید)، قطره اَشک غلطیدروی گونه ام ،آقای قلعه قوند ادامه داد(یوسف گمگشته بازآیدبه کنعان غم مخور)(کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور)؛میثم یه نگاهی به ما کرد ُ گفت:راستی حاج آقاکِی به بچه ها میگی که بیان من ببینم شون؛حاج آقا گفت؛ان شاء الله به زودی ،آخه هر کدومشون رفتن یه جا؛جمع کردنشون مثل این عکس یه جاخیلی سخته ، میثم یه نگاهی به من انداخت؛من خنده تلخی کردم ،میثم پرسیدچیه؛اتفاقی افتاده؟به نظرم شمایه چیزی رو ازمن پنهان می کنید؛من سریع موضوع رو عوض کردم ُ وگفتم راستی میثم تو یه قولی به من داده بودی یادته؛گفت نه کدوم قول؛گفتم: قول داده بودی بهم بگی چطور با محمدآشنا شدی ،میثم یه نگاهی به چهره محمد تُوعکس انداخت ُ وگفت:خوب آره؛ولی الان وقتش نیست؛من ُ وآقای قلعه قوند برای اینکه میثم موضوع بچه ها رو پیگیری نکنه اصرار کردیم که قضیه آشنایش بامحمد رو واسمون تعریف کنه؛میثم گفت:اسفندسال۱۳۶۶وقتی حاج عمران عراق بودم ، به من ماموریت داده شد تا برای گذروندن یه دوره فشرده یک ماهه برگردم تهران ، و در مقعر لشگر بیست و هفت حضرت محمد رسول الله(ص) این دوره رو ببینم ، خودم دلم نمی خواست منطقه جنگی رو ترک کنم ، ولی دوره در باره روابط عمومی و نحوه ارتباط صحیح با رزمندگان بود ، یه هفته بود که تُو تهران آموزش میدیدیم ، یه روز استادمون گفت بهتر برای درک درست دورس بعد از ظهرها پس از اتمام کلاس با گروه عیادت خانواده رزمندگانی که تُو جبهه حضور دارن ، یه سری به پدر و مادرها و خانواده رزمندگان بزنیم ، از قضا اون روز وقتی از مسئول گروه عیادت پرسیدم کجا قراره بریم ، گفت یه جای خوب ، به یکی از محله های قدیمی تهران بزرگ ، به جایی که یه روزی در زمان قاجار نزدیک ترین ده و آبادی به دروازه قزوین بزرگترین دروازه از دروازه های شهر قدیمی تهران بوده یعنی بریانک جایی که در اون دوتا امامزاده معروف تهران قرار گرفته و بزرگترین راه ورودی قافله ها و تُجّار از غرب به تهران بوده ، قدیمی ترین کارخونه جوراب بافی در زمان گذشته در اون ساخته شده و پر از باغ های تُوت ُ و گردو و اَناره ، و نَهر فیروز آباد از اونجا رد میشه ، نزدیک رودخونه کَنِه و سر مسیر حرکت به قزوین و ساوه و همدان و غیره ، وای مسئول گروه عیادت خانواده رزمندگان یه گزارش کامل به من داد ، وقتی به بریانک رسیدم ، چشمم افتاد به یه امامزاده ، پرسیدم این امامزاده اسمش چیه ، همراهمون گفت:این امامزاده معصوم علیه السلامه که در چهارده سالگی به شهادت رسیده ،از دور سلام دادم تاحالا تُو تهران انقدر باغ وپارک یه جا ندیده بودم ،تعجب کردم به جای اینکه بریم داخل خیابون یا کوچه ،ما رو بردن وسط یکی از پارک هاکه یه خونه قدیمی و زیبا که خودش شبیه یه باغ بوددرونش قرار داشت ،پرسیدم اینجاخونه کیه وچرا از پارک جدا شده ، درب بزرگ زیبایی داشت؛من رو یادقلعه های قدیمی انداخت ،مسئولمون گفت اینجاخونه والدین یه رزمنده به اسم محمدجمال عشقیه ، اومدیم تا زنگ درب روبزنیم؛یه هو یکی باصدای کُلفتی گفت:بفرمائید؛داداشا !با کِی کار دارن ؟برگشتم نگاه کردم دیدم ، یه آقایی حدودچهل ساله ، با کت وشلوار مِشکی؛پیرهن سفید یقه خرگوش ، کلاه شاپو لبه دارویه سبیل چخماقی بایه جفت کفش لبه باریک وِرنی ،در حالی که یه دستمال یزدی تُو دستشه ، داره ما رو به دقت برانداز میکنه ،پرسید با کسی کار داشتید یا راه گم کردید ؟ مسئولمون تا اومد جواب بده یه خانمی از پشت در گفت : کِیه ؟ لوطی صالح ، شمائید ؟ تا گفت لوطی صالح ، تعجب کردم ، چقدر این اسم۰۰۰ ادامه دارد : حسن عبدی (ابوتراب)

