*آقای حجه الاسلام والمسلمین رئیسی*
*ریاست محترم منتخب جمهور و قوه قضائیه*
سلام علیکم
*براستی در اهواز چه خبر است ؟*
*آیا اطلاع دارید؟*
*چگونه است که تهرانی با جمعیت ۱۲ میلیون در همان ساعات بعد از پایان رای گیری نتایجش مشخص و بصورت رسمی اعلام میگردد لیکن اهواز با کمتر از نصف جمعیت تهران در چهارمین روز نیز مردم منتظر نتیجه رای گیری هستند.*
*آیا این زمان اعلام نتیجه رای گیری خود به نوعی تخلف نیست؟*
*چگونه و به چه چیزی مردم و طرفداران کاندیداها را میخواهید قانع کنید که انتخابات شورای اهواز با صحت و پاکی تمام شد؟*
*آقای دشتکی استاندار خوزستان*
*بی تدبیری و بی کفایتی شما در برگزاری انتخابات شورا کاملا محرز شد؟ جای شما دیگر در خوزستان نخواهد بود.*
*از ریاست محترم قوه قضائیه عاجزانه تقاضامندیم قبل از رخ دادن هر گونه اتفاق و حوادثی در شهر اهواز و بمنظور جلوگیری از اعتراضات مدنی شدیدا و قویا ورود نماید تا اهواز، یاسوج دیگری نشود و بهتر است از مشاورین تان بپرسید که اگر خدای نکرده حادثه ای در اهواز رخ دهد و مردم به این یقین برسند که تقلب شده و همه بدنبال سهم خواهی از کرسی شورای شهر هستند، جمع کردن ان برای نظام هزینه هنگفتی خواهد داشت.*
*لطفا و ترجیحا درخواست میکنیم اینبار کف خیابان را ببیند نه مصلحتی که وزیر اطلاعات تان اقای مصلحی از ان دممیزند.*
*جمعی از فعالان اجتماعی و سیاسی شهر اهواز*
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔶 دوستان خوبم! اگر یادتان باشه، کلیپی در خصوص بوسه مادر تبریزی بر دست سرباز ناجا در شعبه اخذ رای منتشر شد ،که فرمانده لایق انتظامی آذربایجان شرقی، عکس العمل نشان داده وبه دیدار این مادر مهربان ؛ رفته این کلیپ دیدنی است.....
✅سیاست خارجی دولت رئیسی
🔻برگزاری اولین نشست خبری آیت الله رئیسی، رئیس جمهور منتخب یکبار دیگر توجه افکار عمومی را به سیاست خارجی دولت آینده معطوف کرد. زیرا در این نشست خبری که با حضور نمایندگان رسانههای خارجی و داخلی برگزار شد، یکی از مهمترین محورهایی که رسانهها به آن توجه داشتند، سیاست خارجی دولت آینده بود.
1⃣ سیاست خارجی دولت آینده دارای یک جامعیت است. همانطور که خود آقای رئیسی نیز اعلام کرد، سیاست خارجی دولت از برجام شروع نخواهد شد و به برجام نیز ختم نخواهد شد و سیاست خارجی بر خلاف 8 سال گذشته صرفا متکی بر برجام نخواهد بود و ملت و کشور را معطل آن نخواهد کرد.
2⃣ توسعه روابط تجاری با همسایگان و کشورهای مستقل، اولویت سیاست خارجی ایران در دولت آینده است. بر این اساس سیاست خارجی با محور قرار دادن توسعه روابط تجاری باید برای مردم آورده اقتصادی داشته باشد، نه آنکه برهم زننده ثبات و آرامش اقتصادی کشور باشد.
3. دولت جدید ظرفیت ها و فرصت های اقتصادی هر یک از کشورها جهان از جمله کشورهای همسایه را باید مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار دهد تا بتواند رهگشای دولت در عرصه توسعه تجارت باشد.
4. توانمندی های داخلی کشور مورد تاکید دولت قرار میگیرد و در صدد است که اقتصاد را صرفا به مسائل سیاست خارجی گره نزند هر چند به دنبال آن است که سیاست خارجی را در خدمت اقتصاد کشور قرار دهد.
5. عزم و اراده دولت آینده در تحقق و تضمین منافع ملی است و نه تنها مسائل منطقهای و موشکی قابل مذاکره نیست، بلکه دولت رئیسی با جدیت راهبردهای مهم نظام در تمام حوزه ها را برای تامین منافع ملی و منافع مردم ایران دنبال خواهد کرد
⭕️ *پروژه جدید #آمریکا و بریتانیا در #عراق و افغانستان:*
1.حفظ پایگاه نظامی و تحکیم نفوذ امنیتی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی.
2.خروج بخشی از ارتش رسمی و تقویت یگانهای مزدور محلی.
3.توجیه تداوم اشغالگری از طریق تقویت داعش و گروههای تروریستی و برافروختن جنگهای داخلی و ناامنی.
4.تقویت نفوذ چندلایه در حکومت #افغانستان و عراق برای تحکیم قدرت پس از یک دوره ناامنی شدید در ماههای آینده.
5.تقویت #داعش و... در افغانستان و پاکستان جهت فشار بر ایران، چین و روسیه
👤 حسن رحیم پور
#شیطان_بزرگ
#آمریکا
#انگلیس
#تروریسم_دو
⭕️ وزیر جنگ روانی، یا آموزش و پرورش!!؟
از اول اپیدمی بیماری کرونا در کشور آنچه بیش از استرس های ناشی از این بیماری و تبعات آن ملت را آزرده اظهارات نسنجیده وزیر آموزش و پرورش است که گویی دارای وسواس خاصی است که مبنی بر آن هر از گاهی پشت تریبون قرار می گیرد و خبر از بازگشایی مدارس می دهد و ظرف کمتر از سه روز، به نوعی حرف خود را وتو می کند.
در پایان باید بر دولتی گریست که وزیر یکی از مهمترین وزارتخانهها یش اینچنین است و ای کاش اصلاح طلبان به جای مطالبه پیشاپیش از دولت آینده از دولت ضعیف مستقر مطالبه کنند و بر همه ما تکلیف است که به رئیسجمهور منتخب کمک کنیم تا بدون فوت وقت خرابه تحویل گرفته از روحانی را آباد نماید. انشاءالله
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🚨 #آخر_الزمان | قوم لوط در تلاش بر حکمرانی بر دنیا
دولت آلمان اعلام کرده است پیش از آغاز بازی آلمان-مجارستان استادیوم را به رنگ متعلق به پرچم همجنس بازان نورپردازی می کند.
در گام اول اتحادیه فوتبال اروپا مخالفت کرده، اما دولت آلمان اعلام کرده مشکل را حل می کند و این نورپردازی را انجام میدهد!
#بازگشت_قوم_سدوم_آخرالزمان
#محو_هویت_جنسی
#نظم_نوین
#کودکان_هدف_اصلی_شیطان
✅
⁉️ رسانه ها چگونه ذهن ها را به حاشیه میبرند؟!
👈میگویند دو سیاستمدار در رستوران داشتند با هم بحث می کردند؛
گارسون از آنها پرسید؛
در چه موردی دارید بحث می کنید؟
یکی از آنها گفت ؛
ما داریم برای کشتن ۱۴ هزار انسان و یک الاغ برنامه ریزی می کنیم!
گارسون گفت؛
حالا چرا الاغ؟
یکی از سیاستمداران به دوستش گفت :
نگفتم با این روش کسی به آن چهارده هزار انسان اهمیت نمی دهد؟
این الاغ همان اخبار جزئی و حاشیه هاست که ؛سیاستمداران ظالم همیشه افکار عمومی را به سوی آن منحرف می کنند.
ایران جز ده کشور اول در زمینه های پزشکی، انرژی هسته ای، سلول بنیادین. نانو. تجهیزات نظامی تبدیل شده اما باید حواس ها پرت ممنوع التصویری خانم مجری باشد!؟
مردم مشکل ایران عدم ثبات اقتصادی و معیشت است، اما جریانی، رفتن زن ها به ورزشگاه را مسله اصلی مردم جلوه میدهند.
پرت کردن حواس همیشه از تاکتیک های جنگ شناختی ادراکی بوده و هست. هوشیار باشیم
✴️محمد حسن عبدالصمد
کارشناس ارشد حوزه علوم شناختی و رسانه
🌐رسانه بدون فیلتر
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات جامع وکامل ایت الله رئیسی در مورد اعدام های سال67
💠 فردای انتخابات، نوبت مطالبه گری ملت است!
حامیان رئیسی، مطالبه گر #مطالبات_ملت از رئیس جمهور منتخب ملت خواهند بود تا به وعدههای داده شده عمل شود!
#دولت_جوان_انقلابی، دولتی کارآمد و پاسخگو خواهد بود.
#انتخابات
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#هفت_شهر_عشق
🔴شما هم عمال امریکائید منتها ملتفت نیستید...
♦️امام خمینی (ره):
اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این، اگر چنانچه بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرت های بزرگ می خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم در آید، این همان است.
