با اهل جدل، مجادله باید کرد
با تیغ زبان، مقابله باید کرد
بر منطق وحی، سر اگر نسپردند
بی چون و چرا #مباهله باید کرد
💐💐💐💐
شعر از مه و مهر شبشکن باید گفت
از فاطمه و اباالحسن باید گفت
تا خاطرهی #مباهله گُم نشود
پیوسته سخن، سخن، سخن باید گفت
#احد_دهبزرگی
#رباعی
❤️آ خدا!❤️
عیدی روز مباهلهی ما رو امر فرج آقاجانمان قرار بده
@javadhashemi_torbat
فرمود نبی: ز من جدا نیست علی
در هر نفسی به عشق من زیست علی
در نصّ صریح 《قل تعالوا ندعو》
مقصود حق از 《انفسنا》 کیست؟ علی
#حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیهالسلام
#مباهله
#محمدجواد_غفورزاده_شفق
#رباعی
📙از کعبه تا محراب، ص۳۱
@javadhashemi_torbat
در آستانهی ماه عزای جدّ مظلوم شما
در جلسهی شما
به حضرت شما التجا داریم و بس.
پنجاه و یکمین
محفل ادبی_مهدوی #التجا
چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شمسی
ساعت ۱۸تا۲۰
دفتر انتشارات محمل
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
839261955_203917073.pdf
138K
✍بررسی خطایی در یک بیت از ترکیببند محتشم کاشانی
انتشار به مناسبت روز قلم (۱۴ تیر) و در آستانهی روز اوّل محرّم، بزرگداشت محتشم کاشانی
فایل pdf
#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#روز_قلم
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
✍بررسی خطایی در یک بیت از ترکیببند محتشم کاشانی انتشار به مناسبت روز قلم (۱۴ تیر) و در آستانهی ر
✔✔
بررسی خطایی در یک بیت از ترکیببند محتشم کاشانی
شاید از این عنوان کوتاه، دلنگران ترکیببندِ پرشورِ عاشورایی جنابِ محتشم شده باشید ولی شعر مشهور «باز این شورش است»، مدّ نظرمان نیست؛ پس میتوانید با خیال راحت به مطالعهی این یادداشت ادبی ادامه دهید.
ضمناً بسیار محتمل است اشتباهی که از آن سخن به میان میآید، متوجّه نسخهنویسان باشد، نه خود او.
سال 1395 و 1396 بود و مشغول گردآوری «مجموعه اشعار ولایی و آیینی محتشم کاشانی» بودم که دریافتم بیتِ ماقبلِ آخر از بندِ چهاردهمِ ترکیببند مدح و منقبت حضرت علی بن موسی الرّضا (علیهالسّلام)، خطای آشکاری دارد؛ ملاحظه کنید:
صد دعا و صد درود خوشورود خوشادا
کآردش رحمت فرود از بارگاه کبریا
هر یکی از عرش، آمینگو رئوس قدسیان
هر یکی در فرش، تحسینخوان نفوس انبیا
خاصه سلطان الرّسل با اولیای خاص خویش
سیما شاه اسد سیما، علی المرتضی
بعد از آن، از اهل بیت آن شه ایوان دین
زهرهی زهرا لقب، بنت النّبی، خیرالنّسا
پس حسن، پروردهی کلفت، قتیل زهر قهر
پس حسین، آزردهی کربت، شهید کربلا
باز با سجّاد و باقر، صادق و کاظم که هست
مقتدایان را ز چار ارکان بر این چار اقتدا
پس تقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
قصّه کوته آن درود و آن دعا بادا تمام!
بر تو با تسلیم مستثنای مهدی، والسّلام
دیوان محتشم کاشانی
به تصحیح #عبدالحسین_نوایی و #مهدی_صدری، ج ۱، ص ۳۲۷
⬅️ادامه دارد👇
#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
و امّا اشتباه:
مشاهده کردید که شاعر در بند فوق، با ضمیر «تو»، خطاب به حضرت امام رضا (علیهالسّلام)، اسامی چهارده معصوم (علیهمالسّلام) را از نظر گذرانده ولی غیر از اسم ممدوح یعنی نام مبارک امام رضا (علیهالسّلام) که نیازی به ذکر نبوده، نام یکی از ائمّه (علیهمالسّلام) را نمیبینیم؛ یعنی به تناسب این که کلمه را «تقی» یا «نقی» بخوانیم و مصحّحان هم دو گونه خواندهاند، اسم یکی از دو امام جواد (علیهالسّلام) یا امام هادی (علیهالسّلام) در شعر نیست.
این که شاعر، «کمالالدّین محتشم کاشانی» باشد و جا افتادن نام یکی از حضرات معصومین (علیهالسّلام) اشکال شعر، مطلبی نیست که به سادگی از آن بگذریم. حال ببینیم این بیت یا دقیقتر بگوییم، این مصراع در چاپهای گوناگون «دیوان محتشم کاشانی» چگونه است.
