پس از تو خنده به لبهای من نمیآید
پس از تو ماه به شبهای من نمیآید
پس از تو، ای گل پرپر! به دست باد فراق
بهار، جانب صحرای من نمیآید
پس از غروب تو، ای آفتاب خونآلود!
ستارهای به تسلّای من نمیآید
گل و پرنده و باران و سبزه و مهتاب
دگر به خاطر شیدای من نمیآید
به غیر اشک که بی رنگ و گرم و پر شور است
کسی به بوسهی سیمای من نمیآید
"مگر که هر که سفر رفت بر نمیگردد؟"
که آن مسافر تنهای من نمیآید
امروز با غزلی از دکتر #غلامعلی_حداد_عادل که دستی بر شعر دارد و #عادل تخلّص میکند، برخوردم که در سوگ برادرش مجید حدّاد عادل سروده است. غزلی عاطفی و خوب.
[دو نکته:]
🟣اگر اشتباه نکنم، #قافیه در مطلع یعنی بیت اوّل (با این که به تنهایی بیت خوبی است)، محلّ تأمّل است. (ایراد به ایشان ندارم، خودمان بیشتر در ویرایش شعر دقّت کنیم).
🟣🟣مصراع تضمین شده در بیت آخر که خیلی خوب است را نمیدانم از کیست. در کتاب 《هنوز هم》، هم اشاره نشده است. نکته این که حال و هوای مناسب با احوال #حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها دارد و کلّ بیت آخر، خیلی سیاق #شعر_مهدوی پیدا کرده است.
۲۳ دی ۱۴۰۲ شمسی
#جواد_هاشمی_تربت
ساعت ۸ امشب (۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳) یعنی دقیقا" زمان پایان بازدید، گفتوگوی ادبی با آقای حدّاد عادل رخ داد.
خوب گوش میدادند. جالب بود.
لطف امام رضا علیهالسّلام🧡 میدانم.
از صائب و فقیر نوقانی گفتم. چند کتاب تقدیم کردم.
یک اشتباه که در مقدّمهی انجمن قدس، راجع به محلّ دفن #عبرت_نایینی داشتند را گوشزد کردم.
دوباره پرسیدند که دقیق متوجّه شوند. امامزاده عبدالله را ابن بابویه گفته بودند.
البتّه خطا به سندی برمیگردد که ایشان رجوع داشتهاند و این را هم بازگو کردم.
با دیدن تألیفاتم از تحصیلاتم پرسیدند و گپ و گفتی ادبی...
#غلامعلی_حداد_عادل
#جواد_هاشمی_تربت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوّل، مطلع غزل خودشان را برایشان خواندم و طبیعتا" سر ذوق آمدند.
عجب بیت خوبی است!:
با من به خنده گفت که باری هنوز هم؟
گریان جواب دادمش: آری، هنوز هم
۱۴۰۳/۲/۲۲
#فیلم
#عاشقانه
#غلامعلی_حداد_عادل
#نمایشگاه_کتاب
#جواد_هاشمی_تربت