eitaa logo
« جــنـگـــِ‌تــرکیـبـی‌ »
541 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.4هزار ویدیو
59 فایل
مـا را بـه جــبر هـم کـه شـده سـر بـه راه کـن خـیری ندیـده ایـم از ایـن اخـتیـار هــا ... #درویش‌شدم‌که‌خود‌نمایی‌نکنم🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴(وقایع روز پنجم ماه محرّم الحرام)🏴 سخت‌گیری ابن زیاد بر عمر سعد مبنی بر بستن آب بر امام حسین(ع) عبیدالله بن زیاد به عمر سعد دستور داد که آب را بر روی امام حسین علیه‌السلام و یارانش ببندد و بر آنها سخت بگیرد. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز پنجم محرم سال 61 هجری روزی بود که موقعیت کربلا به مرور حال و هوای جنگ به خود می‌گرفت؛ جنگی که با رسیدن نیروهای تازه‌نفس از کوفه برای لشکر دشمن پررنگ‌تر و مهم‌تر جلوه می‌کرد. ورود چهار هزار سرباز تازه‌نفس به کربلا عبیدالله بن زیاد که می‌خواست عمر بن سعد را برای جنگ با حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تشجیع کرده و او را در تنگنا گذاشته و تحت فشار قرار دهد، لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاری کنند. به این ترتیب با احتساب هزار نفر سربازی که در خدمت حر بن یزید ریاحی بودند و چند هزار سربازی که به همراه عمر سعد به کربلا آمده بودند، تعداد نیروهای لشکر دشمن به حدود ده هزار نفر می‌رسید. این طور بود که این مردان کوردل و دنیاپرست مقابل امام خود صف بستند و او را مظلومانه در بیابانی خشک و بی‌آب به مرگ تهدید کردند. بستن مسیرهای منتهی به کربلا در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را  که   قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند.  زجر بن قیس هم همراه 500 نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند. دستور بستن آب بر امام حسین علیه السلام در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید. طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.» در همین روز بود که امام حسین علیه السلام با یاران خود گفت‌وگو کرده و با تشریح اوضاع، یاران خود را تصفیه کردند.   منابع: نفس المهموم اعیان الشیعه الامام حسین علیه السلام و صحابه مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی انساب الاشراف 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
🏴(وقایع روز پنجم ماه محرّم الحرام)🏴 از وقایع روز پنجم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری، دستور عبید الله بن زیاد به پیوستن شبث بن ربعی به همراه هزار سوار به لشکر عمر بن سعد و بستن راه کربلا بر روی یاران امام حسین (ع) است. پیوستن شبث بن ربعی به سپاه عمر بن سعد در این روز ابن زیاد به دنبال شبث بن ربعی فرستاد و او را خواست که به جنگ حسین(ع) فرستد. شبث خود را به بیماری زد و می‌خواست او را معاف دارد. اما ابن زیاد به او نامه‌ای نوشت و گفت: اگر زیر فرمان مایی زود نزد ما بیا. شبث پس از نماز عشا نزد او رفت تا از رخسارش نفهمد که بیمار نبوده، چون به او وارد شد بسیار به او خوش آمد گفت و او را به خود نزدیک کرد و گفت: من خواهش دارم به جنگ این مرد بروی و به عمر بن سعد کمک کنی. او گفت: ایها الامیر! اطاعت می‌کنم و سپس با هزار سوار به سوی کربلا روان شد. در این روز نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد پیوستند. چون گروهی از مردم می‌دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار کردند .نوشته‌اند فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می‌کردند. بستن راه کربلا بر روی یاران حسین (ع) عبيدالله بن زياد به شخصی به نام زحربن قيص با پانصد سوار ماموريت داد كه بر پل صداه ايستاده و از حركت كسانی كه به عزم ياری امام حسين (ع) از كوفه خارج ‏میشوند جلوگيری كند. فردی به نام عامربن ابی سلامه كه عازم بود برای پيوستن به ‏امام (ع) از برابر زحربن قيس و سپاهيانش گذشت. زحربن قيس به او گفت: من از تصميم ‏تو آگاهم كه می‌خواهی حسين را ياری كنی؛ بازگرد! ولی عامربن ابي سلامه به زحربن ‏قيس و سپاهش حمله‌ور شد و از ميان سپاهيان گذشت و كسی جرات نكرد تا او را دنبال ‏كند. عامر خود را به كربلا رساند و به امام حسين (ع) ملحق شد تا به درجه رفيع شهادت ‏نائل آمد. او از اصحاب اميرالمومنين علی بن ابيطالب (ع) بود كه چندين جنگ در ركاب آن ‏حضرت شمشير زده است. 🇮🇷 کانال خبری 🆘@jangetarkibi313
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آقای «عباس موزون» عزیز در مورد واژه «تَنَقَّبت» در زیارت عاشورا تفسیری فوق‌العاده دردناک ارائه کردند... 💔
🩸 ۱۶:۰۶ اذان عصر 🩸 وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...» 🩸 حدود ساعت ۱۷ 🩸 بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. 🩸 ۱۸:۴۹ اذان مغرب 🩸 داستان روز غم انگیز عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!» و اینگونه قصه به ســــَــــر رسید...💔