eitaa logo
جان و جهان
496 دنبال‌کننده
831 عکس
38 ویدیو
2 فایل
اینجا هر بار یکی از ما درباره چیزی سخن میگوید، از آفاق تا انفس.🌱 ارتباط با ما؛ @m_rngz @zahra_msh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیاری از متن‌هایی که در کانال جان و جهان، با نظم و ترتیب پشت سر هم می‌نشینند، حاصل قلم زدن مادرانی هستند که در گروهی به نام «مداد مادرانه» دور هم جمع شده‌اند و مشق نوشتن می‌کنند. سرنخی که در روزهای اخیر اهالی مداد درباره آن نوشته‌اند، از این قرار بوده: «داستان‌های اسم‌تان را تعریف کنید. از کجا آمده؟ چه احساسی نسبت به آن داشته‌اید و دارید؟ چه ماجراهایی مربوط به اسم‌تان برای شما پیش آمده؟» من ۷ ساله بودم که فهمیدم‌ نامم زهراست! نمی‌دانم چرا و چگونه ولی مادرم‌ می‌گوید: «پدرت از قبل از ازدواجمان دوست داشت دختری به نام حنانه داشته باشد.» این شد که وقتی پرستار گفت: «مبارک باشه، دختره!» مژدگانی مفصلی به پرستار داد، خدا را شکر کرد و بعد نامت را حنانه گذاشت. چیزی نگذشت که فامیل و دوست و آشنا تک به تک و دسته دسته به دیدنمان آمدند. توی یکی از همان دیدارها بزرگتری که نور چشم همه‌ی ما بود و احترامش واجب، گفت: «این چه اسمیه براش انتخاب کردین، از فردا همه صداش میزنن هندونه!» بعد از رفتنشان، من و پدرت تصمیم گرفتیم نام دیگری برایت انتخاب کنیم که چنین حرف‌هایی در حاشیه‌اش نباشد. اسم‌های مختلفی را روی کاغذ نوشتیم و لای قرآن گذاشتیم، قرآن را که باز کردیم نام تو زهرا شد. وقتی آن عزیز ازین تصمیم ما با خبر شد، عذرخواهی کرد و گفت که منظوری نداشته‌، بابا هم که هنوز دلش پیش حنانه بود گفت: «شناسنامه‌اش زهرا باشه‌، ولی حنانه صداش می‌زنیم». ✍ادامه در بخش دوم؛