دومین جلسه رسیدگی به پرونده قاتلین شهید عجمیان قاضی:درآمدماهیانه شماچقدراست؟ قره‌حسنلومتهم:بین ۵۰تا۱۰۰میلیون درآمددارم قاضی:پس مشکل اقتصادی نداری،انگیزه شمامخالفت بانظام بود؟ متهم:هدفی نداشتم،اشتباه کردم!من به اشتباه این رفتارهاراانجام دادم! قاضی:شمابه عنوان لیدرآشوب معرفی شده‌ ودربستن اتوبان،ضرب وجرح و شهادت شهید عجمیان نقش داشته‌ای؛جوان‌هاتحت فرمان شمابودند؟چرابه شهیدعجمیان لگدزدی؟ متهم:نه من لگد نزدم قاضی:خانم شمادربازجویی اعتراف کرده که شمالگدبه شهیدزدی نماینده دادستان:شهیدرانگه داشته‌ای وآرین فرزام‌نیاضربه زده؛دراین فیلم هم که ضبط شده مشخص است شماباخشم درحال قدم زدن هستی وبرخلاف سوگندپزشکی که یاد کردی،به مجروحی که روی زمین افتاده،کمک هم،نمی‌کنی؛برای کفش خونیت که آغشته به خون شهیدعجمیان هست چه توضیحی داری؟ متهم: من وهمسرم به طورناخواسته دراین اجتماع واردشدیم! چندباردیگراین دیالوگ روبخونید بهترین گفتگوبرای فهم فتنه اخیراست یک پزشک بادرآمد ماهیانه ۱۰۰میلیون تومان یک کارگرمستضعف که اجاره نشین هم بودرا زیرضربات لگدکُشت. این فتنه،#فتنه_اغنیا هست فتنه شکم پرهاهست که برسرسفره این انقلاب #فربه شده اند علیه مستضعفینی که جان خود رافدای این کشوروانقلاب کرده اند #فتنه_شهوت_پرستان هست که جزآزادی جنسی وبی بندباری هدف دیگری ندارند علیه انسانهای وارسته وپاکدامن که هدفی جزحفظ حریم اخلاق وحیادرجامعه ندارند. این شهیدعجمیان عجب روح بزرگ ووارسته ای داردکه اینگونه خونش معیارشناخت حق و باطل شده است. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

🖌 سخنرانی بسیار مهم و مورد نیاز شرایط امروز ✅ آیا این شرایط ناامنی و اغتشاش به کجا می انجامد؟ ✅ این حد از جنایاتی که این دوره از اغتشاشات مشاهده شد نکند که به یک جریان ثابت و تشدید شونده تبدیل شود. ✅ چرا و براساس چه مبنایی جبهه حق ، حق ندارد که سرسوزنی ناامید و نگران باشد؟ 👌 این سخنرانی را بشنوید و برای هر کس می تواند بفرستید. 👌 حداقل نقشی که می توانید در جهاد تبیین ایفا کنید، گوش دادن و انتشار حداکثری این صوت است.... سخنرانی استاد مهدوی ارفع جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱- مشهدمقدس مراسم دعای پرفیض ندبه انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مراقب این کشور و ملت است 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امام زمان (ارواحنا فداه) -که این کشور و این ملت در ید قدرت و قبضه‌ی اوست- مراقب این کشور و این ملت است. انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

سوال:گوینده این سخنان کیست؟ اصلا پذیرفتنی نیست که زندگی مردم با تظاهرات "اقلیتی خودخواه" مختل شود؛ امروز با فرماندهان پلیس ملاقات کردم تا به آنها بگویم که از حمایت کامل من برای سرکوب اعتراضات غیرقانونی برخوردارند. مردم به اندازه کافی از این هرج و مرج‌ها رنج برده‌اند و [حالا وقت آن رسیده که] کسانی که قانون را می‌شکنند قدرت آن را احساس کنند. الف:آقای رئیسی ب:آقای قالیباف ج:آقای اژه‌ای د:نخست وزیر انگلیس پاسخ صحیح نخست وزیر انگلیس خطاب به معترضان گرانی انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

