🌸🍃
از بین ما هیئتیا خوبـــارو بردی ارباب...
تو رو به جون #فاطمه
#جامونده هارو دریاب....
#شھیدجوادمحمدی
♥️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪانال شهیـد جواد محمـدی🇮🇷
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🌸🍃 #دلنوشتھ اولین باری که دیدمش موقع اعزام بود. همه توی اتوبوس سوار شده بودیم. حال و هوای معنو
🌸🍃
#دلنوشتھ
بخاطر اینکه قبلا توی سوریه #جانباز شده بود
و یه #دختر پنج ساله به نام #فاطمه داشت
نمیذاشتن دوباره بره منطقه اما...
رفت اینقدر اینو اون رو دید
تا دوباره فرستادنش...
و بالاخره شامگاه شانزده خرداد
و در ایام ماه رمضان خدا بنده خوبش رو برد پیش خودش...
انگار یه جورایی
#جواد دنبال #شھادت مےدوید
و تعجبی نداره
اگه اونو بدست آورده باشه...
#شھیدجوادمحمدی
لایق پوشیدن لباس تک سایز شھادت شده بود
#شھیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
❤️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪانال شهیـد جواد محمـدی🇮🇷
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ/ بابا قرار نبود منو تنها بزاری
#نماهنگ بابای من
به مناسبت دومین سالگرد شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
#فاطمه
#شهید_جواد_محمدی
#بابای_من
❤️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷
🌹 #خاطرات_شهید 🌹
یہ بار ڪه آقا جواد برای مأموریت رفتہ بودن تهران ، همزمان با روز ولادت حضرت معصومہ سلام الله علیها بہ خونہ برگشتند.😊
اون روز آقا جواد برای دخترمون #فاطمه
یہ روسری خریده بود بہ عنوان #هدیه_روز_دختر .🎁
فاطمہ ۵سالہ هم با همون ڪودڪی خودش ، یہ گل مصنوعی از میون گلهای توی گلدون جدا ڪرد و بہ باباش هدیہ داد.🌹🍃
✍ : همسر معزز شهید جواد محمدی
#روز_دختر_مبارڪ🌸
#یادشهدا_با_ذڪرصلوات🕊
🌷 ڪانال شهید جواد محمدی 🌷👇
http://eitaa.com/joinchat/3910598656Cef7c9991c3
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمایشنامه بود، مثل همه نمایشنامه هایی که در یادواره های شهدا برگزار میشد
با این تفاوت که #فاطمه، دختر جواد نزدیکم نشسته بود
نگاهم گاه به روی سن بود و گاه به #فاطمه.
گاهی سوال میپرسید از آنچه نمیدانست... مثلا نمیدانست به کی موجی میگویند؟! نمیدانست چرا مرد بازیگر یکهو فاز بازی اش تغییر میکند و به اصطلاح، موج میگیردش...
اما...
جائی از نمایشنامه، فاطمه را که نگاه کردم، دلم آتش گرفت. حس کردم #فاطمه با تمام وجودش این صحنه را چشیده و درک کرده...
بازیگر خطاب به برادر شهیدش میگفت:
اصلا بیا خودت جواب دخترت را بده، چرا سر در بدن نداری... دخترت میخواهد یکبار دیگر تو را ببیند....
.
قطره های اشک از گوشه چشمان فاطمه سرازیر بود، سر روی زانوهایش گذاشت...
نمیدانم کدام صحنه از وداع با پدرش جواد را به خاطر آورده بود که اینطور بیتابش کرده بود...
آن شب روضه مجسم، کنارم نشسته بود #لایوم_کیومک_یااباعبدلله
#شهید_جواد_محمدی
#فاطمه
#دخترا_بابایی_ان
#دختر_شهید
#اشک
#وداع
#شهید
#شهیدجوادمحمدی
#نمایشنامه
پیج شهید جواد محمدی
https://instagram.com/Javad_mohammady_110
ڪـانال شهـید جـواد محمـدے
@javad_mohammady
#استوری
#پدر_دختری
#فاطمه ❤️
@javad_mohammady
پیج رسمی شهید جوادمحمدی 👇
https://instagram.com/Javad_mohammady_110
💔
بابا گفت می خواهد برود سوریه. گفتم: "من نمی گذارم بروی"☝️ گفت: "چه جوری؟" گفتم : "من و مامان می ایستیم جلوی در راهت را می بندیم"
بابا گفت: "شما مگه حضرت رقیه را دوست نداری؟" گفتم چرا
بابا گفت: "اگر من نروم سوریه بجنگم، دشمن های حضرت رقیه، حرَمش را خراب می کنند. دخترکوچولوهای سوریه ای را که قد تو هستند، اذیت می کنند...
