#از_ماست_که_بر_ماست
چند وقتی میشود محمد حسین آقا که بسیار دست و دلباز بود، تنهاش خورده به تن آبجی فاطمهاش و خسیسی شده برای خودش!
_ پفیلا فقط برای من میخری...
دیگه آقایی برای آجی نداره، آخه پفیلاش تموم میشه.
آجیییییییی بر ندار
آجییییییییی! اینا همه مال منه
ماماااااااان! آجی خوووووورد همهشو..
منم دیگه داشتم از این اخلاقش روانی میشدم. "آخه بچه همه خوراکیها که مال تو نیست. این آجی بیچاره چه کند؟"
تا اینکه ذهنم جرقهای خورد!
کلیدواژهی "سوخته" ...
_عزیزم، آجی داره سوختههاشو میخوره..
و اینگونه بود که آرامش به زندگی برگشت.
فقط مشکل اینجا بود که به این بخش از ماجرا فکر نکرده بودم؛
_بچه ماژیکهای آجی رو بذار تو کیفش، فردا میخواد ببره مدرسه.
+سوختههاشو برداشتم
_بچه اینقدر شکلات نخور، خیلی دندون داری؟!
+سوختههاشو دارم میخورم
_بچه تلویزیون رو خاموش کن بیا بخواب!
+سوخته هاشو ببینم میام...
#سیده_مرضیه_حسینی
با ما در *جان و جهان* همراه باشید:🌱
http://eitaa.com/janojahanmadarane
https://ble.ir/janojahan