eitaa logo
جنت‌‌الحسین«ع»:)
1.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
24 فایل
هیئت مجازی جنت الحسین ع جنت الحسین ع=بهشت حسین ع🤍 نوع فعالیت: مذهبی، سیاسی، فرهنگی متولد شدیم: ۱۴۰۲/۱/۷ کپی: آزاده🌿 فقط جهت تبادلات و همسایگی و آیدی مدیر کانال: @mahva_128 https://daigo.ir/secret/4190850710 ناشناسمون🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
=)ٺجمـ؏دخٺࢪ و پسࢪاےمذهبےایتآ👀✨ مخصوص‌دختࢪوپسࢪایے‌ڪہ‌ دنبال‌پࢪوفای‌هاےشیڪ‌‌وخوشگل‌هسٺن؛🙅🏻‍♀♥️" منبـــ؏: 🖇 ࢪمان‌/پࢪوفایل/اسٺوࢪے/چࢪیڪے؛)🕶🪖 مذهبے/پسࢪونہ‌/دخٺࢪونہ‌:)🥺🫀 https://eitaa.com/jannathoseyn میخۅاے ݕدۅݩے حڪݥ عاشق شدݩ چیہ؟!🌚✨ 🫰❤️‍🩹 https://eitaa.com/jannathoseyn ڪانال بیمہ حضࢪٺ زهࢪاس🫀🙉:>> سیو عکساش بعد از ورود به کانال تضمین میشه😌🎗!(:
ان شاءالله از امروز تا روز اول محرم چله زیارت عاشورا میگیریم😍 شرکت میکنید دیگه؟؟ تو ناشناس بگید🙏
🫀چله زیارت عاشورا🫀 💫روز اول💫 میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم:) 🖤 🌹 @jannathoseyn🌹 ••
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
🫀چله زیارت عاشورا🫀 💫روز اول 💫
a4dbf176-7b66-4970-8d25-a2bc6c81222d.mp3
10.88M
کمی روضه؟ 🙃💔 ••• دم رفتن طرف خیمه زن ها رفت💔
بعداز زیارت عاشورا روضه میچسبه🥲🫀 التماس دعا
حاج قاسم🫀 #پروفایل
فرمانده جان🫀آقاجانمون💫 #پروفایل
جنت‌‌الحسین«ع»:)
خودم‌که‌باورم‌نمی‌شه‌ولی؛ از‌کربلا‌سلام(:
ولی خوشبحالِ اونایی که دائمی کربلا زندگی می‌کنن اونوقت می‌تونن این مداحی رو درک کنن: بزرگترین سرمایه با حرمش همسایه بهش میگن آقای اباعبدالله(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از امشبی به بعد به عشق مُحرَمَت چله گرفته ام که گنه کم کنم حسین . . . در حال و هوای این چله نشینی های با صفا قبل از ماه‌‌غم و عزای اشرف‌اولاد آدم و خاتم حضرت‌ابی‌عبدالله آقامون‌حسین علیه السلام وقت‌توسل به تنها ‌گریه‌کن صبح و شب عالم حبیب دل‌های‌خسته و‌تنها آقا امام زمان(عج) ماخادم‌های‌خودتون‌ و روضه هاروهم‌دعا‌کنید و برای‌همه‌نوکرها رزق‌خاص ماه‌محرم بخواید فدای شما التماس دعا🤲🏻🌹 یاعلی مدد .  
راز ظهور.mp3
2.34M
🖇 🌿 باید مثل حضرت عباس (علیه‌السلام) بشیم تا آقامون بیاد.
🖇 🌿 کسانیکه واتسآپ و روبیکا و ... استفاده مي کنید این چهار نكته را خوب حواستان باشد. ۱- با مبارک گفتن ماههای اسلامی،بهشت بر کسی واجب نمیشود. ۲- خبر خوش را الله تعالی میدهد (نه که فلان پیام را برای ۱۰ نفر بفرستیم ) ۳- پیامهایی که بر پیامبرﷺ قسم داده میشوند،ارسال کردنشان حرام هست. ۴- هیچکدام از آیات قرآن حدیث پاک یا قول صحابه را بدون تحقیق و سند؛ ارسال نکنید.