یادت هست آمده بودی سوریه با بچه ها بازی کردی؟ رفتیم حرم...
یادم بود...
من فکر می کردم می رویم جنگ. مامان گفت: "می رویم زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه. می رویم بابا را ببینیم."
.
از هواپیما که پیاده می شدیم، بابا را دیدم. بابا برایمان دست تکان داد. بین همه مردها، قدبلندتر بود...
بابا بغلم کرد. برایم یک عروسک خیلی خیلی خوشگل خریده بود؛ خیلی خوشگل. هنوز هم دارمش. بعد رفتیم زیارت، رفتیم بازار و هر اسباب بازی را می دیدم و می گفتم قشنگ است، بابا برایم می خرید...
.
.
خیلی خوش گذشت آن روزها
.
ــــــــــــــــــــ
راوی: #فاطمه دختر #شهید_جواد_محمدی
قطعه ای از کتاب #دخترها_بابائی_اند
#شهیدجوادمحمدی
#سوریه
#حضرت_رقیه
#حضرت_زینب
#سیده_زینب
#عروسک
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@javad_mohammady
#فاطمه که به دنیا آمد، پروانه وار به دورش مےچرخید و مےگفت:
"خدا درهای #بهشت را به رویم باز کرده، یک #دختر بهم داده که بهتر از #صد تا پسر است."
#فاطمه، همه چیز جواد بود
بعضی وقت ها به این فکر می کنم که چطور از فاطمه دل کَند و به سوریه رفت...
.
.
برشی از کتاب #دخترها_بابایی_اند
#شهید_جواد_محمدی
#فاطمه
#دختر
#فرزند_شهید
#سوریه
#عشق_قیمت_نداره
@javad_mohammady
✍ #دلنوشتہ
و #مادر_شهید 🌹
مظلومانہ و #دلتنگ 💔 ...
هرشب با امید دیدن پسرشهیدش پلک بر هم می نهد 😔...
چہ غریبانہ برای عڪس مقابلش روی طاقچہ لالایی میخواند 🥀 ...
و چہ قشنگ نوازش میدهد سنگ مزار فرزندش را همان موقعی ڪہ سوره والعصر جانش را آرام میکند .....
نزدیڪی های روز #تولد پسرش خاطرات بہ او هجوم می آورند از لذت بچه دار شدنش همان موقع ڪہ امانتدار خدا شده بود یادش می آید تا زمانی ڪہ جانش را در خاڪ پنهان ڪردند ........
چہ معصومانہ وبی دریغ در خلوت هایش با او حرف میزند ...😭
مهمان یڪ شبہ ام چقدر زود رفتی هنوز یڪ دل سیر ندیده بودمت چقدر زود ...😭😭😭
ڪاش من به جای تو .....😔💔
با شهیدش حرف میزند ومیگوید خدایا درست است ڪہ #پسرم در آغوش توست اماچہ ڪنم مادرم دلتنگ میشوم ...
#دلتنگی و بغض فاطمہ اش داغم را یاد آوری میڪند، با هر سال بزرگ تر شدن #فاطمہ عمر دلتنگی من هم رشد میڪند ، فاطمہ قد میڪشد و من به جای پسرم از دیدار او شاد میشوم، فاطمہ را می بینم و خدا را شڪر میکنم ...
و مدام دلتنگی 💔...
ومدام #خاطره 😔...
ومدام حسرت رویایی دیدار 😭 ...
حالا در آستانہ تولد شهید دعای شهید هدیه ای میشود برای دل تبدار مادر .این بار شهید ڪادوی تولدش را به مادر پیشڪش میڪند والله اڪبر از این ڪادو والحمدلله از بزرگی این هدیه ...
در مخملی ترین اعتقادات ماورائی دنیا ،آنجا ڪہ همہ چیز بوی خدا میدهد ،شهید با خودش هدیه آورده است تقدیم دستان مادر فراق ڪشیده ، شور وشعف این هدیہ شامل حال همه اطرافیان مادر شهید میشود و فاطمہ جان چقدر آرام میشود آری این ڪادوپیچ شده همان رضایت خداست رضایتی ڪہ از رضای بی بی جانمان زینب سلام الله سر چشمہ گرفتہ است چرا ڪہ رضای خدا در رضای آل الله است و زینب سلام الله در تدارڪ هدیه های سربلندی وعاقبت به خیری عاشقانش هیچ ڪم نگذاشته و نمیگذارد ... ❤
در مهد دلتنگی ها ودوری ها در روزگار فراق وهجر حواسش هست یادش هست بهترین هدیه را با دستهای سخاوت خود شهید تقدیم مادر شهید میڪند ... 💞
در آستانہ میلاد فرزندش جان وقوّت تازه ای در زانوهای مادر پیدا میشود شوری حسینی وصبری زینبی در وجودش رخنہ میڪند، الله اڪبر از این همہ مهربانی بانو ....❤️
مِن لا یحتسب میفرستد جامی از آرامش ورضایت قلب ...