🎬کلیپ موضع عبدالحمید قبل از اغتشاشات 🔺اغتشاشگران کاری کردند که عبدالحمید بدون در نظر گرفتن موضع گیری های گذشته اش ،این روزها نظام و رهبری رو تهدید می کنه ✔️البته این حرفها  قبل از این که مزه پول‌های سعودی  بره زیر زبون عبدالحمید هم میتونه باشه انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

اگر دنبال یک کانال مذهبی ؛ سیاسی ؛ اجتماعی ؛ انقلابی هستی ؛ این کانال را پیشنهاد میکنم . @ghalbeziba313

🎞 فیلم کوتاه | آزادی 👈🏾حمله تروریستی شاه‌چراغ 👈حتما ببینید و منتشر کنید انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

تسلیت یا بن الحسن گشته عزای مادرت آسمان دارالعزاست بر مزار مخفی او خاک‌ریزی بر سرت آسمان دارالعزاست ایام فاطمیه تسلیت باد انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ وصفنار۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت پنجاه و سوم ۰۰۰تاگفت لوطی صالح ،تعجب کردم ،چقدر این اسم واسم آشنابودچقدر این اسم رو ازپدر خدا بیامرزم شنیده بودم ،همیشه می گفت:من یه دوست خوب داشتم واون هم لوطی صالح بود؛خوب به خودم گفتم شایدتشابه اسمی باشه، درب خونه بازشد ،یه خانم چادری ،باصدای مهربونی پرسیدلوطی؛شمائید؛تاج سرم؛ عزیزم؟بعدتاچشمش به ماچند نفر افتاد ،مثل کسی که برق گرفته باشدش ،برگشت ُ وپشت درب قائم شد ،یه هو لوطی گفت نترس زن ،من اینجام ، نترس ضعیفه،باکت نباشه ،لرز نکن؛بهشون نمی یاد از مامورای شهرداری باشن ،نترس عزیزم ، لوطی صالحت اینجاست؛بعد گفت چندنفربه یه نفر ،خوب همه مالباس شخصی تنمون بودسه تا آقابودیم ُ ودوتا خانم؛لوطی پرسید؛ایندفعه زنم که باخودتون آوردید ،ببینم شماچرا روتون کم نمی شه؛این بر وبچه های شهرداری چرا انقدر سیریشن ،بی بی؛ببین ایناهمون هایی هستن که دفعه قبل اومدن ،تادل ورودشون سفره کنم وسط پارک تاعبرت بشه واسه بقیه ، بی بی دوباره خودش رونشون دادوما روبرانداز کرد ُو گفت:نه لوطی اینااونا نیستند ، لوطی با صدای کُلفتی پرسیدپس کِی ین؟روکردبه ماگفت: شوما چی کاره اید ؟ مسئولمون سریع جواب داد ما از طرف سپاه پاسداران اومدیم خدمتون ، در رابطه با آقا محمد ، پسرتوت ، وای تا گفت آقا محمد پسرتون ، یه دفعه لوطی صالح وا رفت ُ و با صدای آرومی پرسید ؟ اتفاقی افتاده ؟ شهید شده ؟ بی بی یه دادی کشید ُ و غش کرد ، اون دو تا خانم سریع رفتن سُراغ بی بی ، یکی از خانم ها سریع جعبه شیرینی رو نشون داد ُ و گفت ، نترسین ما اومدیم حال و احوالی از شما بپرسیم ، حال آقا محمد خوبه ، نترسین ، تُو رو خدا ، لوطی صالح یه نفس راحتی کشید و گفت : بی بی حال محمد خوبه ، اینا اومدن بگن که حالش خیلی خوبه ، بچه ام سُر ُ و مُور ُ و گُنده اس ، باکِت نباشه تُو رو خدا ، یه لیوان آب قند دادیم به بی بی ، یه نگاهی به داخل حیاط انداختم ، یه باغچه قشنگ ُ و زیبا ، با گُل های رنگ ُ و وارنگ ، دو تا تخت چوبی با چند تا پشتی ترکمنی ، یه سماور بزرگ مِسی که در حال قُل قُل کردن بود ، یه قوری چینی که روش عکس ناصرالدین شاه با اون سبیل درازش نقاشی شده بود ، تُو بالکن دو تا میل زورخونه سنگین بود ، به نظرم هر کدوم ده کیلو می شد ، کنار سماور تُو بالکن یه رادیو لامپی قدیمی روشن بود ُ و داشت مارش جنگ می زد ، بی بی وقتی حالش کمی بهتر