#امام_سجاد_علیهالسلام
▫️علی که بهدنیا آمد، مادرش، شهربانو از دنیا رفت. کنیزی بزرگش میکرد. صدایش میزد «مادر». هیچکس نمیدانست که او مادر واقعیاش نیست.
▫️غذا میخورد، جدای از مادرش. گفتند «تو که اینقدر به مادرت احترام میگذاری و به او محبت میکنی، ما ندیدیم با او سر یک سفره بنشینی.» گفت «میترسم دست به لقمهای بزنم که مادرم میخواهد بردارد.»
✍️سمیه مصطفیپور، برگرفته از کتاب آفتاب در سجده
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
🌻⃟✨⸾ جواهرانه💎
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
♡
♡
@javaaheraneh
#امام_سجاد_علیهالسلام
🔸با خدمتکارانش رفته بود بیرون. مردی آمد به او دشنام داد و ناسزا گفت. خدمتکاران عصبانی شدند، خواستند جوابش را بدهند. اشاره کرد به آنها که آرام باشند. مرد را به کناری برد، گفت «چه شد؟ چرا خواستهات را به من نگفتی!؟ بیا این هم هزار دینار» مرد سرش را انداخت زیر، سرخ شده بود. پولها را گرفت و گفت «حقا که تو از فرزندان رسول خدایی.»
✍️سمیه مصطفیپور، برگرفته از کتاب آفتاب در سجده
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
🌻⃟✨⸾ جواهرانه💎
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
♡
♡
@javaaheraneh
#امام_سجاد_علیهالسلام
🔸رفتند پیش کنیزش، گفتند «از زندگی آقا برایمان بگو.» گفت «کوتاه یا مفصل؟» گفتند «کوتاه و مختصر» گفت «فقط این را به شما بگویم که هیچ روزی برایش غذا آماده نکردم و هیچ شبی برایش رختخواب پهن نکردم. چون همیشه روزها روزه بود و شبها، مشغول دعا و نماز».
✍️سمیه مصطفیپور، برگرفته از کتاب آفتاب در سجده
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
🌻⃟✨⸾ جواهرانه💎
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
♡
♡
@javaaheraneh