eitaa logo
جرس
400 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
8هزار ویدیو
74 فایل
📌 کانال جرس گلچینی از اخبار و مطالب...! ✍️ تفاوت محتوا به خاطر تعدد ادمین است
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  تریبون مستضعفین
⭕دربارۀ هجو‌نامۀ حسین قدیانی: «حضرت آقا»یی که خودم می‌پسندم! [1]. وجودت که آکنده از «عقده» شده بود، آرام گرفت یا همچنان حرف - «عقده» - ناگفته‌ای داری؟! بشمار در یک متن، چند بار «فرزند شهید» بودنت را به بهای گزاف، به مخاطب فروختی؟! چه بد تصویری از فرزندان شهدا در ذهن مخاطب ساختی! آنان که ما می‌شناسیم، عقده‌ای‌های «هرزه‌نویس» و «بدزبان» و «مدّعی» نیستند! «نجیب» هستند و «خویشتن‌دار»! «مناعت طبع» دارند! «باج‌گیری» هم حدّی دارد! چه «نردبانِ بلند»ی ساخته‌ای از خونِ پدرِ شهیدت! [2]. «اسلام قاعدین»، «ابرساکت نهضت خمینی»، «ساکتین نهضت امام»، «اسلام مصباح»، «اسلام تکفیری»، «فرقۀ مصباحیه»، «انجمنی»، «خوارج‌مسلک»، «مؤسسۀ امام خمینی منهای جمهوریت»، «استاد تمساح» و ... . عبارت‌هایت را دربارۀ مصباح، با «روزنامه‌های زنجیره‌ایِ دهۀ هفتاد» مقایسه کن! اگر اندک تفاوتی یافتی، بگو! همان روزنامه‌هایی را می‌گویم که به تعبیر تو، «حضرت آقا» با حکم حکومتی، دکّان خدعه‌بازی‌شان را بست! شناختت از «اسلام مصباح»، با یادداشت‌های «روزنا‌مه‌های زنجیره‌ای»، مو نمی‌زند! جز این‌که اگر آنها بهره‌ای از «ادب» داشتند، تو از این فضیلت نیز بی‌بهره‌ای! چه شده که سخن همان‌ها را «تکرار» می‌کنی! آن هم خطاب به «حضرت آقا»! چه خاطراتِ تلخی را در ذهنِ «حضرت آقا» بازآفریدی! [3]. راستی! هاشمی‌رفسنجانی نیز از «رفاقتِ» خود با «حضرت آقا» سخن می‌گفت و در «عمل»، به او جفا می‌کرد، و تو نیز می‌نویسی «حضرت آقا» و از ارادتِ اثبات‌نشده‌ات به ایشان سخن می‌گویی، امّا در هر سطری از هجونامه‌ات، بر سخن وی می‌تازی و انکار می‌کنی! تعبیرِ «حضرت آقا»، دهان‌بند منتقدانت است؟! قلمت را با «صداقت»، آشتی بده! قربان کسی‌که می‌گوید «خامنه‌ای»، امّا در نظر و عمل، وفادار است. [4]. مصباح، مخالف «جمهوریّت» است؟! او «صد جلد کتاب» دارد؛ کافی‌ست «یک ارجاع» بدهی! مصباح در کجا گفته که «جمهوریّت» را برنمی‌تابد؟! در روزنامه‌های زنجیره‌ای بگرد، شاید آنها ارجاعی داده باشند که به کار لجن‌پراکنیِ امروز تو بیاید! [5]. نوشته‌ای: «کشتند جماعت نفهم، ما را با چهار تا تعریفی که شما از مصباح کرده‌اید»! چه کنیم؟! ایشان تعریف کرده است! همان «حضرت آقا»! نباید تعریف می‌کرد؟! نمی‌دانی چه پاسخی بدهی؟! مفرّی نداری؟! در گلویت گیر کرده است؟! بلای جانت شده است؟! زیرکانه، سخن «حضرت آقا» را با تعبیر «چهار تا تعریف»، تقلیل نده! می‌خواهی شأن مصباح را فروبکاهی، حتّی به بهای فروکاهیدنِ سخنِ «حضرت آقا»؟! آری، «حضرت آقا»یی بودنت هم «دلبخواهانه» و «گزینشی» است! @teribon_ir
هدایت شده از روزنه
