eitaa logo
آکادمی جریان
620 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
ارائه دهنده دوره های علمی_اموزشی و برگزار کننده رویداد های فرهنگی و جهادی #روانشناسی #زبان_های_خارجه #ورزشی #علمی #تحصیلی #قرآنی #هنری #فناوری #درآمدزایی برداشت مطالب و دلنوشته ها فقط با ذکر منبع🙏 🍀🌻در جریان باشید🌻🍀 @jaryan_ins
مشاهده در ایتا
دانلود
🧼بسم الله الرحمن الرحیم🧼 داستان ملقب به ابولعاص 🚿نویسنده ملیکا ملازاده 🚿 همه نشستند و زینب به سوی خواهرش رفت  و او را در آغوش گرفت. - مانند ماه شب چهارده می درخشد!  ابولعاص پرسید: - نامش چیست؟ 🧽 خدیجه جواب داد: - فاطمه! زینب پیشونی کودک را بوسید و در کنار مادرش گذاشت و گفت: -   در این سن خواهر داشتن لذت بخش هست! 🗺 محمد خندید. -  اولین فرزند خانوادمان بعد از مسلمان شدن. زینب گفت: - اولین فردی از خاندانمان که از کفر به اسلام بازنگشت. 🛁 ابوالعاص از کلمه کفر نفس عمیقی کشید و روش رو گرفت.  ام کلثوم گفت: - علی کجاست؟ رقیه گفت: - به دنبال عمو رفته است. 🛋 علی سالی از زینب کوچک تر بود، اما  زنی به سن زینب در آن زمان جوان و پسری همسن علی نوجوان به حساب می آمد و این قانون به زمام دنیا آمدنشان اشاره داشت. علی با وجود سن کمش زمان بازی اش گذشته بود و گاهی که کار کمتر داشت با معدود دوستانی که از  زمان مسلمان شدنش برایش مانده بودند، در صورتی که خانوادهایشان آنانا با یکدیگر نمی دیدند،🚰 گفت و گو می کردند، علی خانه کعبه را بسیار دوست می داشت و به دنیا آمدن او از آن خانه هنوز نیز نقل مجالس بود.  بسیاری از نوجوانان و جوانان مکه بودند که دوست داشتند با وی زور آزمایی کنند تا دست از عقایدش بردارد اما این ممکن نبود.  علی با وجود سن کم قد بلند و چهارشانه بود و نگاهی جدی  صدایی بم داشت که در هنگام عصبانیت نعره اش شهر را می لرزاند و اخم هایش  همه را به عقب نشینی وادار می کرد.🛍 در باز شد و ابوطالب، فاطمه بنت اسد و علی وارد شدند. ابوطالب به داخل آمد و کنار فرزند نشست. - پسر است؟ خدیجه گفت: - فرزندم دختر است! ابوطالب لحظه ای جا خورد و بعد با لبخند  کودک را در آغوش گرفت. - دختر نیز خوب است! فاطمه دستی بر سر کودک کشید و گفت: -  این خانه  پسر کم دارد! 🛢 علی با احترام تمام گفت: - او فررندی است که از پغمبر خدا و اولین زن مسلمان به عمل آمده،  آنچنان پاک آمده است که هیچ پسری قبل از او چنین نبوده و بر تمامی آنان سروری دارد، هنگامی که اولین بار دیدمش بر دلم بر آمد که او همچون مریم   مادر عیسی مادر جهانیانان خواهد شد. محمد با چشمانی براق به علی نگریست و بیشتر دریافت که علی همچون روح برای وی است.
🧼بسم الله الرحمن الرحیم🧼 داستان ملقب به ابولعاص 🚿نویسنده ملیکا ملازاده 🚿 همه نشستند و زینب به سوی خواهرش رفت  و او را در آغوش گرفت. - مانند ماه شب چهارده می درخشد!  ابولعاص پرسید: - نامش چیست؟ 🧽 خدیجه جواب داد: - فاطمه! زینب پیشونی کودک را بوسید و در کنار مادرش گذاشت و گفت: -   در این سن خواهر داشتن لذت بخش هست! 🗺 محمد خندید. -  اولین فرزند خانوادمان بعد از مسلمان شدن. زینب گفت: - اولین فردی از خاندانمان که از کفر به اسلام بازنگشت. 🛁 ابوالعاص از کلمه کفر نفس عمیقی کشید و روش رو گرفت.  ام کلثوم گفت: - علی کجاست؟ رقیه گفت: - به دنبال عمو رفته است. 🛋 علی سالی از زینب کوچک تر بود، اما  زنی به سن زینب در آن زمان جوان و پسری همسن علی نوجوان به حساب می آمد و این قانون به زمام دنیا آمدنشان اشاره داشت. علی با وجود سن کمش زمان بازی اش گذشته بود و گاهی که کار کمتر داشت با معدود دوستانی که از  زمان مسلمان شدنش برایش مانده بودند، در صورتی که خانوادهایشان آنانا با یکدیگر نمی دیدند،🚰 گفت و گو می کردند، علی خانه کعبه را بسیار دوست می داشت و به دنیا آمدن او از آن خانه هنوز نیز نقل مجالس بود.  بسیاری از نوجوانان و جوانان مکه بودند که دوست داشتند با وی زور آزمایی کنند تا دست از عقایدش بردارد اما این ممکن نبود.  علی با وجود سن کم قد بلند و چهارشانه بود و نگاهی جدی  صدایی بم داشت که در هنگام عصبانیت نعره اش شهر را می لرزاند و اخم هایش  همه را به عقب نشینی وادار می کرد.🛍 در باز شد و ابوطالب، فاطمه بنت اسد و علی وارد شدند. ابوطالب به داخل آمد و کنار فرزند نشست. - پسر است؟ خدیجه گفت: - فرزندم دختر است! ابوطالب لحظه ای جا خورد و بعد با لبخند  کودک را در آغوش گرفت. - دختر نیز خوب است! فاطمه دستی بر سر کودک کشید و گفت: -  این خانه  پسر کم دارد! 🛢 علی با احترام تمام گفت: - او فررندی است که از پغمبر خدا و اولین زن مسلمان به عمل آمده،  آنچنان پاک آمده است که هیچ پسری قبل از او چنین نبوده و بر تمامی آنان سروری دارد، هنگامی که اولین بار دیدمش بر دلم بر آمد که او همچون مریم   مادر عیسی مادر جهانیانان خواهد شد. محمد با چشمانی براق به علی نگریست و بیشتر دریافت که علی همچون روح برای وی است.