***
⬅️ادامه دارد👇
بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکانی» (ص ۳۱۰) به صورت زیر است و جالب این که هیچ یک به کمبود محتوایی اشارهای ندارند و تنها تفاوت، این است که لفظ «تقی» را «نقی» ضبط کردهاند:
پس نقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
در تصحیح «مصطفی فیضی کاشانی» (ج ۱، ص ۴۲۳)، مصراع نخست، طور دیگری است و در پاورقی، فقط جملهی «این مصراع، ظاهراً تحریف شده» را میبینیم:
پس تقی و عسکری، آن سرمهای کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
هنوز معنی و مفهومی برای مصراع، با حضور واژهی «سرمهای» نیافتهام و سیاق کلام، نشان میدهد که جای چنین کلمهای در این جا نیست؛ پس درمیگذریم.
در تصحیح «عبدالحسین نوایی» و «مهدی صدری» (ج ۱، ص ۳۲۷)، چنان چه در اوّل متن دیدید، نام مبارک «نقی»، «تقی» ثبت است ولی مصحّحان هیچ سخنی راجع به خطا و خلأ مضمون نمیآورند:
پس تقی و عسکری بین، آن مهی کاز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
*گامی برای خوانش صحیح*
برای پرهیز از آشفتگی و شلختگی بحث، مبحثم را با شمارش نظرات و بررسی هر یک پی میگیرم:
1. شاید اوّلین مطلبی که به ذهن برسد، قوی نبودن این بند باشد و بعضی به سبب همین ضعف شعری، حاضر به وقتگذاری برای رفع مشکل نباشند یا با حکم دادن که اصلاً شاعر، حواسش به از قلم افتادن یکی از اسامی نبوده و غفلت ورزیده، به حلّ معضل اهتمام نورزند یا اصلاً تشکیک کنند که با کمّ و کیف مضامین، چه بسا شعر از محتشم نباشد؛ خصوصاً که تخلّص را هم در بند ماقبل آورده است. چه بسا همان بند، بند آخر بوده و شاعری دیگر، این بند را به آن افزوده است.
به استناد تمام تصحیحهایی که از دیوان محتشم ارائه شده و بر خواهیم شمرد و با وجود نُسخ متعدّدی که مصحّحان دیدهاند و برشمردهاند، در انتساب این شعر به محتشم کاشانی، کوچکترین تشکیکی نیست و به نظر میرسد اگر به سبب ضعف ادبی یا نگاه ذوقی یا با احتمال غفلت شاعر، قید تصحیح را بزنیم و شانه خالی کنیم، به قول معروف، صورت مسأله را پاک کردهایم. متوجّهیم که در گسترهی ادبیات، محتشم را جز شعرای دسته اوّل نمیدانند ولی متعجّیم که چرا این بند، لااقل در سطح دیگر بندهای هیمن شعر یا دیگر اشعار او نیست. ضمناً آوردن تخلّص در بند ماقبل، در شعر او سابقه دارد؛ چنان چه در ترکیببند مشهور عاشورایی او نیز چنین است یعنی «خاموش محتشم که دل سنگ آب شد»، بند یازدهم از دوازده بند است.
2. شاید برخی بگویند، یک بیت از این بند مفقود شده است. تمام بندهای این ترکیببند که در مدح امام هشتم است، هشت بیت دارد و حتّی نام چهار امام در یک بیت گنجانده شده و نیز با توجّه به سیاق شعر، نمیشود گفت بنا داشته برای امام نهم یا امام دهم، یک بیت مجزّا بسراید که از نُسَخ افتاده باشد؛ پس این نظر هم مردود است.
3. اگر از این که لفظ «پس» را دو سه بار تکرار کرده و مصراع زیر را با حالت فرم، حدس بزنیم یا بهتر بگویم، بسازیم و جاگزین کنیم، به سراغ تعمیر و تغییر متن رفتهایم نه تصحیح اصطلاحی:
پس تقی و پس نقی و عسکری کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
و البتّه که این کار علمی نیست.
4. همان هشت سال پیش بود که گمان کردم، «عسکری»، «عسکریین» بوده و به نوع خود کشف خوبی بود ولی تعبیر «آن مهی» که مفرد است، جوابگوی مفهوم بیت با فعل «میکنند» که جمع است، نیست:
پس تقی و عسکریین، آن مهی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
اخیراً این احتمال را هم میدهم که به سبب نگارش و خوانش غلط، «آن مهی»، «آگهی» بوده؛ یعنی به ممدوح بگوید آگاه هستی که چنین و چنان:
پس تقی و عسکریین، آگهی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
5. آخرین رمزگشایی که تا اینک به آن دست یافتهام، آن است که «بین» را مخفّف «ببین» نخوانیم بلکه به معنی «میان» بدانیم و بخوانیم. از طرفی هم، محتمل بدانیم که «مهی»، در اصل «نقی» بوده که از نظر املایی، امری شدنی است؛ چرا که در خط و خطّاطی، شبیه یکدیگرند:
پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا
مفهوم بیت چنین خواهد شد که «سپس امام محمّدتقی (علیهالسّلام) و امام عسکری (علیهالسّلام) که بینشان امام علی نقی (علیهالسّلام) است که خلق جهان از شش جهت، از نورشان کسب ضیا میکنند.