ادب انقلابی‌گری یادداشت مؤدبانه و قابل تقدیر آقای خطاب به آیت‌الله العظمی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔘من در روشنگری عهد خون با ولی خویش بسته‌ام/قدردان و دست‌بوس آیت‌الله صافی هستم 🔹یادداشت این حقیر، دستاویز پاره‌ای «غرض‌ورزی‌های بدخواهانه» و «سوءبرداشت‌های بدبینانه» واقع شد. از غرض‌ورزانِ کمین‌کرده و بی‌صداقت درمی‌گذرم که همواره، حریصِ غوغاسالاری‌های آغشته به دروغ‌ و فریب هستند. و چون طبیعت‌شان این‌چنین است، گفتگو با ایشان بی‌حاصل است. 🔹«جریان تحریف» که «خسارتِ محضِ برجام» را بر مردم تحمیل کرده و «دولت عبرت» را رقم زده، در پی موج‌سازی در مقابل «بازسازیِ انقلابی» است؛ به هر طریقی و اینک از روزنۀ دوگانه‌های «مرجعیّت مستقل/ مرجعیّت وابسته» و «نقادی/ توهین». باید پرسید که «دفاع ابزاریِ» اینان کجا و «نقد صادقانۀ» ما کجا؟ 🔹امّا به بزرگان و دلسوزان و نیک‌اندیشانی که از آن نوشته، ستیزه‌جویی با مرجعیّت و بی‌حرمتی به آن مرجع عالی‌مقام را دریافته‌اند، صمیمانه و از عمق دل می‌گویم: به «مرجعیّتِ فقهای گرانقدار» معتقدم و «تضعیف مرجعیّت» را عینِ «تضعیف اسلام» می‌انگارم، و همچنین نسبت به مراجعِ والامرتبه و عزیز، خویش را هیچ و خاکسار می‌شمارم، از جمله به حضرت آیت‌الله العظمی صافی‌گلپایگانی، این فقیهِ خدااندیش و پارسا - که دیروز، «کارگزارِ صدیقِ انقلاب» بوده‌اند و امروز، «حامیِ ریشه‌دارِ انقلاب» هستند - «ارادت ایمانی» دارم. 🔹فارغ از این‌که فاصلۀ میان این نویسندۀ ناچیز و آن فقیه بزرگ، از حساب و شمار بیرون است، دربارۀ فرازی از تحلیل سیاسیِ ایشان، «ملاحظه‌ای انتقادی» داشتم. ازاین‌رو، سطوری در نقد سخن سیاسیِ ایشان نگاشتم، امّا «صراحت» و «شفافیّت» این قلم به «تندی» و «گزندگی» سوق یافت و آن نوشته، متناسب با «منزلتِ مرجعیّت» نبود. البتّه حسّاسیّت نسبت به احتمال «بازتولیدِ سیاست خارجیِ التماسی»، مرا برآشفته کرد و قلمم را شعله‌ور. «غیرت انقلابیِ» این فرزند، سببِ تراوش برخی «عباراتِ غلیظ» نسبت به آن پدر معنوی شد. 🔹هر چند دفاع مطلق از «ارزش‌های بنیادینِ انقلابی» و «نقادیِ شجاعانه»، فضیلت است و من در «تبیین» و «روشنگری» و «آرمان‌خواهی» و «انقلابی‌گری»، عهدِ خون با ولیّ حکیم‌ بسته‌ام، امّا سخن‌گفتن با «بزرگان قوم» - که عمری را در تعبّد و دیانت خالصانه سپری کرده‌اند - قواعد و آداب متمایزی دارد. امید است که آن فقیه بزرگوار، این «جسارت جوانانه» را بر من ببخشد و اعتذار مرا بپذیرد که میان «غرض» و «غفلت»، تفاوت است. دست‌بوس و قدردان آن وجود شریف هستیم. 🔶حاشیه روزنه جناب آقای مهدی جمشیدی که یادداشت پیشین او موجب رنجش حوزویان و جامعه متدینان شده بود، قابل تقدیر است و نشانگر وسعت مشرب و تهذیب اخلاقی اوست که بعد از اطلاع از ابعاد منفی ماجرایی که با یادداشت انتقادی زننده او ایجاد شد، تلاش کرده فضا را تلطیف کند و روند نگارش آن یادداشت و نیز مکنونات درونی خود را شجاعانه و صادقانه بر زبان براند. آری! شجاعت می‌خواهد که بخواهی اشتباه را بپذیری و برآن باشی که سوءبرداشت‌ها و سوءتفاهم‌های برآمده از گفتار یا رفتار سیاسی‌ات را نمایی. در کنار این حرکت زیبا و ارجمند که در قالب نگارش این یادداشت جلوه کرده و رابطه پدر/فرزندی بین آیت‌الله صافی و مهدی جمشیدی را به رخ کشیده است، همچنان در برخی کانون‌های خاص در قم و تهران، تخم کینه می‌پاشند و در تدارک کش دادن ماجرا و فاصله‌اندازی بین مرجعیت