♦️شما هم #عمال_امریکائید منتها ملتفت نیستید. یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور می گیرد، یک عاملی داریم که برای او کار کند و خودش نمی فهمد، خود آدم نمی فهمد که برای کی دارد کار می کند.
♦️اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید ، این همان است که امریکا می خواهد و شما از #عمال_امریکا هستید و در عذاب با آنهائی که از عمال امریکا بودند با توجه،مشترک هستید با کم و زیادش .
📚صحیفه نور،جلد 13،صفحه 76
❌جنگ نرم در کلام رهبری
جنگ نرم
پیام شهیدان به ما چیست؛ این مهم است. وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛(۳) این پیام شهیدان است. امروز همهی تلاش دشمنان ملّت ایران در جنگ نرم چیست؟ این است که ملّت ایران را اندوهگین و ناامید و ترسیده و مانند اینها بکنند، وادار کنند ملّت ایران را که از ورود در میدان بترسد، مأیوس باشد؛ پیام شهدا نقطهی مقابل این است: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون؛ خوف و حزن برداشته است در میدان شهادت.۱۳۹۷/۱۲/۰۶
هند.
با توجه به این امر، بیگانگان به
خوبی دریافتهاند كه فرهنگ اسلامی كشور ایران نیز، با حضور مستحكم خانوادهها حمایت شده و انسجام مییابد؛ لذا آنان سعی كردهاند با استفاده از ابزارهای رسانهای قوی، همچون: ماهوارهها، شبكههای اینترنتی و... و با ساخت فیلمهای مختلف و متنوع، این نهاد ریشهای را به چالش بكشانند. آنها تلاش كردهاند با درك كاركردهای یك خانواده، بهطور دقیقتری این كاركردها را تحلیل و سپس كاملاً ویران كنند كه تا حدودی نیز در این امر موفقیتهایی داشتهاند؛ لذا بر همة اجزای جامعة اسلامی ـ سطوح بالا تا پایین ـ واجب است كه در این باره دقت كرده و این آسیبها و خطرها را شناسایی كنند و هم خود از آنها دوری كرده و هم به دیگران اطلاعرسانی دقیق و جامعی نمایند.
د و انسان موفق و كاردان به سوی آ
ن بشتابد (مجلسی، بحارالأنوار، ج 13، ص 264).
«دوركیم» بر مبنای جامعهشناختی خود بهشدت منتقد فردگرایی است. او به نكتة درستی در اینباره اشاره میكند. از نظر وی، فردگرایی مفرط به این دلیل كه نمیتواند منابع لازم دلبستگی یا نظم را در سطح مناسب برای مردم فراهم سازد، وضعیتی پدید میآورد كه در آن افراد (به لحاظ روانی) آسیبهای جدی میبینند. فردگرایی مستلزم خودخواهی است. در حالت خودخواهی، تعادل میان فرد و جامعه به هم میخورد؛ زیرا فعالیتها و باورهای او بر پیوندهای جمعی تقدم مییابد. روشن است دستهای از این پیوندها كه قربانی خودخواهی و فردگرایی میشوند، پیوندهای خانوادگیاند (علاسوند، 1388، ص 241).
در این میان نقشهای جنسیتی كه برای رفع نیازهای متقابل و بر مبنای ضرورت زندگیهای جمعی و خانوادگی شكل گرفتهاند، در نظامهای فردگرا تضعیف میشوند. نقشهای خانگی زنان، از جمله مادری و همسری، به عقیدة جامعهشناسان فمینیست، نقشهایی هستند كه با فردیت و حس استقلال آنها تناسب ندارند. از سوی دیگر، چنانچه زن ازدواج كرده و نقش نانآوری را بر عهده گیرد، خطر رقابت با شوهر پدید میآید و این امر برای وحدت و هماهنگی خانواده بسیار زیانآور است (بستان، 1388، ص 160).
2. تنظیم رفتار تولید مثل
اصولاً مهمترین علتی كه انسانها را به ازدواج و تشكیل خانواده وامیدارد، علاقه و نیاز به استمرار نسل است. ریشة این امر را میتوان در علاقة همیشگی بشر به بقا و حب ذات دانست. نوع بشر همیشه در پی رمز و راز جاودانگی بوده و وقتی از خلود و وجود دائم خود در این دنیا ناامید شده، وجود نسل را تنها راه بقا و جاودانگی دانسته است (چراغیكوتیانی، 1389، ص 205). از نظر اسلام همسردوستی، رابطة جنسی و نیاز غریزی انسانها به جنس مخالف، تدبیری خدایی است كه سببساز پیوند زن و مرد و در نتیجه، استمرار نسل بشر است:
«ای مردم! بترسید از عصیان پروردگار خود، آن خدایی كه همة شما را از یك تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق كرد و از آن دو تن، خلقی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن برانگیخت....» (نساء: 1)
از اینگونه آیات، استفاده میشود كه به سبب غریزة جنسی، نسل انسان تداوم مییابد و اینكه رابطة زناشویی برای تكثیر نسل در متن خلقت قرار داده شده است (مصباح یزدی، 1377، ص 241)؛ بنابراین چیزی كه فطرت انسان است و در طبیعت خلقت بشر وجود دارد، به خودی خود نمیتواند ارزش منفی داشته باشد.
فمینیستهای لیبرال، عموماً عدالت جنسیتی را در قالب همسانی نقشهای زن و مرد تعریف میكنند؛ در حالی كه دیدگاههای رادیكال، به دلیل آنكه دستیابی به برابری و عدالت جنسیتی را با حفظ ساختارهای اجتماعی موجود ناممكن میشمارند، حتی ارزشمندی اموری مانند ازدواج، تولید مثل و تربیت فرزندان را انكار كردهاند. «دوبوار» تولید مثل را كاركردی طبیعی و حیوانی میداند كه با امكان ارتقا و تعالی زن ناسازگار است. (بستان، 1388، ص 179) و «اتكینسون»، ازدواج را بردگی، تجاوز قانونی و كار بدون دستمزد نامید (همان). تشویق زنان به رهاشدن از محدودیتهای طبیعی، بهویژه تولید مثل و پرورش فرزندان، تشویق آنان به پیروی از مردان در ورود به دنیای كار و فرهنگ و بزرگنمایی ارزشهای اجتماعی مادی، از جمله قدرت، ثروت، منزلت، آزادی و استقلال شخصی، در دستور كار جنبش فمینیسم قرار میگیرد (همان، ص 191).
امروزه كشورهای بیگانه با توجه به اینكه از رشد كمی و كیفی جامعة ایرانی هراس دارند، با استفاده از ابزارهای رسانهای ـ بهویژه فیلمها ـ چنان به مردم القا میكنند كه اولاً فرزند و فرزندآوری، باعث جلوگیری پیشرفت زن و خودشكوفایی او میشود و ثانیاً، باعث میشود كه اندام زن زودتر خراب شود و پیر و فرسوده گردد.
3. تبدیل رفتارهای جنسی مشروع به بیبندوباری و لااُبالیگری
یكی از كاركردهای مهم خانواده، تنظیم روابط جنسی است. اساساً یكی از هدفهای ازدواج و تشكیل خانواده، تأمین نیازهای جنسیِ زن و مرد است. بیشك بدون جذب و انجذاب جنسی و روابط جنسی مطلوب، زندگی زناشویی با سعادت و شیرینی همراه نخواهد بود. دانشمندان بر این نكته تأكید كردهاند كه مسائل جنسی در زناشویی نقش مهمی را بازی میكنند و داشتن روابط جنسی مطلوب، از ضروریات هر خانواده است. اغلب اشكالات خانوادگی ـ مستقیماً یا بهطور غیرمستقیم ـ معلول ناسازگاریهای جنسی است (استون، 1371، ص 213 و 214).
در روایات اسلامی نیز به غریزة جنسی انسانها اشاره و بر ارزش مثبت آن تأكید شده است. در برخی روایات، علاقه به زنان از جمله اخلاق پیامبران و از نشانههای ایمان دانسته شده است. همچنین علاقه به زنان، بهمنزلة نور چشم پیامبرو لذتبخشترین چیزها معرفی شده است. روشن است كه علاقه به زنان، گاه به سبب جنبههای عاطفی و گاه به دلیل مسائل جنسی است. شهید مطهری در تبیین اندیشة اسلام در این زمینه می
اهمیت آنها به میزان زیاد
ی كاسته شده است. روابط والدین و فرزندان در بسیاری از تولیدات رسانهای، بهگونهای ترسیم میشود كه در آن، فرزندان همیشه از والدین طلبكار هستند و پدر و مادر باید همة خواستهها و نیازهای آنان را برآورده سازند؛ زیرا در غیر اینصورت، حتی ممكن است به بزرگترها بیتوجهی و بیاحترامی كنند؛ در حالیكه به گفتة «پستمن» باید توجه داشت: «بیارزششدن آداب و ادبهای فردی و اجتماعی و رعایت نكردن احترام و تقدیس بزرگسالان ـ در عرصة رسانهها ـ عامل مهمی برای سستشدن روابط و پیوندهای اجتماعی و عاطفی نیز است... بهگونهای كه درخواست رعایت احترام و ادب بزرگترها از اطفال و نوجوانان، با تمسخر و استهزا و شانه تكاندادن آنها رو بهرو میشود (همان، ص264 و 265).» به نظر او به موازات از بین رفتن احساس شرم و كمرنگ شدن زمینههای حیا و عفت، شكلهای گوناگون ادب اجتماعی و محترمشمردن منشها و سلوكهای فردی و جمعی نیز اعتبار خود را از دست خواهند داد. همانگونه كه عنصر شرم و خجالت، عامل روانی كنترلكنندة غرایز انسانی است، آداب و رفتارهای سلوك جمعی نیز، عاملی برای نظم و انضباط و قید و بندهای سازنده هستند (آقایی، 1388، ص 47).