حوصله ی مرا نداری انگار💔
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۲۴ 🍀 به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〰🍃✨〰 〰✨🍃〰                فیلمی از تواضع سید ابراهیم رئیسی که در فضای مجازی عراق پربازدید شده است.💔
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت12 مریم: بسم الله، چی شده ،جنی شدی سر صبح - اون پسره خودش عاشق یه نفره دیگه اس سهیلا: امکان نداره - خودش گفته مریم: دروغ میگه بابا،پسرها که میشناسی یه روده راست تو شکمشون نیست، ما چند وقته آمارشو داریم با هیچ کسی رفیق نیس - مگه مرض داره دروغ بگه .... ،من دیگه نیستم بابا ..فعلن داشتم وارد کلاس میشدم که احمدی از کلاس داشت می اومد بیرون بدون هیچ حرف و نگاهی از کنارش رد شدم رفتم ته کلاس نشستم بعد یه مدت هم وارد کلاس شد... یه دفعه بچه ها شروع کردن به سوال کردن از من خانم صادقی نگفتین میخواین از کی خواستگاری کنین روت نیست بهش بگی بهار جون،کی عاشق شدی که ما نفهمیدیم... بهار از بچه های این دانشگاهه... بگو ما بریم صبحت کنیم... -گفتم همه چی تموم شدبینمون... اون لیاقتمو نداشت.... همه شروع کردن به خندیدن... احمدی هم سرش پایین بود و به کتابی که جلو روش بود خیره شده بود و توجه نمیکرد... بعد استاد اومد و همه ساکت شدن بعد تمام شدن کلاس صدای اذان و شنیدم و رفتم وضو گرفتم که برم سمت نماز خونه در ورودی نماز خونه باز با همدیگه رو به رو شدیم... اون رفت سمت نماز خونه برادران من رفتم نماز خونه خواهران بعد از خوندن نماز نشستم لقمه ای که مامان داده بود و از کیفم درآوردم و خوردم، دستش درد نکنه مامان خوبم...
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت13 تا غروب کلاس داشتم مریم و سهیلا که کلاسشون ساعت ۳ تمام شد رفتن منم تنها شدم زمستون هوا خیلی زود تاریک میشد گوشیمو از کیفم درآوردم شماره جواد و گرفتم.... - الو داداش جواد: سلام خانم بی معرفت... - سلام کجایی داداش؟ جواد: بازاریم با خانم محمدی... -عع هنوز بازارین؟ خریدتون تمام نشد جواد : نه ، چطور؟ - دانشگاهم ،خواستم بگم بیای دنبالم ( همین لحظه احمدی از کنارم رد شد) جواد:بهار جان، من از دانشگاهتون، خیلی دورم ،ترافیکه تا برسم که زیر پات علف سبز میشه - باشه داداش یه کاری میکنم... جواد: بهار آژانس بگیر... - چشم جواد: ماشین گرفتی ،خبرم کن - چشم، به زهرا جون سلام برسون جواد: چشم ،خدانگهدار از دانشگاه رفتم بیرون یه نگاه به اطرافم کردم ،ماشینی نمیدیم که خیلی خلوت هم بود... همینجور قدم میزدم تا برم سر جاده اصلی شاید دربست گیرم بیاد که یه ماشین کنارم ایستاد قلبم وایستاد سرعتمو زیاد کردم دیدم از ماشین پیاده شد و صدا زد خانم صادقی برگشتم نگاهش کردم،احمدی بود... - بله احمدی: این موقع ماشین پیدا نمیشه، خلوت هم هست درست نیست،بفرمایید تا یه جای میرسونمتون - خیلی ممنون ،بفرمایید مزاحمتون نمیشم ( پسره پرو، نه اون برخوردش نه این حرفش) راهمو ادامه دادم که یه دفعه یه موتوری وارد کوچه شد دوتا پسر جوون هیکلی ،چشمشون به من بود خیلی ترسیدم... سمت ماشین احمدی رفتم زد به شیشه یه نگاهم به موتور سوارا بود یه نگاه به احمدی احمدی شیشه رو داد پایین کاری داشتین؟ - ببخشید اگه میشه تا یه جایی باهاتون بیام احمدی یه نگاهی به موتور سوارا کرد.... که نگاهشون به ما بود ببینند چه میگیم... گفت :بفرمایید - خیلی ممنونم در عقب ماشین و باز کردم و نشستم صورتمو کردم سمت خیابون و حرکت کردیم گوشیم زنگ خورد اخ داداش رضا بود،یادم رفت بهش خبر بدم - جانم داداش جواد: بهار ماشین گرفتی؟ - اره داداش ،یکی از همکلاسیام لطف کردن منو سوار کردن جواد: باشه، میگم ما بازاریم میتونی بیای اینجا - باشه داداش ،آدرسو بفرست برام میام جواد : باشه خواهری الان میفرستم،فعلن یا علی - به سلامت از این سکوت متنفر بودم... صدای پیامک اومد ،دیدم جواد آدرسو فرستاد - ببخشید اگه میشه همینجا نگه دارین من پیاده میشم احمدی: میرسونمتون... - نه خیلی ممنون ،مسیرم عوض شده باید برم پیش داداشم احمدی: مشکلی نیست ،آدرسو بدین میرسونمتون - خیلی ممنون آدرسو به احمدی دادم نیم ساعت بعد رسیدیم به پاساژی که جواد آدرسشو فرستاد - بازم ممنوم که منو رسوندین احمدی: ( حتی سرشو برنگردوند نگام کنه) گفت خواهش میکنم وظیفه بود و رفت ( وظیفه چی!!¿ )