شد تعارف کرد هممون نشستیم رو تخت های چوبی واسمون چایی ریخت ، مسئولمون گفت ، ما خدمتون رسیدیم تا هم یه حالی ازتون بپرسیم ، هم یه عکس و آخرین نامه آقا محمد رو بهتون برسونیم و اگر نیاز یا درخواستی دارین بشنویم ، چشمم افتاد به زیر سایه بون بالکن دیدم چند تا تابلو عکس قدیمی روی دیوار نصب شده ، با دقت از دور نگاه می کردم ، لوطی صالح که متوجه نگاه من شده بود گفت : عکس خدا بیامرز طِیب ِ با چند تا از رفقا ، گفتم میشه برم از نزدیک ببینم ، گفت آره جوون ، چرا نمیشه ، برو ، خندیدم ُ و گفتم ، رُخصت پهلوون ؟ خندید ُ و گفت فُرصت جوون ، دَمت ِ گرم ، زنده باشی ، معلومه که گُود دیده ایی ، گفتم خودم نه ، ولی بابای خدابیامرزم ، از بچه های هیت طیب بود ، یه هو لوطی صالح پرسید ، اسمش چی بود جوون ؟ گفتم اسمش ظفر بود ، بهش می گفتن (اوس جعفر) ، اوس جعفر کفاش ، یه هو لوطی پرسید اوس جعفر بازار کفاشا ؟ نزدیک پامنار ، نزدیک چهارسو ، گفتم بله ، خودشه ، داد زد دَمت گرم تو پسر داش جعفری ، داش جعفر خودم ؟ بلند شد منو بغل کرد ، بوسید ُ و گفت : داداشی فوت شده ؟ گریه ام گرفت ، گفتم بله تازه فوت شده ، هنوز سالش نشده ، لوطی رفت سُراغ قاب عکسها ، یکی شون رو از روی دیوار برداشت گفت : بیا بابا جان ، بیا جوونی بابات ُ و ببین ، رفتم جلو ، عکس رو گرفتم تُو دستم ، مرحوم طیب وسط وایساده بود گنارش یکی بود که من نشناختمش ، کنار اون به نظرم اومد که لوطی صالح وایساده کنار اون یه جوون گم سن و سال که یه پیشبند چرمی رو کردنش انداخت بود به من نگاه می کرد ، لوطی گفت ، این وسطی طِیبِه ، این دومی مداح هیت ، پدر خدابیامرز بی بی ، عیال بنده اس این آخری داش جعفر پدر شماست ، وای خودش بود ، بابام بود ، با اون نگاه جدی و مهربونش ، پرسیدم چه سالیه ، لوطی جواب داد ، فکر می کنم سَنه هزار و سیصد و چهل یا چهل و یک باشه ، خانم های همراه ما داشتن با بی بی صحبت می کردن ُ و یه فرمی رو پر می کردن ، مسئولمون ُ و راننده هم داشتن آدرس بعدی رو چک می کردن یه هو شنیدم راننده می پرسه ، وصفنار ، وصفنار دیگه کجاست ، بعد رو کرد به لوطی صالح ُ و پرسید ؟ لوطی شما وصفنار می شناسی ؟ لوطی گفت خوب آره کدوم وصفنار می خای ، آخه تُو تهرون دوتا وصفنار داریم ، یکیش حوالی میدون بهارستانه۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی

🔴ظاهرا آقای آصفری نماینده ی اراک ادعا کرده که بعنوان یک عضو خانواده شهید، اعلام کرده، از زنی که با هنجارشکنی بی سابقه، به سمت گلزار شهیدان، اهانت و سنگ پرانی کرده، شکایتی ندارد!! ♦️اولا مگر ایشان شاکی بوده که خودش را داخل ماجرا کرده؟ ♦️و ثانیا اهانت و جسارت به ساحت شهدای بزرگوار انقلاب، جرمی بزرگ و عمومی است و پیگیری آن بر عهده ی مدعی العموم است و ربطی به امثال این نماینده ندارد ♦️ثالثا مگر چنین هتاکی و گناهی، قابل گذشت و اغماض است که آقای آصفری آن را کوچک تلقی کرده و بدنبال توجیه آن است ♦️و رابعا مردم خوب می فهمند که این ژست ها، بیشتر به گدایی رای برای مجلس آینده شبیه است تا انجام وظیفه... ♦️و خامسا،آقای آصفری برای پیدا کردن مقصران رفتار این زن منافق، بجای فرافکنی، سری هم به عملکرد خود بزند.... و..... انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