3. ترویج روحیة اسراف، تجملگرایی و مصرفگرایی
منافع اقتصادی غرب در جوامع اسلامی ایجاب میكند، ضمن تغییر فرهنگ در این جوامع، آنها را به سوی اسراف سوق دهد؛ چراكه پس از اشباع بازارهای غربی و اسلامی، جایی برای مصرف باقی نمیماند؛ لذا با تبلیغات گوناگون، سعی در به فروش رساندن هرچه بیشتر كالاهای خود میكنند كه در این میان، از زن برای یك ابزار تبلیغی، حداكثر استفاده صورت میگیرد. ایجاد فرهنگ مصرفگرایی از یك سو و فقیر و وابسته نگهداشتن كشورهای تحت سلطه از سوی دیگر، از ابزارهای دشمن برای ضعیف نگهداشتن كشورهای تحت سلطه است؛ چراكه میدانند رشد اقتصادی، موجب حفظ شئون ملی و فرهنگی جامعه گردیده و ضمن ارجگذاری نظام، به ارزشها و اعتقادات آن كشور برجستگی میبخشد؛ ولی در صورت عدم رشد اقتصادی، مشكلاتی از جمله فقر و تنگدستی را به ارمغان میآورد كه خود زمینهساز بسیاری انحرافات، از جمله انحراف جنسی است؛ زیرا وقتی جوان تحت فشار غریزة جنسی قرار گرفت و زمینههای فساد برای او فراهم بود و مشكلات متعدد از جمله فقر مالی، مشكل معیشتی، نداشتن مسكن مناسب و... داشت، به سوی فساد و فحشا كشیده خواهد شد. قرآن و اهلبیتD، همواره بر سادهزیستی و برخورداری از رفاهی میانه تأكید و بر لزوم یاری ستمدیدگان و كوخنشینان سفارش میكنند و مسلمانان را از هرگونه اسراف، تجملگرایی، رفاهطلبی و مصرفگرایی افراطی بر حذر میدارند. در دنیای كنونی، اصل حاكم بر رسانههای جمعی، تبلیغ سرسامآور كالاها و محصولات و تشویق بیحد و اندازة مردم به استفاده از چیزهایی است كه هر روز، نسخة جدیدی از آن وارد بازار میشود.
رسانهها در این راه، بهگونهای تبلیغ میكنند كه گویی زندگی بدون كالاهایی كه آنها معرفی میكنند، امكانپذیر نیست یا دستكم بسیار طاقتفرساست و این تبلیغات تا حدی است كه بسیاری از خانوادهها را بهمرور زمان، وادار به خریدن آن میكند و در خانوادهایی كه از خریدن ناتوان هستند، مشكلاتی به بار میآورد (آقایی، 1388، ص 45)؛ لذا باعث ایجاد احساس سرخوردگی در كسی كه توان خرید ندارد و احساس غرور و تكبر در كسی كه توان خرید دارد و در نتیجه، به فاصلة طبقاتی شدید میانجامد. علاوه بر اینكه یكی از ابزارهای انتقال فرهنگ، اجناس و كالاهایی است كه از كشورهای دیگر وارد میگردند.
4. از بین بردن تقدس زناشویی
سوگند وفاداری زوجین (نهتنها در برابر یكدیگر، بلكه در برابر جمع)، پرمعناترین لحظه در ازدواج است. با چنین سوگندی، هر یك از زوج تعهد میكنند كه عشق را از بیاعتقادی برهانند و آن را وقف اهداف بزرگتر خانوادگی، اجتماعی و معنوی كنند. تهاجمهایی كه حیات خانواده را نشانه گرفته، در درجة نخست، همین تقدس عشق زناشویی را نابود میكند (محمدی، 1386، ص 88). «كیت میلت»، كه یك چهرة ضدازدواج و ضدخانواده است، عقیده دارد: «بهطور كلی ازدواج باید جای خود را به معاشرتهای اختیاری بدهد... (محمدی، 1386، ص 103).» رسانههای بیگانه با استفاده از این تفكرات، ریشههای استحكام خانواده را كه همان تقدس عشق و رابطة زناشویی است، دچار تزلزل و نابودی كردهاند.
ج) آسیبرسانی به ساختار خانواده
رسانهها بهگونهای غیرمستقیم، در فیلمها، چنان القا میكنند كه باید در خانواده عدالت برقرار باشد و نباید مرد ریاست زن را عهدهدار باشد. آنها با این كار، دنبال ایجاد تنش و آشفتگی در خانوادهها هستند؛ چراكه وجود ساختار سلسلهمراتبی قدرت در هر جایی، برای پیشرفت و جلوگیری از مناقشات ضروری است. همچنان كه آیة 34 سورة بقره، سرپرستی خانواده را براساس ویژگیهای طبیعی مردان، برعهدة آنان قرار داده است. این ویژگیها
فضای رسانه، خود او هم در فضای عینی
جامعه، ارزشها و هنجارهای حاكم بر آنها را جاری سازد (آقایی، 1388، ص 44).
اما آنچه امروزه رسانهها، بهویژه شبكههای ماهوارهای به تبلیغ آن میپردازند، روابط زناشویی خارج از چارچوب خانواده است؛ روابطی كه هر روز باعث آسیب بیشتر به جوامع بشری میگردد. بدون وجود ازدواج و خانواده برای تنظیم میل جنسی، دچار آشفتهبازاری از روابط جنسی خواهیم شد كه در آن، انسانها حیواناتی جفتجو میشوند كه تحریكات جنسی برایشان همهچیز و تعهد و مسئولیت، هیچ است. همین قیود اخلاقی مربوط به ازدواج و خانواده است كه انسانها را وامیدارد، احساسات پست شهوانی خود را پالایش و آن را به سطح بالاتری هدایت كنند. باشكوهترین شكل این تطور در مكتب افلاطونی ـ مسیحی قرن شانزدهم به چشم میخورد كه عشق انسانی را پلة نخستین برای نیل به فرخندهترین عشق، یعنی عشق به خدا میدانست.
4. از بین رفتن كاركرد مراقبتی خانواده
خانوادة سنتی، تاكنون یگانه نهاد اجتماعی در جهان بوده كه موفق شده عشقی بیقید و شرط را به كودكان تقدیم كند. تمام نهادهای دیگری كه برای پرورش كودكان طراحی شدهاند، از جمله مهدكودكها، مدارس و غیره ـ به عكس خانواده ـ به عمد بیتفاوت و بیطرف هستند. آنها اصرار دارند كه با تمام كودكان، یكسان برخورد كنند؛ اما این چیزی نیست كه كودكان به آن نیاز دارند. كودكان برای اینكه فرد متمایزی از دیگران باشند و به سلامت رشد كنند، به جانبداری از سوی والدین واقعی خود نیاز دارند. فقط والدین هستند كه در طول زندگی كودكان، چنین عشق و توجهی را به آنان عرضه میكنند (محمدی، 1386، ص 92).
همانگونه كه «لیندا پولاك» تأكید میكند: «بیطرفی كافی نیست. شخصیت در حال رشد، نیاز دارد بداند كسی هست كه به او بیش از دیگران اهمیت میدهد؛ كسی كه برای او نهتنها به كارهای معقول دست میزند، بلكه مرتكب كارهای نامعقول هم میشود»؛ ولی كارمند مهدكودك در صورتی كه چنین كند، مجازات میشود. این موضوع قابل بحث است كه بدون چنین جانبداریهایی، بهویژه در سالهای اولیة حیات كودك، پرورش كودكانی سالم و دارای امنیت عاطفی، غیرممكن است. به این ترتیب خانوادة طبیعی، همانگونه كه «كریستوفر لاش» آن را وصف كرده، حقیقتاً پناهگاهی امن در این دنیای بیعاطفه است (محمدی، 1386، ص 93).