و نظام اسلامی یا دوگانه‌سازی بین حوزه و دانشگاه هستند! کار برخی معممین غیروفادار به سنت‌های اصیل حوزوی که آتش بیار معرکه بودند و همچنان در پشت پرده بر وسعت دامنه اختلاف می‌کوشند با کرام الکاتبین است! باری! البته نهادهای مسئول که به دنبال حاشیه‌زدایی و آرام کردن فضا و برخورد با عوامل اصلی این ماجرا هستند، آن عوامل مرموز را خوب می‌شناسند و احیانا اگر ابهامی هم هست، با هم‌افزایی می‌توان به معرفی کانون‌های فتنه‌طلب در دل حوزه قم پرداخت تا زمینه کدورت‌ها و حاشیه‌سازی‌ها و دوگانه‌سازی‌های کاذب از میان برود. صدالبته همچنان که پیشتر هم نوشته شده، و ، تنها اگر با حضرت همراه شود، می‌تواند طومار این حواشی غیر موجه را در هم بپیچد. در انتظار لطف آن می‌مانیم... @rozaneebefarda
هدایت شده از حمید رسایی
🔹از هراس بازگشت اصلاح طلبان به مجلس،به اصولگرایان رای دادیم که استدلالهای امروزشان در مخالفت با مدیریت فضای مجازی و حجاب، تکرار سخنان ولنگارانه اصلاح طلبان است. 🔹 دریافتیم لیبرالیسم ایرانی، شاخه اصولگرایان نیز دارد. 🔹 اصولگرایان سهمیه ای و ائتلافی، انقلابی های نمایشی هستند. 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 rubika.ir/rasaee eitaa.com/rasaee virasty.com/rasaee T.me/www_rasaee_ir twitter.com/hamidrasaee
هدایت شده از بیداری طلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نقدهای پیرامون عملکرد و در 🔸حاشیه روزنه این سنخ از جانب عناصر انقلابی مؤثر و میدان‌دار فتنه اخیر که در برخی رسانه‌ها انعکاس یافته، حتما باید شنیده شود اما به هیچ وجه کافی نیست و لذا بازخوانی محققانه کارنامه نهادهای فرهنگی در فتنه اخیر (در فضای علمی و با ادبیات علمی و صریح) از ضرورت‌های مغفول است و لذا پیشنهاد می‌شود نشست‌های تخصصی و مناظره‌هایی با حضور مسئولان ارشد این نهادها در فضای حوزه و دانشگاه برگزار شود. اکنون هر از گاهی برخی دورهمی‌های خصوصی پشت درهای بسته در قم برگزار می‌شود که مشخص نیست افراد مدعو با چه سابقه و رزومه‌ و فرایندی در آن جلسات دعوت می‌شوند و اساسا چه میزان از پرسش‌های واقعی حوزویان در آن محافل مطرح می شود و چه پاسخی دریافت می‌شود؟ نگاه ویترینی به نخبگان در شأن حوزه و دانشگاه نیست لذا صرف چند عکس و تیترهای مبهم و کلی از دورهمی‌های خصوصی برخی مسئولان با برخی حوزویان، اصلا کفایت نمی‌کند و هرگز نمی‌توان آن را مصداق دانست. مطلوب آن است که مسئولان ارشد فرهنگی اولا بدهند. ثانیا ارائه کنند و در مورد کم و کیف برنامه‌ها بگیرند و ثالثا از ظرفیت‌های ناتمام بدنه نخبگانی حوزه و دانشگاه در . گرچه برخی نهادهای فرهنگی گام‌های خوبی نیز برداشته‌اند اما امروز این جهات اصلا در حد مطلوب نیست. 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر @rozaneebefarda ♨️بزرگترین کانال خبری طلاب ♨️ @khabarehowzeh
هدایت شده از علوم سیاسی