⭕️ هفت گلوگاه ادامه اغتشاشات آتش نشانها اصطلاحی دارند به نام لکه گیری. به این معنا که پس از اطفاء کلی آتش، لکه های کوچک و پنهانی از آتش باقی می مانند که اگر به سرعت شناسائی و خاموش نشوند، می توانند دوباره آتش را احیاء کنند. ⚠️با اینکه اغتشاشات دوماهه اخیر تا حد زیادی کنترل و خاموش شده است، اما هفت لکه باقی مانده که هر کدام پتانسیل جان دادن دوباره به آشوبها را دارند. 1️⃣فضای مجازی: علیرغم ادعای فیلتر شدن، دسترسی به آنها با فیلترشکن و پراکسی مثل آب خوردن است. لذا هیچ اتفاقی در صحنه گردانی این فضا نیفتاده و لازم است تا سریعا و به طور کامل و دائم مسدود و غیرقابل دسترس شوند. اولین گام، تغییر مدیران فعلی این حوزه است. 2️⃣کانالهای ماهواره ای: این یکی که اصلا صورت مسئله اش پاک و فراموش شده، در حالی که نقش عمده را در جنگ شناختی و مدیریت اغتشاشات دارد. باید به صورت ترکیبی و با اقدامات همزمان انتظامی، اطلاعاتی، امنیتی، تقنینی و قضائی، تمام وارد کنندگان، توزیع کنندگان، نصابان و استفاده کنندگان تجهیزات ماهواره ای به زیر ضربات تمام کننده بروند. 3️⃣شبکه سلبریتیها: این شبکه نقش لیدری داخلی و الهام بخشی به اغتشاشگران در لحظاتی که احساس شود فضا رو به آرامش می رود را بر عهده دارد. عمده این افراد به معنای دقیق کلام، در تور اطلاعاتی سرویسهای جاسوسی قرار گرفته و مدیریت می شوند. اینها باید زیر رصدهای دقیق اطلاعاتی قرار گرفته و یکی پس از دیگری شکار شوند. 4️⃣شبکه سیاسیون: از مقامات سیاسی تا روزنامه نگاران و صاحبان رسانه که اسیر سرویسهای بیگانه شده اند در این شبکه فعالیت دارند. اینها با اقدامات، ترک فعلها و گفتار خود تلاش می کنند تا شش گلوگاه دیگر را در حاشیه امن قرار داده و از سوی دیگر بر آتش نارضایتیها بدمند. 5️⃣شبکه تجزیه طلبان: که دارای یک بدنه اصلی در چهار استان کردستان، بلوچستان، خوزستان و آذربایجان شرقی بوده و یک بدنه فرعی و پراکنده در سایر استانها و حتی پایتخت دارند. این شبکه تلاش می کند تا با همکاری و تقویت شش شبکه دیگر، کشور را به هرج و مرج رسانده و آنگاه با تغییر فاز، به دنبال جدائی طلبی بروند. برخورد با این شبکه باید صد در صد امنیتی و سرکوب کننده باشد. 6️⃣شبکه اراذل: این شبکه از مدتها قبل توسط موساد با واسطه گری منافقین در بستر اینستاگرام، شناسائی و در قالب کانونهای شورشی سازماندهی شده و دارای دو نقش است. اول تحرکات میدانی در شورشهای خیابانی و دوم ایجاد رعب و وحشت در بین مدافعین نظام و یا قشر خاکستری. نام ماموریت اینها، انقلاب اجباری است. 7️⃣شبکه فواحش: فاحشه به معنی آشکار کننده، کسی است که حجاب را ساقط می کند و از نظر لغوی با تن فروش فرق دارد. این شبکه بر خلاف ظاهر ساده اش، بسیار تشکیلاتی عمل می کند. تمام رفتارها و اقدامات این شبکه از طریق صفحات خاص (و بسته) اینستاگرامی مدیریت و هدایت می شود. راهبرد برنامه ریزی شده برای این شبکه، فعالیت به عنوان یار آزاد جهت روحیه بخشی و انگیزش سایر شبکه هاست. لذا خطرناک ترین و ضد امنیتی ترین شبکه است. خاموشی این شبکه به سرعت، تمام شش شبکه دیگر را خاموش می کند. چالش اصلی اینجاست که راهبرد نظام تا این لحظه نوعی مدارا و تبیین برای آرام کردن فضا بوده که خیلی هم خوب است. اما نباید از سوی دیگر بام فرو افتاد. ◀️لیدرهای پنج شبکه آخر، جدای از مدیریت توسط سرویسها، بابت فعالیتهایشان از طریق رمزارز حقوق می گیرند و هرگز با تبیین و مدارا خاموش نخواهند شد. ✅این بر عهده بزرگان نظام و دلسوزان کشور و صاحبان اندیشه است که راهکارهای عقلانی و "قاطع" برای این لکه گیری را طر‌احی کنند. زود دیر می شود. #ایران_قوی انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