برای مادر واطرافیان مادر همہ ...
اصلا این یڪ نشانہ است ...
مادر با خودش میگوید اگر ده پسر دیگر هم داشتم فدای نخ معجر زینب سلام الله میکردم ...🌹
پسرم گوارای وجودت #شهید_مدافع_حرم شدن ❤️....
نوش جانت عزیز دردانه ام ...
فاطمہ با یاد ونام پدر قد میڪشد تا آسمان تمام خواستہ های تو و #همسرت همچنان خلل ناپذیر ادامہ دهنده راهت و رفقایت در حسرت دیدارت همہ و همہ تو را عزیز میدارند چون تو مدافع حرم آل الله سر بر خط #ولایت با پیشانی بند #یا_زینب قهرمان تمام عاقبت به خیری ها بهترین سرنوشت را داری ......
این است راز ماندگاری شهید و #مادر_شهید_پرور ...
این است مهربانی خدا وجبران ڪردن تمام نیڪی ها از راه بی گمان ....
این است زینب وفادار ڪہ پرچم حرمش همیشہ در اوج آسمان برفراز باد ....
خدا را شڪر ڪہ شهدا و مادران شهدا وخط و راه شهدا مارا به آسمان نزدیڪ میڪند ....
#هدیہ شهید از جانب خدا را ببینیم وبلند تر از همیشہ در سجده های شڪر مان بگوییم #السلام_علی_الارباب ...
#السلام_علی_الزینب ...
سلام بر روز تولد شهدا ڪہ روز لبخند خداوند برای میلاد یڪ شهید دیگرست ...
آسمانی ترین لبخند خدا دعایمان ڪن🌹
#شهیدجوادمحمدی
#تولد
#مادران_شهدا
#مادرانه
#دلتنگی
♥ @javad_mohammady ♥
شهید مدافع حرم جواد محمدی
ببیـــن دختــران #شهیــــدان را ڪہ چشـــم انتظار پدر هستنــد ببـیــن غــنـــچہ هـــاے بـــهـــار چ
#خاطره
.
آقا #جواد حتی تو حرم #حضرت_رقیه (س) هم، از بچههای شهدای #فاطمیون غافل نمیشد. با #فاطمه بردشان یک گوشه و باهاشان بازی کرد. فاطمه خوراکیهایش را آورد و با هم خوردند. آقا جواد برای فاطمه، خمیرِ بازی، خریده بود. آوردند و با بچههای فاطمیون، حلقه زدند دور همدیگر و نشستند به #بازی. آنقدر بهشان محبت کرد و خندیدند که آخر سر، از سر و کله آقا جواد بالا میرفتند و صدای عمو عمویشان قطع نمیشد.
(راوی:همسر شهید).
این کلیپ، تصاویر همین خاطره است.
.
📚دخترها باباییاند.
_____.
🏴 | @javad_mohammady
#فاطمه روی پایش بند نبود انگار.😔
هرچند لحظه یک بار، دسته گلش را نشان می داد و می پرسید مامان، گل هایم قشنگ است؟💐
بابا دوستشان دارد؟😍
برای هزارمین بار در آن ماه، بغضم را فرو دادم. 😔
سعی کردم لبخند بزنم تا فاطمه دلش خون نشود.😊
آره مامان ... خیلی قشنگ اند. 👌💐
. . .
راوی: #همسرشهید
#شهیدجوادمحمدی
#دخترهاباباییاند
🌼 @javad_mohammady 🌼
پیام #فاطمیه اینست که❗️
حتی اگردستت راشکستند
دست از دامن
امام زمانت برنداری
منِ #فاطمه، برای امام زمانم،
#امیرالمؤمنین جان دادم
شمابرای امام زمانتان
پسرم #مهدی چه کردید❗️
#اللهمعجللولیکالفرج
#فاطمیه 🏴
┅═ 🖤🥀🖤 ═┅
| @javad_mohammady