اما آنچه امروزه مشاهده میشود، نگرشهای فمینیستی است كه اینگونه كاركردها را احمقانه معرفی كرده و زن حمایتگر و مراقبتكننده را، موجودی بدون درك معرفی میكنند. «سیمن دوبوار»، مؤلف كتاب «جنس دوم (یكی از كتابهایی كه جنبش ضد مرد فمینیسم مدرن را به تحرك واداشت)» میگوید: «هیچ زنی نباید مجاز باشد تا در خانه بماند و فرزندانش را بزرگ كند. جامعه باید بهطور كامل متفاوت شود. زنان نباید حق انتخاب داشته باشند؛ دقیقاً به این دلیل كه در صورت داشتن حق انتخاب، بسیاری از آنها سرگرم همان كارهای پیشین میشوند (محمدی، 1386، ص 101).» «بتی فریدان»، نویسندة كتاب پرفروش «رمز و راز زنانه (1963)»، جامعة آمریكا را اغلب با نازیسم مقایسه میكرد. او خانة سنتی را به «اردوگاه كار اجباری» تشبیه میكرد كه زندانیان آن، زنان خانهداری هستند كه با نیروی زنانگی، شستوشوی مغزی شدهاند و دیگر بهطور كامل انسان نیستند (محمدی، 1386، ص 102). كیت میلت (فمینیست رادیكال همجنسگرا)» در كتاب خود تحت عنوان «سیاست جنسی (1970)» میگوید: «خانواده، نهادی ستمگر است. زنان ملك مردان و بردة صرف هستند.»
رسانهها با تمسك به این دیدگاهها، در فیلمها چنانكاری میكنند كه زنان از خود خجالت میكشند، وقتی دارای فرزند باشند و مجبور شوند به آنها شیر بدهند و از آنان مراقبت كنند. با توجه به كوششهای گستردهای كه در جوامع غربی برای حذف الگوهای نقش جنسیتی صورت گرفته، امروزه بسیاری از والدین به جامعهپذیری نقشهای جنسیتی دربارة فرزندانشان كمتر حساسیت نشان میدهند و تأثیر عمیق این امر، بر نگرش جنسیتی فرزندان بر كسی پوشیده نیست. همچنین باید بر نقش اساسی رسانههای گروهی، در جامعهپذیری كودكان و بلكه بزرگسالان تأكید كرد كه بدون شك، فیلمها از اثرگذارترین آنها بودهاند. همانگونه كه یكی از نویسندگان غربی در تحلیل محتوایی فیلمها گفته است: «پدر احساساتی و مادرصفت و مادر شاغل، بهصورت مضامین شناختهشده و رایج فیلمهای سینمایی و تلویزیونی درآمدهاند (بستان، 1388، ص 182).»
نتیجهگیری
آنچه امروزه به وضوح عیان است، اینكه كشورهای ابرقدرت و استثمارگر با در اختیارگرفتن امپراتوریهای رسانهای برای تسلیم ملتهای دیگر، به فرهنگ آنها هجوم میبرند؛ چراكه خوب میدانند فرهنگ هر ملت، بهمثابه ریشة آن است و خوب میدانند كه مركز ثقل فرهنگ، خانواده است؛ لذا برای از بین بردن فرهنگ ملت، باید مركز ثقل آن و چیزی را كه تمام تار و پود فرهنگ را به هم میبافد، مورد تعرض و آسیب قرار د
ان و ظرفیت رسانهها،
اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری، شنیداری و بهكارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی، برای كسب منافع است (حسینی، 1392، ص 33). در جنگ نرم بهجای سختافزار، از نرمافزارهای رسانهای، چون: رادیو، تلویزیون، پارازیت، خبرگزاریها، اینترنت، ماهواره، ابزارهای دیجیتال و... استفاده میشود (ضیاییپرور، جنگ نرم 2 ویژة جنگ رسانهای، ص81 ـ146). از دیرباز در مقایسة جنگ نرم با سخت گفتهاند كه متقاعد ساختن یك نفر برای پیوستن به شما، بسیار ارزانتر از كشتن او تمام میشود. واژهها، بسیار كمهزینهتر از گلولههای تفنگ هستند؛ تا چه رسد به گلولههای توپ و بمبها. از سویی نیز با كشتن آن شخص، شما تنها دشمن را از داشتن یك سرباز محروم میكنید؛ در حالی كه اگر او متقاعد شود به نیروهای شما بپیوندد، هم به ضرر دشمن و هم به نفع نیروهای خودی است و این بهمعنای كسب دو امتیاز با یك حركت است (حسینی، 1392، ص 37). جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه، برای تسلط بر افكار و ارادة ملتها تدوین و طراحی شده است (نباتی، 1391، ص 53).
مقام معظم رهبری، در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در این باره فرمودند:
«امروز، جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست. نمیگوییم به كلی منتفی است؛ اما خیلی محتمل نیست؛ لكن جنگی كه وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، كمتر نیست. اگر احتیاط بیشتری نخواهد، كمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی، دشمن سراغ سنگرهای مرزی ما میآید، مراكز مرزی را سعی میكند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ اما در جنگ روانی و آنچه كه امروز به آن جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن سراغ سنگرهای معنوی میآید كه آنها را منهدم كند؛ سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و اركان اساسی یك نظام و یك كشور. دشمن سراغ اینها میآید كه منهدم بكند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف بدل كند و فرصتهای یك نظام را به تهدید بدل نماید. این كارهایی است كه دارند میكنند. در این كار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میكنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیاییم (شریفی، 1389، ص 127).»
جنگ رسانهای و فرهنگ
همة جوامع، داشتن فرهنگ پویا و مقتدر را، از نمادهای قدرت و اقتدار ملی خویش میدانند. بهطور كلی فرهنگ و آیین هر قوم و به تعبیر دیگر فرهنگ هر ملت و كشوری، دربرگیرندة باورها، ارزشها، آداب و رسوم و بایدها و نبایدهایی است كه زیربنای اصلی هویت هر كشوری هستند (سریعالقلم، 1381، ص 10). امامخمینی6 دربارة فرهنگ فرمودند:
«بالاترین و والاترین عنصری كه در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشكیل میدهد و با انحراف در فرهنگ، هرچند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، پوچ، پوك و میانتهی است. اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، به ناچار ابعاد دیگر آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میكند و بالأخره در آن مستهلك میشود و موجودیت خود را در تمامی ابعاد، از دست میدهد (امام خمینی6 ، صحیفة نور، ج 15، ص 150).»
نظریة «امپریالیسم فرهنگی» بر این امر تأكید دارد كه شرط بقای بازیگران مسلط جهانی، بر این است كه فرهنگ كشورهای زیر سلطه را در اختیار بگیرند؛ بنابراین ارزشها و باورهای آنها بهگونهای استثمارگرایانه بر دیگر جوامع تحمیل میشود (ساری، 1388، ص 42). لذا كشورهای استعمارگر در جنگ نرم، ابتدا فرهنگ كشور مقابل را هدف قرار میدهند (حسینی، 1392، ص 78). به عبارت دیگر جنگ نرم، كار خود را با حمله به مبانی فرهنگی و اعتقادی و هنجارهای مسلم و پذیرفتهشدة جامعه آغاز میكند. این تهاجم اولیه، بهتدریج، ظهور و گسترش بحرانهای اخلاقی و اجتماعی را در پی دارد و سرانجام به وقوع بحرانهای امنیتی و سیاسی و حتی تغییر نظامها میانجامد. در این میان رسانهها، از جمله ابزار اصلی گسترش فرهنگهای غیربومی ویرانگر هستند. رسانههای بیگانه كه عامل اصلی انتشار ویروس ابتذالاند، در جبهة جنگ نرم فرهنگی حضور مییابند و برای آمادهسازی حضور سیاسی سلطهگران، فرهنگ بومی كشورهای هدف را نابود میكنند. با وجود این، فرهنگ و هیبت بومی و اسلامی، مانعی اساسی در برابر نفوذ فرهنگ غربی است.
امروز در عالم سیاست، فرهنگ و جهان بینالملل، كشوری كه فرهنگ خود را در بازی با قدرتهای بیگانه با بیبصیرتی ببازد یا پیوسته مشغول دفاع شود، هرگز نخواهد توانست در میدان جنگ نرم ایستادگی كند (حسینی، 1392، ص 97).
از نگاه كلی و گونهشناسی تهدید، تهدیدهای نظامی بروز و ظهور و چهرهای آشكار دارد. تهدیدهای فرهنگی مستور و با چهرهای پنهان و با بهرهگیری از روشهای پیچیده، تا جایی پیش میروند كه در عصر كنونی بدون لشكركشی، كشورگشایی ا
مكانپذیر شده است و ای
ن امكان برای صاحبان قدرت از طریق فرهنگسازی و همسانسازی فرهنگی، شكلدهی و مدیریت افكار عمومی ایجاد شده است. در این میان رسانهها، مركز ثقل و نقش اول را ایفا میكنند. در همین زمینه «الوین تافلر» معتقد است: «محور مانورهای قدرت در آینده، چیزی جز قدرت دستكاری در اطلاعات برای شكلدهی و كنترل افكار نخواهد بود. در این عرصه، گسترة فرستندهها، پیامگیران و پیامسازان و در یك كلمه رسانهها، در خط اول قرار دارند. رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، با ایجاد تصویر مجازی جهان از طریق انگارهسازی و برجستهسازی، برچسبزنی و... دنیایی ذهنی و غیرواقعی مطابق با منافع صاحبان قدرت را به دنیا مخابره میكنند. «هربرت شیلر»، منتقد آمریكایی رسانهها نیز، در این باره معتقد است كه سیستم جهانی كنونی، جریان برنامههای رسانههای غرب، بهویژه تلویزیونی آن كه عمدتاً از سوی آمریكا شكل گرفته است، هدفی جز حفظ اوضاع كنونی جهان كه متضمن استمرار سلطة غرب به جهان است، ندارد (ساری، 1388، ص 164). فرماندهان و كارگزاران جنگ نرم، برای تغییر باورها و ارزشهای جامعة هدف، میكوشند از راه دگرگونكردن شیوة زندگی افراد وارد شوند؛ تغییر در نوع پوشش، آرایش، طرز خوراك، نوع معماری و مدها و مدلهای گوناگون، زمینة تغییر در باورها و ارزشهای افراد را نیز فراهم میآورد. ابزارهای رسانهای، همگی برای تغییر در سبك زندگی به خدمت گرفته میشوند و بهصورت آرام و غیرمستقیم، اهداف پشت پرده را عملیاتی میكنند (حسینی، 1392، ص 126).