تراکنش با موفقیت انجام شد ⛔اعمال خوب شما با موفقیت به حساب شخصی که از او غیبت کردید، واریز شد. 📍توجه توجه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

رستوران و مغازه جواهر فروشی «علی زن دایی (دایی)» به دلیل تخلف پلمب شد. 🔹رستوران و جواهر فروشی علی دایی به دلیل همراهی با اعتصابات غیر قانونی از جمله مواردی است که به پلمب این دو مکان توسط پلیس اماکن پایتخت منجر شده است./فارس پلمب هم میدونید یعنی چی؟ یعنی دیگه قراره باز نشه برخورد جدی👌 انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

📺 #ببینید | باید این سد را شکست و مردانه قدم به میدان گذاشت 🔺️بیانات آیت‌الله مصباح (قدس سره) در ضرورت احیا امر به معروف و نهی از منکر ۱۳۷۹/۰۲/۰۱ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

قرار نبود لباس متهم باشه... |انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

داستان جذاب و آموزنده از پیشکسوت جهاد و شهادت برادر بسیجی حسن عبدی (ابوتراب) از گردان خط شکن کمیل ل ۲۷ حسن عبدی (ابوتراب): دعای بی بی ۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت پنجاه و چهارم دو تاوصفنارداریم؛یکیش حوالی میدون بهارستانه که مابهش میگیم وصفناربالاشهری ها دومی وصفنارنعمت آبادجاده ساوه اس که ما بهش میگیم وصفنارپائین،محله(یَدی قلندر) که لوطی بچه های لب خط راه آهن؛حالاشما کدومش رو می خای ،راننده جواب داد ما با محله دوم کار داریم ،لوطی گفت خُوب پس با محله یَدی کارداری؟ببین دادشم ماشین داری؟ نه؟مسئولمون گفت بله ماشین سپاه هست گفت ببین امامزاده معصوم(ع)رو که دیدی ، راننده گفت بله ،راست شکم ماشینت رو می گیری تابرسی به سه راه آذری ،بعد راست شکم سه راه آذری رومی گیری تا برسی به سه راهیه جاده قدیم کرج ُ وجاده ساوه؛سمت راستت میره کرج ،سمت راست رو نمیری ،چی؟ نمیری ، سمت چپت میره ساوه ،چی؟ساوه ،سمت چپت رومیری،راست شکم ماشینتومیگیری سمت چپی رو میری،اززیرپُل ردمیشی،مستقیم میری؛کارخونه کفش سه ستاره روردمیکنی،چی؟ رد میکنی؛ازدورسمت راستت یه گُنبدمی بینی، بهش میگن امامزاده زید(ع) ،نباید امامزاده رو رد کنی،نبایدازامامزاده جلوبزنی؛چی هیچ وقت ازامام وامامزاده جلونزن،وگرنه مقصدوگُم می کنی؛چی ؟گُم میکنی ،نرسیده به زیرگذر دوم که بهش میگن پُل پاسگاه نعمت آباد ، سمت چپت ، یه گلدسته مسجد می بینی ، اون مسجد اعظم وصفنار ، به خیابونش میگن خیابون مسجد ، اولش می رسی به یه دو راهی ، سمت چپت میشه وصفنار کهنه ، که قدیمی های وصفنار از دوره قاجار اونجا ساکنن ، آخه می دونی اسم وصفنار رو ناصرالدین شاه ، شاه قاجار رو اونجا گذاشته ، یه هو بی بی گفت : لوطی صالح این بنده های خدا ، فقط یه آدرس پرسیدن ُ و بس ، شما داری تاریخچه محل رو براشون تعریف می کنی ، لوطی صالح از راهنمایی ما لذت می برد ، و آدم شادابی رو تُو چهره ُ و صداش تشخیص می داد ، ادامه داد ، آره داداشام داشتم می گفتم ، یه روز ناصرالدین شاه با مَلیجک از اینجا رد می شد ، ملیجکش گفت ، بابا پادشاه من هم تشنه امه ، هم گُشنه امه بابا شاه دستور داد کنار این آبادی که نمی دونم اسمش چی بود کالسکه رو نگه دارن وقتی خبر رسید به اهالی که شاه اینجا اُتراق کرده ، باغبونا واسش آنار آوردن ، آخه قدیم اینجا باغ های انار بوده ، شاه یه انار برداشت ، دید اناره اندازه یه کله قنده ، بازش کرد دید پُر دونه های یاقوته قرمزه ، یه کمیش رو خورد دید شیرینه مثل شربت البالو ، پرسید اینجا کجاست ؟ فرض کنین ، چی ؟ فرض کنین جواب دادن ، دُوقوزآباد ، گفت از این به بعد ما به اینجا لقب وصفنار دادیم ، یعنی جایی که میشه در اونجا آنار بهشتی واقعی رو دید ، بی بی پرسید اونجا چیکار دارین ، قراره خونه کسی برید ، یا خبری برسونید ، یه دفعه مسئولمون سرش رو انداخت پائین ، من بی اطلاع یه نگاهی به بقیه انداختم ، دیدم همه از ناراحتی سرشون رو انداختن پائین و آروم اَشک می ریزن ، بی بی انگار با حس مادرانش فهمیده باشه خبر چیه ، گفت بیچاره مادرش ، خدا صبرش بده ، چند سالش بود ، مجرد بود یا زن ُ و بچه داشت ؟ یکی از خانم ها در حالی که به آرامی اَشک می ریخت گفت اسمش سلیمان بود ، نوزده ساله مجرد ، تُو کردستان به شهادت رسیده یه هفته پیش ، لوطی صالح همون جا نشست رو زمین ، فکر نمی کردم انقدر عاطفی باشه ، دیدم شروع کرد به زمزمه(خداوندا ؟ اگر دردم یکی بودی چه بودی)(همه دنیا بدون عشق تو داره چه سودی) ، مشخص بود لوطی صالح یه میون دار هیئته ، بعد بلند گفت : خدا به پدر ُ و مادرشون صبر بده ، بی بی گفت : دلم واسه بچه ام تنگ شده ، اُگه یکی از من می پرسید الان تنها آرزوت چیه ؟ می گفتم ، به آغوش کشیدن بچه ام تنها آرزومه ، یه هو آقای راننده گفت ان شاءالله این مادر هر چه زودتر به ارزوش برسه صلوات ختم کن ، هممون صلوات فرستادیم ، بی بی یه سِری چایی دیگه واسمون ریخت ، بلند شدیم تا برگردیم ، گفتم لوطی میشه هر وقت دلم واسه بابام‌ تنگ‌ شد بیام پیش شما و این عکس ها رو ببینم ، خندید ُ و گفت آره پسرم ، هر وقت دلت تنگ شد بیا ، من ُ و بی بی خوشحال میشیم ، داشتم به در خروجی باغ نزدیک می شدم ، یه دفعه زنگ خونه به صدا در اومد ، دوئیدم ُ و گفتم من درب رو باز می کنم ، درب رو که باز کردم ، دیدم یه جوون نورانی ُ و خوش تیپ با لباس خاکی ُ و جنگی جلوم وایساده ، یه بوی خوش گُل محمدی تُو هواپیچیده بود ، زل زده بودم تُو چشمهاش؛لبخندملیحی رو لباش بود ، شوکه شده بودم ،آروم گفتم:شما آقا محمدی دیگه؛نه ؟خندید ُ و گفت ، بله وشما هم مهمون بابام لوطی صالح هستی ،مگه نه ؟گفتم بله همینطوره ،یه هولوطی صالح پرسید؛پسر اوس جعفر؛کِیّه ؟چراجواب نمیدی؛محمدداد زدسلام منم باباجون؛محمدم؛بی بی داد زدالهی قربونت بشم عزیزدلم؛چه خوب شداومدی ، وای تا حالا ندیده بودم دعایی به ۰۰ ادامه دارد ؛ حسن عبدی