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 خریدار عشق💗 قسمت14 وارد پاساژ شدم و شماره جواد و گرفتم - داداش کجایین جواد: بهار جان من دارم میبینمت برگرد سمت چپ و نگاه کن... - عع اره دیدمت رفتم سمتشون.. - سلام زهرا: سلام عزیزم خسته نباشی - خیلی ممنون جواد: سلام ،همکلاسیت رفت؟ - اره منو رسوند و رفت جواد: باشه ،بریم؟ - کجا؟ جواد:غذا بخوریم - مگه نگفتین دارین خرید میکنین جواد: چرا ،تمام شد... - ععع ،پس چرا گفتی بیام زهرا: که باهم غذا بخوریم... - ولی من اگه جای شما بودم... تنهایی میرفتم غذا میخوردم جواد: ععع بیخووود،مگه میزارم... -واا دادااااش جواد: بریم که گشنمه خیلی شب خیلی خوبی بود ،بعد از خوردن شام زهرا جون و رسوندیم خونشون بعد رفتیم خونه دو روز دیگه عقدشون بود و من هیچ کاری نکردم.... اصلا خوابم نمیبرد فکرم درگیره احمدی بود که چقدر فرق داره یعنی مریم راست میگفت، کسی تو زندگیش نیست! فقط به خاطر پیچوندن من این حرف زده! ای خدااا ،خل شدم رفت بعد از خوندن نماز صبح خوابم برد با صدای زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم امروز تصمیممو گرفتم ، که سر از کارای این پسره دربیارم چرا اینقدر برام مهم بود کسی تو زندگش هست خودم نمیدونم ... لباسامو پوشیدم و رفتم پایین همه درحال صبحانه خوردن بودن - سلام به همگی مامان: سلام جواد:چه عجب زود بیدار شدی بابا: سلام بابا ،بیا پیش خودم بشین - چشم، داداش جواد امروز ماشینت و نیاز نداری؟ جواد: چطور؟ - نیازش دارم ! جواد: کجا میخوای بری؟ - خوب نیاز دارم دیگه، اصلا هیچی بیخیال جواد : خوبه بابا، قهر نکن ،تا ساعت ۲ برام بیار که باید برم دنبال خانم محمدی،بریم جایی - بابا داره زنت میشه خانم محمدی چیه مسخره ش در آوردی زهرا جون خیلی سخته زهرا خانم. جواد: ععع بهار ،هنوز نامحرمیم... - ای بابا ,فردا محرم میشین دیگه... مامان: بهار ،واسه خودت خرید نکردی - نه ،امروز میرم ،لطفا کارتمو شارژ کنین بابا: باشه بابا دارم میرم حجره برات واریز میکنم جواد: 100 بزنه کافیه بهار - وااا با 100تومن چی میشه! بابا: شوخی میکنه بهار جان - از این شوخیا با من نکنین قلبم وایمیاسته. مامان: از دست تو ... سویچ ماشین و گرفتم و حرکت کردم ، امروز روز تعقیب و گریزه ... توی کلاس احمدی بود چند تا صندلی جلو تر از من نشسته بود... مریم: ( آروم ) پیس،پیس پیس هووو بهار نگاهش کردم : چیه مریم: به کجا خیره شدی؟ - هیچ جا... سهیلا:واقعن دیگه کاری با احمدی نداری - نه خیر،گوشیتم مال خودت مریم: ای خاک بر سرت - خودت دیونه استاد: چه خبره اونجا سهیلا: هیچی استاد، در کیفش باز بود بهش گفتیم درو ببنده... استاد : تو چکاری داری به کیف اون... کلاس بهم میزنی... ببخشید استاد...
سه تا پارت تقدیم نگاهتون🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🫀چله زیارت عاشورا🫀 💫روز دوم💫 یادم نمیرد که همه عزتم تویی... من پای سفره تو شدم محترم حسین:) 🍂 🌹 @jannathoseyn🌹 ••
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
8.41M
🫀چله زیارت عاشورا🫀 💫روز دوم 💫
🍀💫🍀💫🍀💫🍀💫
Mohammadhosein.Hadadian.Nasromen.Allah(128) (1).mp3
3.31M
آرامش موجای دریا🌊 ••• جان چه علمی به به چه حرمی 🧡