💎 یادداشت / رخنه‌ی لیبرالیسم در جبهه‌ی انقلاب / دکتر مهدی جمشیدی 🌐 AEOS.IR/post/127 متن کامل ♦️ گزیده / ۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در جبهه‌ی انقلاب، با دیگران ملایم و منعطف و مدارایی‌اند اما انقلابی‌های اصیل را طرد و‌ نفی و سرکوب می‌کنند. اگر آنها بگویند «سوپرانقلابی»، انشقاق ایجاد نکرده‌اند، ولی اگر انقلابی‌های اصیل بگویند «صورتی»، برچسب وحدت‌شکن زده‌اند. سیئات اینان، حسنات آنهاست. ۲. تعبیر من درباره‌ی اینان، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابی‌گری‌شان، از برخی ظواهر و صورت‌ها فراتر نمی‌رود و عمق هویتی ندارد. وانمود می‌کنند که انقلابی‌اند، اما دچار چرخش و دگردیسی شده‌اند. ۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدم‌های دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند چه باشند.‌ ۴. در دهه‌ی اخیر، عده‌ای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیت‌الله خامنه‌ای هم‌ در مقابل‌شان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأت‌گرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمی‌برند. من اینان را التقاطی می‌دانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است. ۵. برخی از انقلابی‌ها کوشیدند ادای اصلاح‌طلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالت‌ها بریدند و به اصیل‌ها گفتند تندرو. البته دربارۀ صورت مشترک و مخرج مشترک داشتن‌شان با اصلاح‌طلبان، هیچ‌گاه توضیح ندادند. نرم‌ نرمک چرخیدند. #️⃣ 🆔 @AEOSIR 👈 عضو شوید ✌️
هدایت شده از پونز
◽️ نمی‌خواستیم بگوییم اما بد نیست بدانید که در قم به صورت تیمی در حال رصد کانال‌های انقلابی هستند، به خصوص بعد از انتخابات که خط‌کشی میان افراد روشن شد، برایشان تک‌نویسی می‌کنند و به صورت بولتن به افراد تاثیرگذار شهر می‌فرستند که فلان کانال تندرو است یا فلان فرد در حال اختلاف افکنی است و هزاران نکته دیگر! حتی به صورت غیرمستقیم رساندند که به خاطر حمایت‌ همه جانبه از دکتر جلیلی باید هزینه این حمایت را بپردازید. ◽️ و جریان این گروه حامیان این طیف هستند و به شدت بر آن دامن می‌زنند. حالا که بناست سخن بگوییم بگذارید تا نماند. ▪️ کانال بسته شد و از فردا جبهه انقلاب باید تحلیل‌های را بشنود و مبتنی بر آن کنشگری کند، قطعا هزینه هم خواهند کرد و مانند فلانی که افتخارش کراوات است به صدها هزار هم خواهند رساند و با تیم سایبری ویژه رسانه رسمی جبهه انقلاب خواهند شد. 📌 @ponezs
هدایت شده از کانال بصائر
یادداشت خانم ، استاد درباره توقف فعالیت رسانه‌ای استاد مهدی جمشیدی: در 21 تیر ماه نوشته ای از نویسنده، پژوهشگر و فعال حوزه اندیشه و فرهنگ دیدم ، که از تصمیم خود برای کناره گیری از نوشتن در رسانه ها سخن گفته بود، به عنوان فردی که نوشته های وی را همواره دنبال می کنم ، تصمیم گرفتم در مورد او چند سطر برای دوستان نه در سطح رسانه بنویسم، چون من با این فضا قرابت چندانی ندارم!! اولین بار را در جوار امام رئوف در یک کنفرانس ملاقات کردم. در میان جمع بزرگی از اساتید صاحب عنوان و صاحب منصب، حقیقتا بحث وی چنان جذاب، مستدل و غنی از بن مایه های نظری بود که اگر با چهره جوان وی همراه نمی شد، فکر می کردم استادی میانسال بعد از سالها تحقیق و تفحص به چنان ایده‌هایی دست یافته است. در همانجا هم وی برای عده‌ای که همواره از بیان حقایق فرهنگی و اجتماعی طفره می‌روند، خوشایند نبود