خانواده و فرهنگ
خانواده به لحاظ قدرت، نخستين و از نظر گستردگى، جهانشمولترین سازمان یا نهاد اجتماعی در جامعه است. خانواده سنگ بناي همة جوامع بزرگ انساني است و در استحكام روابط اجتماعى، رشد، تعالی و سلامت روان فرد فرد اعضای جامعه نقش بنیادین دارد. در خانواده، كه نخستین ساختار جامعه است، روابط رسمی و قانونی زن و مرد، به شكل مشروع و مقبول و نیز پایه و اساس تعلیم و تربیت و بهداشت روان فرزندان و انتقال ارزشهای فرهنگی بنیان نهاده شده است. در بیانی كوتاه، خانواد، واحد بنیادین اجتماع و كانون اصلی رشد و تعالی انسان است كه در آن ساختار، شرح وظايف و حقوق هر يك از اعضا پىریزی شده است و چگونگی روابط و مناسبات آنها، با یكدیگر تبیین شده است (نوابینژاد، بىتا، ص1046).
بهنجاری یا ناهنجاری جامعه، در گرو وضعیت و شرایط عمومی خانواده است. هیچیك از آسیبهاي اجتماعى، فارغ از تأثیر خانواده پدید نمیآید؛ بنابراین سلامت جامعه، در گروی سلامت خانوادههاست. نقش اصلی و آشكار خانواده ،انتقال سینه به سینة ارزشها و ميراث فرهنگي و اعتقادى، حفظ روابط خويشاوندى، پرورش و تربیت نفس و تأمین نیازهای اساسی انسان و بالأخره ایجاد تعادل روانی و عاطفی در افراد است (همان، ص1047). دامان خانواده، نخستین مركز آموزشی و بهمثابه اولین مدرسه و دانشگاه است؛ دیدگاهها دربارة خدا، هستی و انسان از آنجا پدید میآید؛ طرز فكرها، عادات، آداب و رسوم، آرمانها، عقاید، فلسفة حیات، برداشتهای ذهنی از نیك و بد، همه و همه در خانواده سرچشمه دارد (چراغیكوتیانی، 1389، ص 19).
هیچ ملتی در تاریخ نتوانسته است بدون اجماع روی ارزشها، برای مدتی طولانی به بقای خود ادامه دهد و برای آن كه ارزشها با جامعه باشند، باید بهطور طبیعی از پایین به بالا سرچشمه بگیرند (محمدی، 1386، ص 29). همه طراحان نظم نوین انسانی، خانواده را منبع ارزشآفرینی و در نتیجه، دشمن اهداف خود تلقی میكنند؛ بدین دلیل درصدد هستند این نهاد را به كلی نابود كنند (محمدی، 1386، ص 49).
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند:
«مسئلة خانواده، مسئلة بسیار مهمی است؛ پایة اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینكه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگران سرایت میكند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگر سلولها سرایت میكند؛ بلكه به این معناست كه اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن كه غیر از سلولها چیز دیگری نیست. جامعه، بدون بهرهمندی از نهاد خانوادة سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امكان ندارد پیشرفت كند (رصد، 1391، ص 2).»
رسانههای بیگانه و خانواده
مطالعات نشان میدهد بیثباتی در خانوادهها، كه بهمثابه فطریترین و مقدسترین نهاد بشری و حلقههای اصلی جوامع و سنگرهای پاسداری از فرهنگ و ارزش تلقی میشود، به دلیل كمبود فكری و روانی افراد جامعه است، روندی رو به گسترش دارد (ریاحی،1390، ص 195). از مهمترین علتهای این امر، تمركز و توجه شدیدی است كه بیگانگان برای تخریب خانواده در كشورهای دیگر دارند. در پروتكل شمارة ده حكمای صهیون آمده: «ما حیات خانواده را در ملتها از بین میبریم و اهمیت تربیتی و اخلاقی آن را نابود میسازیم (صفاتاج، 1382، ص 233).» آنان با استفاده از رسانههای مختلف و خصوصاً شبكههای ماهوارهای فارسی زبان و با روشهای مختل
امیرمحمد یاور رهبر:
محمدرضا بنیانی[1]
چكیده
فرهنگ یك جامعه، یعنی تمامیت باورها و ارزشهای آن جامعه و همچنین آداب و رسوم برآمده از آن باورها و ارزشها. چیزی كه باعث تثبیت و انسجام این باورها و ارزشها در جامعه میشود، خانواده است. استعمارگران با درك و شناخت دقیق این موضوع، بهخوبی دریافتهاند كه امروزه آنچه باعث شده حكومت اسلامی ایران استحكام داشته باشد و در طول زمان نیز گسترش بیشتری یابد، انسجام خانواده است كه مركز ثقل فرهنگ اسلامی است. آنان چارهای ندارند كه برای از بین بردن فرهنگ اسلامی بر حریم، خانواده هجوم برند؛ بنابراین با در اختیار گرفتن غولهای رسانهای، به دنبال بلعیدن ارزشها و باورهای فرهنگی جامعة اسلامی هستند. آنها برای نیل به این امر، بیشترین تمركز خود را روی خانواده گذاشتهاند و با استفاده از شبكههای ماهوارهای و اینترنتی و پخش فیلمهای مستهجن، كانون خانواده را آماج حملات خود قرار دادهاند. آنان با شناسایی دقیق كاركردها و نقش خانواده در پیشبرد فرهنگ اسلامی، سعی دارند از راههای مختلف این كاركردها را از میان برده و خراب كنند.
با توجه به اهمیت این موضوع، در این نوشتار سعی شده به بررسی این مطلب پرداخته شود كه چگونه و با چه شیوههایی، رسانههای غربی دنبال فروپاشی خانواده و فرهنگ اسلامی هستند.
مقدمه
امروزه میبینیم كه كشورهای استعمارگر و ابرقدرت، به تكاپوی بیشتری افتادهاند تا ممالك دیگر را هرچه بیشتر به سلطة خود درآورند و آنان را استثمار كنند. از طرف دیگر آنان بهخوبی دریافتهاند، راههایی وجود دارد كه میتواند خیلی راحتتر و كمهزینهتر آنان را به مقاصدشان برساند. آنان با توجه به این موضوع و درك اهمیت و كاربرد رسانه، برای ابزاری كه رسیدن به این مقاصد را بسیار آسان میكند، هر روز بر قدرت رسانهای خود افزوده، رسانههای نوشتاری و تصویری بیشتری را در اختیار گرفته و از شگردهای تبلیغاتی و اقناعی بسیار پیچیدهای برای رسیدن به اهداف خود، استفاده میكنند.
در این نوشتار، دنبال پاسخ این سؤالات هستیم:
ـ چرا كشورهای استعمارگر هر روز بر قدرت رسانهای خود میافزایند؟
ـ نقش رسانهها در كمك به كشورهای استعمارگر در مسیر اهدافشان چیست؟
ـ رسانهها چرا و چگونه به فرهنگ یك ملت حمله میكنند؟
ـ اهمیت خانواده در جنگ رسانهای چیست؟
ـ شیوة رسانهها برای فروپاشی خانوادهها كدام است؟
جنگ نرم
در دوران استعمار كهنه، استعمارگران از طریق لشكركشیهای نظامی و با تكیه بر قدرت نظامی خود، به تسخیر سرزمینهای دیگر میپرداختند. در استعمار نو، از طریق حكومتهای دستنشانده، مزدوران داخلی و قوانین و مقررات بینالمللی، اهداف استعماری خود را دنبال میكردند و در استعمار فرانو، از طریق تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی یا به اصطلاح جدیدتر و كاملتر، از طریق جنگ نرم به فعالیت میپردازند (شریفی، 1389، ص31). «جوزفنای»، جنگ نرم را اینگونه تعریف میكند: «توانایی شكلدهی به ترجیحات دیگران.» بنابراین جنگ نرم، هرگونه اقدام نرم روانی و تبلیغات رسانهای است كه جامعة هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار، به انفعال و شكست وامیدارد (حسینی، 1392، ص 29).