پیام سر شبکه داخلی اغتشاشات ۱۴۰۱ راس هرم فتنه به مناسبت روز دانشجو :  متن کامل این پیام به نقل از خاتمی‌مدیا، در پی می‌آید: به نام خدا  شانزدهم آذرماه را باید در متن آنچه در بیش از یک قرن بر این مرز و بوم رفته است و سیر و صیرورتی که ملت شریف ایران داشته است، دید و ارزیابی کرد. مدار حرکت ملّت: نفی استبداد، نفی استعمار و نفی عقب ماندگی، تبعیض و فساد و متناظر آن مطالبه آزادی، استقلال، پیشرفت و عدالت و در یک کلام دستیابی به “زندگی” متناسب با شأن انسان و اقتضائات زمان بوده است. ولی پاره ای از حادثه ها و ایام جنبه نمادین پیدا کرده است؛ از جمله شانزده آذر که نمایانگر جایگاه والای دانشگاه و پیشتازی دانشجو در تحولات اجتماع روبه آینده است.  با وجود درد و داغی که از خونهای ریخته شده و آسیب هائی که مردم در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی به خصوص اخلاقی دیده و می بینند، بر دل داریم، جای خوشوقتی است که پس از انفعال تحمیل شده بر دانشگاه، اینک شاهد حضور و ابراز وجود دانشجویان در جریان های اخیر هستیم و خوشوقتی بیشتر اینکه همدلی و هم سخنی بخش مهمی از استادان را با دانشجویان می بینیم.  از سوی دیگر آنچه موجب تأسف فراوان است، بازداشت گسترده دانشجویان و ایجاد محدودیت های آموزشی، صنفی و سیاسی برای آنان و اخراج و اعمال فشار بر استادان است؛ امری که نه با مبانی و موازین آزادی و حقوق انسانی سازگار است و نه در نهایت امنیّت پایدار دانشگاه و جامعه را تأمین می کند.   از دانشگاه بخصوص انتظار می رود که توجه داشته باشد که همچنانکه آزادی یک نیاز مبرم و مطالبه مهم است، امنیت نیز برای کشور اهمیت دارد و مراد، از آزادی، آزادی ملّت و از امنیّت، امنیّت میهن است. نباید گذاشت تا آزادی و امنیت در برابر هم قرار گیرند و در نتیجه آزادی به بهانه حفظ امنیّت، پایمال شود یا امنیّت که شرط استقرار سامان و نظم خوب در جامعه است به نام آزادی نادیده انگاشته شود. اینک که جامعه با شعار زیبای زن زندگی آزادی حرکت خود را به سوی آینده بهتر نشان می دهد، بگونه ای کم سابقه و شاید بی سابقه فرهیختگان، استادان، نخبگان و دانشجویان را در اصل حرکت حاضر می بینیم. به مسئولان توصیه می کنم که این حضور را قدر بدانند و بجای برخورد ناروا با آن، دست یاری به سوی آنان دراز کنند و با کمک آنان وجوه ناصواب حکمرانی را بدرستی بشناسند و پیش از آنکه دیر شود به سوی حکمرانی خوب حرکت کنند. امید، که به لطف حضرت پروردگار و توجه به خواسته های بحق جامعه، در همه زمینه ها گشایش موثرتر پدید آید. سیّد محمّد خاتمی آذرماه ١۴٠١ انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee

راس هرم فتنه ۸۸ ؛ سر شبکه اصلی اغتشاشات ۱۴۰۱ ؛ باغی انقلاب ؛ حرام لقمه ی بی شرف: 📹 خاتمی هم از غار اومده بیرون گفته یه چیزی بگیم فردا نگن لال بود 🔸 یادی کنیم از ادبیات مدعی آزادی بیان و گفتگوی تمدنها در یک ١۶ آذر دوره اصلاحات... 🔸فک کن ایشون الان پریده وسط بگه زن زندگی آزادی هم قشنگه! انتشارمطالب بدون ذکرمنبع هدیه به بقیه الله الاعظم ارواحنافداه بلامانع است @janbaz_shimiaee