eitaa logo
آکادمی جریان
581 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
ارائه دهنده دوره های علمی_اموزشی و برگزار کننده رویداد های فرهنگی و جهادی #روانشناسی #زبان_های_خارجه #ورزشی #علمی #تحصیلی #قرآنی #هنری #فناوری #درآمدزایی برداشت مطالب و دلنوشته ها فقط با ذکر منبع🙏 🍀🌻در جریان باشید🌻🍀 @jaryan_ins
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻 ✨ کم کم به در سفید رنگ مدرسه نزدیک می شدیم و من احساس بزرگی میکردم. تو ارزش داری فقط خدا باید تو رو ببینه. فقط فرشته ها باید تورو ببینن. نگاه نامحرم نگاه شیطونه نزار شیطون ببینتت. آن حرفها را کنار گوشواره آویزه گوشم کردنم. با قطع شدن صدای قرآن حواسم جمع می شد. باز دستانم بی آغوش و به حال خود رها شد. اما تنهایی و دلتنگی نمی گذارد اینجا بمانم باید به گذشته دیگری یک سال قبل از آن سفر بروم جایی که همیشه آرامم می کند سفر به مسجدی که برای اولین بار از طرف مدرسه راهی شدیم. لذتی که در اولین دیدار است در مابقی اش نیست. توی حیاط نشسته و چشم به گنبد فیروزه ای دوخته بودم احساس غریبم را با واژگانی که کنار هم ردیف می‌شدند به زبان جاری کردم《 سلام من به یوسف گمگشته دل زهرا سلام الله علیها و گل خوشبوی گلستان انتظار دریای بیکران.》 ای آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو ان که همانند خورشید صبح در از درون پنجره‌های دلمو عبور می‌کند و دل سیاه و تاریک مرا نورانی میکند. تو کلید در تنهایی من. من تو را محتاجم بیا ای انتظار شبهای بی پایان. بیا ای الهه ناز من که من از نبودن تو هیچو پوچم. بیا و مرا صدا کن. دستهایم را بگیر و بلند کن مرا با خود به دشت پر گل اقاقیا ببر بیا و قدم های مبارکت را به روی چشمانم بگذار. صدایم کن و زمزمه دلنواز صدایت را در گوش هایم گذرا کن. من فدای صدایت باشم. چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک هایم می ریزد و پاهایم سست می شود تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و و اشکهایم هر جمعه صفحات دعای ندبه را خیس می کند. من آنها را جلوی پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود به امید روزی که شمشیر هم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید. در آن سه روز سوغاتی هایی هم برای خانواده خریدم یک ماشین اسباب بازی برای علی عینک دودی برای مرضیه. و پیراهن برای پدر و یک سری لوازم آرایش هم برای مادر. روی این تخت چقدر دلم برای شاعری تنگ شده است برای اینکه با احساسم را بیایم چند بیت از شعری که قبلاً برای مسابقه مدرسه سرودم را از ذهنم عبور می دهم.