در جنگ نرم با استفاده از اقدامات روانی، رسانهای، تبلیغاتی، اجتماعی و فرهنگی، سعی میشود جامعه یا كشور هدف، از بُعد اندیشهای و اعتقادی تسلیم مهاجمان شود. به تعبیر دیگر در جنگ نرم، دشمن سعی میكند با برنامهریزی كامل و دقیق و با استفاده از همة ابزارهای ممكن، بر باورها، احساسات و رفتارهای جامعة هدف اثر بگذارد؛ بهگونهای كه همة آنان همان چیزی را باور داشته باشند كه او میخواهد، همان كاری را انجام دهند كه او دوست دارد و همان احساسات و تمایلاتی را ابراز نمایند كه او اراده كرده است. در جنگ نرم، مهاجمان سعی میكنند از طریق استحالة فكری و فرهنگی، مردمان جامعة هدف را ناخودآگاه به نیروی خودی بدل نمایند. هدف جنگ نرم این است كه باورها و ارزشهای جامعة هدف را بهگونهای جهت دهند كه همچون مهاجمان بیندیشند، آنچه آنان خوب میدانند، خوب بدانند، آنچه بد و زشت معرفی میكنند، زشت ببینند و نهتنها از همفكری و همسویی با دشمنان قسمخوردة خود احساس شرمندگی نكنند، بلكه با افتخار از آن یاد كنند (شریفی، 1389،ص 27).
در جنگ نرم دشمن از ابزارهای گوناگونی استفاده میكند؛ همچون: سازمانهای غیردولتی همگرا، رسانه (اینترنت، شبكههای ماهوارهای و مطبوعات)، نخبگان سیاسی، علمی و اجتماعی، پتانسیل واگرایی موجود در جامعه (مانند اقوام و اقلیتهای گوناگون اجتماعی)، جنبشهای اجتماعی، مانند جنبش زنان و دانشجویان و اپوزیسیون خارج از حاكمیت برای عوامل ابزاری و موقتی (حسینی، 1392، ص 36).
رسانهها، برجستهترین مؤلفههای جنگنرم شمرده میشوند. در این جنگ، بهرهگیری از رسانهها برای تضعیف هدف و بهرهگیری از تو
تحت سرپرستی زنان و پدیدة زنانه
شدن فقر، همبستگیهایی را مشاهده كرد (همان، 1388، ص 187). روایات آخرالزمان كه به بیان ویژگیهای منفی عصر پیش از ظهور میپردازد، به جابهجایی نقشها و جایگاهها، بهمنزلة نقاط تاریك آخرالزمان اشاره كردهاند. این روایات بهخوبی بیان میكنند كه اسلام بر حفظ موقعیتهای متفاوت زن و مرد تأكید دارد و حركت به سمت برابری نقش را، انحراف دانسته است. امام صادقA در بیان ویژگیهای منفی آخرالزمان فرمود: «... آنگاه كه ببینی زنان در حال قهر و غلبه بر شوهراناند و كارهایی را كه سبب نارضایتی همسرانشان است انجام میدهند و هزینههای اقتصادی شوهرانشان را تأمین میكنند...، و آنگاه كه ببینی زنان بر حكومت چنان مسلط شدهاند كه اقدام به كارها جز با تمایل آنان انجام نمیشود...» پیامبر اكرمJ در بیان ویژگیهای منفی آخرالزمان فرمود: «آنگاه كه... مرد از همسرش فرمانبری (مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص254) كند، به همسایه ستم روا دارد و ارتباط خویشاوندی را قطع كند رحم و شفقت (در حق كوچكترها) از میان بزرگترها برود و حیا از میان كوچكترها رخت بربندد... و مرد پدر خود را دشنام دهد و به برادر خود حسادت ورزد... و مردان به لباسهای زنانه آراسته شوند و لباس حیا از زنان گرفته شود... (همان، ص262)» امام علیA در بیان علائمی كه زمان خروج دجّال را نشان میدهد، فرمود: «... آنگاه كه... زنان را در منصب مشاوره نشانند و ارتباط خویشاوندی را قطع كنند... و زنان بهخاطر فزونطلبی، همراه همسرانشان در تجارت مشاركت كنند... و زنان، خود را چون مردان و مردان، شبیه زنان بیارایند (همان، ص162).»
لازم به ذكر است كه الگوی تقسیم كار برابر و مشابه كه امروزه در بسیاری كشورها در حال گسترش است، گرچه ممكن است بهطور مقطعی و آن هم با معیارهای فردگرایانه پیآمدهای مثبتی مانند رضایت درونی همسران داشته باشد، روی دیگر این سكه، تأثیر منفی آن بر سلامت اخلاقی و امنیت جنسی در جامعه است؛ زیرا نفس حضور گستردة زنان در محیطهای عمومی كه معمولاً از اختلاط جنسی منفك نیست، بر نگرشها و رفتارهای جنسی مردان و حتی خود زنان اثر میگذارد. افزون بر این، الگوی مزبور به گواهی شواهد تجربی در سستشدن پایههای خانواده اثرگذار است و نیازی به توضیح ندارد كه با فروپاشی خانوادهها، حتی اهداف اولیة ازدواج، یعنی آرامش روانی همسران و تربیت فرزندان سالم نیز امكان تحقق نمییابد (بستان، 1388، ص 197). امروزه رسانهها چنان تبلیغ میكنند كه زن و مرد هیچگونه تفاوتی ندارند و محصور كردن زنان در برخی امور یا تعیین برخی نقشها برای آنان، توهین به زن و مانع رشد و شكوفایی آنان میشود.
ه) آسیب به كاركردهای خانواده
نهاد خانواده همچون نهادهای اجتماعی دیگر، كاركردهای مهمی دارد كه هر كدام نیازی از نیازهای بشر را در نظام اجتماعی برآورده میكند. از میان كاركردهای گوناگون خانواده، بر چندین كاركرد مهم تأكید كردهاند، كه عبارتاند از: تولید مثل، محافظت و مراقبت، اجتماعی كردن، تنظیم روابط جنسی، تأمین عاطفه و همراهی و كاركرد اقتصادی (چراغیكوتیانی، 1389، ص20).
بدون تردید بیگانگان با درك اهمیت این كاركردها، خوب میدانند كه برای كاهش نقش یك خانوادة مؤثر، باید بهگونهای، این كاركردها را از مسیر اصلی خود خارج نمایند. در ادامه سعی میكنیم به بررسی این موضوع بپردازیم كه رسانههای بیگانه، چگونه با آسیبرسانی به كاركردهای خانواده، در عملكرد مناسب آن مانع ایجاد كرده یا آن را از مسیر اصلی خارج میكنند.
1. تبدیل كاركرد اقتصادی به رقابت، فردینگری و خودخواهی
در رویكرد اسلام، خانواده بهمثابه نهادی اساسی در جامعه، اصل و محور است. باید خانواده بهمنزلة اولویت، نقش خویش را در شكلگیری هر موقعیت اجتماعی و فردی زن و مرد و هر نقشی كه آنها برعهده میگیرند، ایفا كند. مدینة فاضلهای كه اسلام ترسیم میكند و جامعة مدنی و توسعة همهجانبه كه اكنون آرمانی جهانی برای ملتها ـ از جمله امت بزرگ اسلامی ـ شده است، بدون حضور سازنده و فعال «نهاد مقدس خانواده» و بدون شروط و لوازم شكلگیری «خانوادة مطلوب» در جامعة اسلامی، امكان تحقق ندارد.
خانواده بهمنزلة نهادی اجتماعی، هستة اولیة جامعه است و فقط رهنمودهای دینی، خاستگاه موقعیت ممتاز و ویژة آن نیست. افزون بر آنهمه تأكیدهای دینی و ارزشهایی كه برای آن وارد شده است و افزون بر آنهمه دستورالعملهایی كه برای شكلگیری صحیح، تعیین مسئولیتها، راهحل مشكلات و تحكیم روابط خانوادگی صادر شده است، منافع و ارزشهای گستردهای كه دارد، بهمثابه واقعیاتی ملموس برای همه روشن است؛ از این رو در سخنی از امام رضاA میخوانیم كه اگر حتی دربارة ازدواج آیهای نازل نشده بود و روایتی نیز وجود نداشت، همان نیكی به خویشان و انس و الفتی كه با دیگران در آن وجود دارد، به اندازهای است كه انسان خردمند به آن رغبت كن
نویسد:
«مردان فقط در محیط خانواد
گی و در كادر قانون ازدواج و با یك سلسلهتعهدات سنگین میتوانند از زنان در جایگاه همسران قانونی، كامجویی كنند؛ اما در محیط اجتماع، استفاده از زنان بیگانه ممنوع است و زنان نیز، از اینكه مردان را خارج از كانون خانواده كامیاب سازند، به هر صورت و به هر شكل ممنوع هستند (مطهری ، 1385، ص432- 433).
