1_16444883.mp3
زمان:
حجم:
1.66M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃ڪرم حسین علم حسین
🍃یاد داده مادرم فقط بگم حسین
🎤 #بنی #فاطمه
🌷 #صلی_الله_علیڪ_یا_اباعبدالله
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
@javad_mohammady
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
🍃🌸
بابایی
بــوی عـطـر نـفست،
رایحه ی
جـان من است ...
#دلتنگی
#شهیدجوادمحمدی و دردانه اش #فاطمه
🍃🌸
@Javad_mohammady
#چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد...
نه فقط شبه عبایی مشکیست
که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!
🔸🔹🔸
چادر مادر من فاطمه، حرمت دارد
قاعده، رسم، شرایط دارد
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...
🔹🔸🔹
چادر مادر من فاطمه،شرطش #عشق است
عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر #زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف #چادر تو ریخته شد
🔸🔹🔸
خواهرم
حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست
یادگار زهراست
نکند چادر او سرکنی اما روشت
منشت
بشود عین زنان غربی
خنده های مستی
چشمک و ناز و ادا
عشوه های ناجور
🔹🔸🔹
به خدا قلب خدا می گیرد
به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود
به همان لحظه سیلی خوردن
لحظه پشت در او سوگند
خواهرم
چادر مادر من ، #فاطمه ، حرمت دارد
🔸🔹🔸
خواهرم!
من،پدرم ایل و تبارم
همه ی دار و ندارم
به فدایت
حرمتش را نشکن...😭😭
❤️ @javad_mohammady ❤️
شهید مدافع حرم جواد محمدی
#خاطره #محـــرم_شد_دلم_را_غم_گرفت #محـــرم_هاے #خانه_ی_ما #آداب #خودش #را_داشت... #به_روای
#خاطره
#محـــرم_شد_دلم_را_غم_گرفت
محـــرم هاے خانه ی ما آداب خودش را داشت...
پرچــم سیاه بالای سردر خانه را میزدے
و بعد از آن پرچم"لبیڪ یا حسین" کوچک اُتاق #فاطــمه را به دیوار میزدے
زیارت عاشورا میخواندے و شور میگرفتی
شور میگرفتی و صدای "حُسین حُسین" گفتنت
در فضاے خانه می پیچید
#فاطـــمه هم همراه خودت سینه میزد
پدر و دخترے شور میگرفتید و سینه میزدید...
سینه میزدید و از حضرت رقیه(س) برایش میگفتی
میگفتی تا برسی به قصه ی صبوری اش ...
هنوز هم صدای "حُسین حُسین" گفتن تو در گوشمان پیچیده است
پیچیده است
و محرم امسال را با زمزمه ی "حُسین حُسین" تو میگذرانیم....
#به_روایت_همسر_شهید
@javad_mohammady
1_26297670.mp3
زمان:
حجم:
1.92M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴 روضہ ی بهشتم بہ روضہ ی تو مدیونہ
🌴 اومدم بازم ارباب با دلی ڪہ مجنونہ
🎤 #بنی #فاطمه
@javad_mohammady
1_29433120.mp3
زمان:
حجم:
3.93M
دلم گرفتہ دوباره این شبا برا حرم گرفتہ
میبینے بازم چجورے روز شبم ازم گرفتہ
🎤 #بنی #فاطمه
❤️ @javad_mohammady ❤️
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸 🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جوادمحمدی 🍃ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان شهید محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
🔸قسمت دوم🔸
🌹عاشق خانواده بود و میگفت باید پشت جبهه محکم باشد
جاهلان و غافلانی که شهدای مدافع حرم را افرادی در نظر میگیرند که برای گرفتن پول به سوریه میروند، کجایند تا ببینند این شهدا پلههای رسیدن به عرش را دوان دوان طی کردهاند و در مقامات و جایگاه، کسی توان رسیدن به آنها را ندارد.
#ابراهیم از علاقه بسیار #جواد به خانواده و دختر پنج ساله اش #فاطمه، این گونه بیان کرد:
"بسیار زیاد به خانواده عشق می ورزید و عادتی داشت که شماره همسرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره کرده بود"،
میگفت:
"در هفت آسمان و دو عالم، یک نفر همسر من نمی شود" و خودش فلسفه این شماره را اوج عشقش به خانواده عنوان می کرد.
علاقه اش به فاطمه به حدی بود که زبان من توان بازگو کردنش را ندارد و زمانی که از ماموریت برمیگشت به رفقا می گفت، خدمت به خانواده اهمیت بسیاری دارد و باید در خدمت خانواده بود.
وی از احترام گذاشتن جواد به خانواده همسر این چنین بازگو کرد:
"همسر جواد خواهر شهید بود و پدرش سال ها قبل به رحمت خدا رفت؛ جواد احترام بسیاری به مادر همسرش می گذاشت و می گفت خانواده باید در رفاه باشند و مرد خانه باید خدمت گذاری کند زیرا پشت جبهه باید محکم باشد."
ابراهیم امان الهی از استحکام رفاقت ۲۰ ساله شان گفت:
"شروع رفاقت بین من و جواد از سال ۷۶ بود ولی استحکام این رفاقت در جلسه شهید حسنعلی زمانی و سال ۷۸ رقم خورد، آن روزها جواد تازه وارد سپاه شده بود و هر روز، پیش تر می رفت، پایه های رفاقت ما قوت می گرفت و این با هم بودن از درچه و مسجد و پایگاه بسیج گرفته بود تا میدان نبرد سوریه؛"
یک کلام بگویم:
"جواد و من حکم برادر را داشتیم و تحمل دوری از همدیگر برایمان سخت بود به نحوی که وقتی جواد از ماموریت به درچه می آمد، به سرعت دیدار من و او تازه می شد.
بعد از اعزام اولمان در سال ۹۴ به سوریه با همدیگر پیمان بسته بودیم که پشت به پشت هم شمشیر بزنیم و تا مسجدالاقصی حرکت کنیم.
همرزم شهید مکثی عمیق کرد و با صدای لرزان ادامه داد:
"سال ۹۴ که اولین اعزام من و جواد به سوریه بود، با هم عهد بستیم که اگر یکی از ما دو نفر زودتر شهید شدیم، پیکر را به عقب برگردانیم و جواد میگفت: اجازه ندهیم پیکر هر یک از ما دست داعش بیفتد.😔
اصفهان شرق
👈ادامه دارد...
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@javad_mohammady