و طبق معمول به جای فهم مباحث وی، بعضی شخصیت او را نشانه گرفتند. از آن به بعد همیشه دنبال نوشته‌های وی بودم، برای من که عمده پژوهش‌هایم کیفی است، نحوه اقناع‌سازی و مفهوم‌سازی‌های وی بی‌نظیر و بی‌بدیل بود. او داده‌سازی نمی‌کند، تکراری سخن نمی‌گوید، از اصل بحث ، علی‌رغم آشنایی با مباحث نظری و فلسفی، مفاهیم‌اش را از جایی عاریه نمی‌گیرد، دقیقا معطوف به مسائلی سخن می‌گوید، که انتخاب می‌کند، مسائلی که بر آنها اشراف دارد. از این شاخ به آن شاخ نمی‌پرد، لذا از افکار عمیق او، متن‌های مستندی نشأت می‌گیرد که جایی برای فردی که در مقابل وی بحث می‌کند، نمی گذارد. رقبای وی در این حوزه به جای آنکه با وی بحث کنند و یا از او یاد بگیرند، سعی می‌کنند با ناسزاگویی بر او بتازند. در هر مناظره‌ای که او را دیدم، بی‌اطلاعی و یا یاوه‌گویی حریف را زود‌تر از آنکه بیننده انتظار دارد، رو می‌کند؛ و حریفان به جای آنکه او را برای داشته‌هایش تحسین کنند، بخاطر نداشته های خود بر او می‌تازند. جهاد چند ساله وی در حوزه اندیشه و فرهنگ مثال زدنی است. عده ای از حجم مطالبی که توسط وی تولید می شود، شاکی‌اند و عده‌ای از قلم تیز او؛ قلمی که و با کسی جز حقیقت رودربایستی ندارد. حجم مطالب وی از یکسو ناشی از پویایی ذهنی او و از سوی دیگر ناشی از تمرکز وی بر حوزه‌ای است که بر آن متمرکز و مسلط است. او از این در و آن در سخن نمی‌گوید، بلکه در حوزه تخصصی خود به صورت متمرکز مطلب می نویسد. از هم گسیخته و آشفته نیست، همه اجزا و عناصر فکری وی یک کلیت بهم پیوسته است. حضور افرادی چون موجب آرامش خیال است، چون وی مانند یک مسائل را رصد می‌کند و کمتر چیزی از خارج می‌ماند و به نحو احسن پاسخ می_دهد. نگاه خصومت‌بار دشمنان نسبت به نه تنها قابل انتظار که قابل فهم است، اما دریغ از بعضی از دوستان که در جبهه خودی، نگاه تفقدآمیزی به او نشان ندادند، حقیقتا این امر دل هر صاحب اندیشه‌ای را می‌شکند. بی‌تردید مولود سالها مطالعه، ، و و عشق‌ورزی به آن است؛ چنین فردی را که عصاره تحقیق، نظر، اندیشه و عشق ورزی به انقلاب اسلامی است را به راحتی نمی توان نادیده گرفت، نویسنده این سطور قصد ندارد از وی یک اسطوره بسازد، یقینا او هم ضعف ها و محدودیت های خاص خود را دارد و به بعضی از نوشته‌های او نقد‌هایی وارد است، اما یقینا بر آن است که بگوید زمانی که اندیشه عده در ، و ، گیر کرده است و یا زمانی که قلم عده ای بر روی کاغذ نمی‌چرخد و یا زمانی که دیگران از بیان حقایق دچار لکنت می شوند و یا از بیان آن عاجزند، ما را از اندیشه خود محروم نساخت. تا جایی که نوشته های وی را دنبال می‌کنم، فکر نمی‌کردم که کسی بتواند بر اندیشه قوی و سرریز او لجام بزند و اهل اندیشه را از تحلیل های وی محروم سازد، یقینا کناره گیری وی از سر مصلحت و یا ترس از دشمنانش نیست، چون وی ثابت کرده است که با این مفاهیم قرابتی ندارد، اما می‌تواند از سر دلشستگی از باشد که بعضا قدر وی را ندانسته و او را پشتیبانی نکرد! ختم کلام آنکه، برای تصمیم وی مبنی بر کناره گیری و عزلت پذیری، و او را از این کار ، چرا که فرد صاحب اندیشه نمی‌تواند و نباید اندیشه خود را از دیگران دریغ کند!!