لذا اسلام، آزادیهای جنسی و رفتارهای جنسی بیقیدوبند و رها از هرگونه الزامات اخلاقی را امری زشت و مذموم میداند و برای آن، كیفرهایی ویژه مشخص كرده است (چراغیكوتیانی، 1389، ص 198). اسلام به زنان و مردان توصیه میكند كه جامعة اسلامی را با رفتارهای نیك، پاك نگاه دارند و از رفتارهایی كه طهارت اجتماعی را به خطر میاندازد، پرهیز كنند. از نظر اسلام بهكارگیری این راهكارها برای محدودسازی روابط جنسی در خانواده، به بهداشت روانی اجتماعی كمك میكند و از جنبة خانوادگی، سبب تحكیم روابط افراد خانواده و برقرای صمیمیت كامل بین زوج میگردد و از جنبة اجتماعی، موجب حفظ استیفای نیروی كار و فعالیت اجتماع میشود. از نظر وضع زن در برابر مرد نیز سبب افزایش ارزش او در برابر مرد میگردد (مطهری، 1378، ص 433).
غریزة جنسی و مسائل مرتبط با آن، یكی از مهمترین مسائلی است كه تقریباً همة مكاتب و ادیان، بهویژه دین مبین اسلام بهشدت بر آن تأكید داشته كه باید در پردة شرم و حیا و عفاف قرار گیرد؛ زیرا در غیر اینصورت، خانواده كه مقدسترین نهاد اجتماعی و عامل بقای ملتها و جوامع است، دچار تزلزل میشود و در نتیجه، سلامت اخلاقی جامعه با تهدید جدی روبهرو خواهد شد (آقایی، 1388، ص 43).
در دو دهة اخیر، رواج صنعت پورنوگرافی براساس طرز تفكر آزادیهای جنسی، انتقال فرهنگ خشونت از طریق فیلمها و سریالهای مختلف تلویزیونی شبكههای ماهوارهای و مطبوعاتی، به تشكیل فضایی انجامیده است كه امنیت فكری و روانی زنان را به مخاطره انداخته است. در این میان، از زن برای یك موجود زیبا، ظریف و اثرگذار در مرد، استفاده ابزاری میشود. سردمداران غرب با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون تبلیغاتی و برای ارزشزدایی از جوامع اسلامی، فرهنگ بیحجابی و اختلاط زن و مرد را رواج میدهند (افشانی و زارعان، 1393، ص 52). «برژینسكی» در این باره میگوید:
«اصول اولیة داشتن زندگی سالم خانوادگی، با لذتگرایی و بیبندوباری مخالف است؛ زیرا این اصول انسان را در مقابل ایثار، وفاداری و اعتماد، مسئول میشناسد. در مقابل، تضعیف پیوندهای خانوادگی، فرد را هرچه بیشتر اسیر هوسها و الگوهای زودگذر میكند و از این رو اعتقاد درون، بهتدریج رنگ میبازد و در فاصلهای كم، پیروی از علایق شخصی، توجیهی برای خودمحوری میشود. تمام اینها در تضاد آشكار با نسل معتقد به اصول پایدار است. آمریكا به وضوح نیازمند یك دوره بازاندیشی، بازنگری فلسفی و انتقاد از فرهنگ خودی است. آمریكا باید به درستی، این واقعیت را بپذیرد كه لذتطلبی با نسبیگرایی كه راهنمای اصلی زندگی مردم شده است، هیچگونه اصول ثابت اجتماعی را ارائه نمیدهد. او باید بپذیرد جامعهای كه به هیچیك از ویژگیهای مطلق اعتقاد ندارد، بلكه در عوض رضایت فردی را هدف قرار میدهد، جامعهای است كه در معرض تهدید، فساد و زوال قرار دارد (شریفی، 1389، ص 216).»
«پستمن» بر رویكرد رسانههای جمعی در عصر جدید، در باب مسائل جنسی بهشدت میتازد و میگوید:
«لباس، ابزاری برای پوشاندن جایگاهی است كه باید در پردة عفاف قرار گیرد و رمز و راز داشته باشد و شرم و حیا را دارای اعتبار سازد. زمانی كه ابزار ستر و عفاف را زایل میكنیم، اصل مقولة عفت و شرم را بیاعتبار ساختهایم و اینگونه است كه رفتهرفته، زشتی و قباحت زنای با محارم و هرزگی و بیبندوباری جنسی و اعمال خشونتآمیز و همجنسبازی و اختلالات روحی و نداشتن تعادلهای روانی رنگ میبازد و آنچه دیروز زشت، نفرتآور و نكوهیده بود، امروز حداكثر یك امر نامتعارف قلمداد میشود و همین از دستدادن زشتیهاست كه پایههای اخلاق و سلامت روانی جامعه را سست و متزلزل میسازد (آقایی، 1388، ص43).»
رسانههای الكترونی با این روش كه به پردهدری حرمت حریم و حرمها و آشكارساختن جزئیات زندگی زن و مرد و مسائل پیدا و نهان جهان بزرگسالان میپردازند و هیچ مصلحت و صلاح و هیچ زشتی و پلیدی را مدنظر قرار نمیدهند، ضربهای هولناك بر پیكرة فرهنگ اجتماع وارد ساخته و مرز بین اخلاق و غیراخلاق را تا حدود زیادی از بین بردهاند. حدود و چگونگی رابطة بازیگران زن و مرد، نوع گفتار، نوع لباس پوشیدن، نوع رفتار و تعاملات و همچنین نوع نگاهكردن آنها به یكدیگر، آن هم به مدد شگردهای پیشرفتة رسانهای و با تكیه بر فنونی همچون: صداگذاری، تصویرپردازی، نور و رنگ، فضایی را پیش چشمان مخاطب خلق میكند كه وی جذب آن میشود و بهمرور زمان، تلاش خواهد كرد همچون: بازیگران و هنرمندان
ف، اسب خود را زین كردها
ند تا در حد امكان، خانوادة اسلامی را از میان بردارند. به همین دلیل با شگردهای مختلف، به سطوح مختلف زندگی اسلامی را در خانواده هجوم كردهاند تا بتوانند سبك زندگی اسلامی را از میان بردارند. از مهمترین اموری كه از سوی آنان دنبال میشود، عبارتاند از:
الف) شبهافكنی در باورها و اعتقادات مذهبی خانواده
در الگوی نوین امنیت، رسانهها با ایجاد تحول در باورها، ارزشها، اعتقادات، تصاویر، ادراكات و ذهنیات جامعه، زمینه را برای اقناع و پذیرش فراهم میآورند. این وضعیت سبب شده پیامها، نمادها، اخبار و اطلاعات، اهمیت خاصی یابند. رسانهها نهتنها واقعیت را، بلكه حتی مهمتر از آن، ادراك مردم را از واقعیت تغییر میدهند (حسینی، 1392، ص135).
یكی از شگردهای جنگ نرم، این است كه هویت و فرهنگ اسلامی ما را بهصورتی هنرمندانه و نامحسوس از میان بردارند یا اینكه دستكم آن را خرد و ناچیز جلوه دهند و عامل عقبماندگی و ایزولهشدن معرفی كنند. آنها میكوشند، مترقیترین تعالیم را، تعالیمی ضدبشریت معرفی كنند. البته برای تخریب لایههای رویین فرهنگ یك جامعه، لازم است لایههای زیرینش، یعنی جهانبینی و نظامارزشی آن، تخریب یا تضعیف شود. اگر جهانبینی و نظام ارزشی یك جامعه دستخوش دگرگونی شود، آداب و رسوم اجتماعی و شیوة زندگی آنها نیز دگرگون خواهد شد (شریفی، 1389، ص 146).
رویكرد عمدة شبكههای دیداری و شنیداری فارسیزبان در این باره، بر محور مؤلفههای زیر است:
1. برهنگی زنان را عامل ارتقای شخصیت آنان نشان میدهد؛
2. القای اینكه تضییع حقوق زنان، ریشه در مبانی دینی دارد؛
3. قوانین تبعیضآمیز حقوق زن در اسلام، آنها را شهروندانی درجة دو كرده است.
مقصد روانی رسانههای بیگانه، بیتوجهی زنان ایرانی به دستورهای دین اسلام و ایجاد گرایشهای فمینیستی است. هدف نهایی، شامل شكستن حدود و مرزهای دینی و آزادیهای بیقید و ضابطة زنان و فساد اجتماعی میشود یا این موضوعات را القا میكند:
1. الگوی نظام، پاسخگوی تنوعگرایی و آزادیخواهی نسل امروزی نیست؛
2. نوجوانان و جوانان دختر ایرانی، به دلیل استفاده از لباسهای تیره افسرده شدهاند.
مقصد روانی این هجمه، بیتوجهی به حجاب و حجابزدایی از زن ایرانی است (ریاحی،1390، ص 206).
ب) زیر سؤال بردن ارزشها و فضائل خانواده
1. برجسته كردن حقوق در مقابل اخلاق
شناخت صحیح مسائل زنان و مردان و داوری درست دربارة احكام و حقوق، بدون توجه به جایگاه منحصر به فردی كه خانواده دارد و سخن گفتن از حقوق فردی و اجتماعی مرد یا زن و بررسی حقوق متقابل آنها، بدون عنایت كامل به نقش و موقعیت این نهاد در متون و منابع دینی و از منظر شارع مقدس، امری ناشدنی است و نتیجهای جز سست شدن یا اضمحلال این نهاد مقدس نخواهد داشت؛ حتی اگر در كوتاهمدت نیز به نفع زن یا مرد باشد، سرانجام به زیان آنان خواهد بود. یكی از اصول اسلام در نگرش به نهاد خانواده، محور قرار دادن اخلاق در تعاملات اجتماعی و روابط خانوادگی است. هرچند اسلام بر تنظیم رفتار بنا بر حقوق متقابل تأكید دارد، آمیختن اخلاق با حقوق و محور قرار دادن اخلاق را در روابط خانوادگی، كانون عنایت قرار داده است. ارتباط انسانها با یكدیگر، خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایی است كه به روشنی مناسبات و روابط انسانی را انتظام میبخشد. توجه نكردن به حقوق و تأكید یك جانبه بر اخلاق، زمینه را برای هرج و مرج و ازهمگسیختگی فراهم میسازد. از سوی دیگر، شأن اخلاق در روابط انسانی با تلطیف رابطهها، ایجاد نشاط و تحریك انگیزهها برای تفاهم و حس ارتباط است؛ از این رو همانگونه كه ضوابط حقوقی به پیوستگی و پایداری نظام میانجامد، ارزشهای اخلاق به پویایی و بالندگی آن كمك میكند. اسلام به انسانها توصیه میكند كه حریم حقوقی یكدیگر را حفظ كنند و به هیچكس حق تعدی به حقوق دیگری را نمیدهد؛ در عین حال به اشخاص توصیه میكند كه دربارة حقوقی كه بر دیگران دارند، با تسامح برخورد كنند؛ مگر آنكه چنین تسامحی خود، زمینهساز ناهنجاری باشد. این اصل اسلامی، نقطة مقابل دیدگاه فمینیسم است. جریان فمینیسم معتقد است، زنان برای رسیدن به جایگاه مناسب خود در خانواده و اجتماع، چارهای جز دست یازدیدن به حقوق ندارند و تنها قوانین مدنی و جزایی و وجود ضمانت اجراهای قانونی است كه میتواند تعادل را در روابط زن و مرد برقرار سازد (چراغی كوتیانی، 1389، ص 105و 106) و به قول «فیش ایمز»: «ما در حال فرو رفتن در باتلاق یك دموكراسی هستیم كه پیش از آنكه آزادیهای شهروندان را ببلعد، اخلاقشان را فاسد میكند (محمدی، 1386، ص 21).»
2. بیاحترامی به والدین
فضای حاكم بر برنامهها و تولیدات رسانهای، بهگونهای است كه كارهای نیك و پسندیده (همچون احترام به والدین) گویی چندان كه باید و شاید ارزش ندارند و از درجة
بهگونهای با اقتدار كه بتو
اند پیوند خانواده را با مسائل بیرونی آن مدیریت كند، ارتباط دارد. اینگونه از اقتدار كه دستمایة حفظ شیرازه و تمامیت خانواده است، در جای خود بسیار لازم است. در روایتی امام صادقA از امیرمؤمنانA نقل میكنند: «اگر زنان، شوهران خود را در حالت اقتدار ببینند، بهتر از آن است كه آنان را در موضع ضعف و انكسار بینند (كلینی، كافی، ج 5، ص510).»
شوهر یا پدری كه تضعیف شده یا توانایی روحی كافی برای ادارة خانواده نداشته باشد، موجب ویرانی پایههای خانواده خواهد شد. البته روشن است كه اقتدار مزبور، با گونههای اقتدار در انواع ریاستهای اجتماعی متفاوت است. امام علی بن ابیطالبA به مردان سفارش كردهاند: «عشیره و خانوادة خود را اكرام كنید؛ زیرا آنان بالهای پرواز شمایند. آنان اصل و ریشهای هستند كه به ایشان بازمیگردید و دستانی (قدرتمند)اند كه با آنها توانمند میشوید (نهجالبلاغة رضی، ص 405).» همچنین در نكوهش زنان آخرالزمان آمده است: «در آن روزگار، دگرگونیهایی در سبك زندگی مردم پدید میآید كه زنان بر شوهران خود انفاق میكنند (كلینی، كافی، ج8 ، ص38).»
اما در نگرش فمینیستی كه به نحو شدیدی نیز در فیلمها و تصاویر دنبال میشود، زنان را به حضور هرچه بیشتر در عرصة اشتغال و كسب درآمد، استقلال از مردان و نفی هرگونه وابستگی، بهویژه وابستگی مالی فرامیخواند (علاسوند، 1388، ص 259). این موضوع باعث شده است كه جایگاه مردان در خانواده تضعیف شده و آنان از احترام و قدرت كافی برخوردار نباشند و همین امر باعث میشود دربارة وظایفشان دلسرد شوند (طباطبایی، 1394، ص 1).
مراتب گوناگون، از ادارة اقتصادی تا مشاركت اقتصادی در تأمین مخارج خانواده، با مراتب مختلف تصمیمگیری مرتبط است. تأمین اقتصادی خانواده، بهطور طبیعی برای تأمینكننده، حقی را دربارة تصمیمهای نهایی و قاطع مربوط به خانواده پدید میآورد؛ به همین دلیل، حضور زنان در اشتغال و برعهده گرفتن بخشی از معاش خانواده، مدیریت مردان را در خانواده، بهویژه در مقولة تصمیمگیری به چالش كشیده است. اگر مردان زنان را به مشاركت اقتصادی در امور مالی منزل مؤظف كنند یا مانع مشاركت آنان نشوند، بهطور قهری باید منتظر مطالبات ایشان در بخش مدیریت و تصمیمگیری باشند (علاسوند، 1388، ص261)؛ بنابراین سرپرستی مردان با تأمین مخارج خانواده رابطة مستقیم دارد. حفظ این الگو، افزون بر آنكه احكام و روابط خانوادگی را حفظ میكند، زنان را در شرایط روحی شكننده، دربارة تأمین مخارج خانواده قرار نمیدهد؛ به آنانی كه شاغل هستند، امكان گزینش بیشتری دربارة مصرف درآمدهای خود میدهد و از تنشها و فشارهای عصبیای كه میتواند به كیان عاطفی و مدیریت امور داخلی خانواده آسیب برساند، جلوگیری میكند (علاسوند، 1388، ص 262).
علاوه بر این، در موضوعات بسیاری به كودكان، نوجوانان و جوانان یادآوری میشود، شما همچنان كه بزرگ میشوید، باید تصمیمهای مهمی بگیرید. دربارة اینكه چه چیز از نظر شما درست و چه چیز نادرست است. اقتدار والدین و خیراندیشی آنها، یكسره مورد تمسخر قرار میگیرد یا همردیف آنچه آنها از دوستانش میشنوند یا در تلویزیون میبینند، به شمار میآید (محمدی، 1386، ص 147). بدیهی است كه مفهوم اقتدار با نظارت مرتبط است و هرچه نظارت مردان بر خانواده و زنان در سازمان داخلی خانواده كاهش یابد، از اقتدار سلسلهمراتبی آنان در خانواده نیز كاسته میشود؛ بنابراین نه فقط نقشهای جنسیتی زوج دربارة یكدیگر، بلكه نقشهای جنسیتی آنان در زمینة والدگری نیز دستخوش دگرگونیهایی نه چندان مطلوب میشود (علاسوند، 1388، ص 242).
د ) بههمریختگی نقشهای اعضای خانواده
نقش، به وظایف و انتظاراتی اشاره دارد كه برای هر فرد بر حسب پایگاه اجتماعیاش، تعیین شده است؛ بنابراین نقش جنسیتی عبارت است از: «انتظارات غالب در یك جامعه، دربارة فعالیتها و رفتارهایی كه مردان و زنان میتوانند یا نمیتوانند در آنها درگیر شوند (بستان، 1388، ص 146).
بیشك الگوی تفكیك جنسیتی نقشها در دوران گذشته و نیز در بسیاری از خانوادهها در دوران معاصر، استحكام خانواده را به بهترین شكل تأمین كرده است. همچنین از آنجا كه زنان شاغل، بهویژه شاغلان تمام وقت، امكان تأمین نیازهای عاطفی شوهران خود را ندارند، بروز اختلال در روابط خانوادگی دور از انتظار نیست؛ از این روی، پژوهشگران شاخصهای بیثباتی خانواده را، از جمله اندیشیدن دربارة طلاق در خانوادههایی با زنان شاغل، بالاتر یافتهاند (همان، 1388، ص 161)؛ همانگونه كه بین میزان ورود زنان به بازار كار و میزان طلاق، همبستگی مثبت دیدهاند (همان، 1388، ص 161).
میتوان بین همسانی نقشهای زن و مرد و پارهای مشكلات اجتماعی، همچون پایین آمدن ضریب امنیت جنسی زنان، افزایش جرائم زنان، افزایش میزان سقط جنین و كودكان نامشروع، افزایش خانوارهای