*جواب نهایی*
ظاهراً به سبب سهلانگاری نسخهنویسان یا نسخهخوانان، بیتی نامفهوم از محتشم داریم و معترفم که نمیتوان هیچ یک از موارد برشمردهی این یادداشت را جواب نهایی دانست؛ بنابراین از محقّقان، ادیبان، شاعران، مرثیهسرایان و خلاصه دغدغهمندان و علاقمندان، درخواست دارم چنان چه کلید مسأله را دریافتند، با بنده هم در میان بگذارد.
جواد هاشمی «تربت»
اواخر ذیحجّه ۱۴۴۵قمری
۱۴ تیر ۱۴۰۳شمسی
(در آستانهی روز اوّل محرّم، روز بزرگداشت محتشم کاشانی)
جوادهاشمی"تربت"
بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکا
منابع:
1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمهی اکبر بهداروند، مؤوسّسهی انتشارات نگاه، چاپ اوّل، ۱۳۷۹.
2. ديوان محتشم کاشاني: به کوشش سعيد قانعی، تهران، نشر پيمان، چاپ اوّل، ۱۳۹۳.
3. دیوان محتشم کاشانی: به کوشش مهرعلی گرکانی و مقدّمهي سيّد حسن ساداتناصری، تهران، مرکز نشر انتشارات سعدي، چاپ اوّل، ۱۳۷۳.
4. كلّيّات محتشم كاشانی (۲ ج): به تصحيح و حواشی مصطفی فيضی كاشانی، تهران، شركت انتشارات سورهی مهر، چاپ اوّل، ۱۳۸۹.
5. هفت ديوان محتشم کاشانی (۲ ج): با مقدّمه و تصحيح و تعليقات عبدالحسين نوایی و مهدی صدری، انتشارات ميراث مکتوب، چاپ اوّل، ۱۳۸۰.
#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
منابع: 1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمهی اکبر بهداروند، مؤوسّسهی انتشارات نگاه، چاپ اوّل
پیشنهاد واژهای دیگر برای همین بیت:
با ادای احترام به "#محتشم_كاشانی" این شاعر شهیر شیعی، واقعاً در شگفتم که چرا او در كنار تركيب «شش جهت»، به جاى «خلق جهان» از تركيب «هفت آسمان» استفاده نکرده تا تناسب خوبى ايجاد کند؛ در حالی که خود او، ابیاتی با رعايت همين مراعات نظیر ساده سروده كه به چهار مورد از آنها اكتفا میشود و نخستینش از ترکیببند مشهور عاشورایی اوست:
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکنْد
هم گريه بر ملایک هفت آسمان فتاد
***
باز آتشی فتاده به عالم که دود آن
از شش جهت گذشت و به هفت آسمان رسید
***
قَدَر امری كه گر در قطره، عظم او دمد بادی
کند در شش جهت، هفت آسمان را از تخَلخُل، تر
***
ناگهان در شش جهت شد وحشتی کز هیبتش
طایران قدسی افتادند از اين هفت آسمان
***
مثلا"
پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت
میکنند از نورشان هفت آسمان، کسب ضیا
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
#بهگزینی
#یادداشت_ادبی
@javadhashemi_torbat
از کعبه کاروانی
رود به میهمانی
امّا چرا مهیّاست
برای جانفشانی؟
◇آواره شد به صحرا حسین عزیز زهرا◇
این کاروان به همره
ماه و ستاره دارد
هم پیر و هم جوان و
هم شیرخواره دارد
●●●
این کاروان به همره
آورده بلبل و گل
امّا عطش رباید
از غنچهها تحمّل
●●●
این کاروان به همره
آورده باغ لاله
کنار عمّه دارد
یک دختر سهساله
●●●
این کاروان به همره
عطر بهار دارد
چون از سفیر کوفه
یک یادگار دارد
●●●
این کاروان که سوی
قبلهگه دل آید
از چه اجل پی او
منزل به منزل آید؟
●●●
✔این اثر و آثاری با این وزن شعری یعنی "مستفعلن فعولن" قابلیّت دارد که به سبکهای مختلفی خوانده شوند و طبیعتا" با توجّه به سبکش #شور، #زمزمه، #نوحه و #زمینه نام گیرند.
✔اثر فوق، سرودهی سال ۱۳۷۶ (۲۷ سال قبل) است و گمان دارم هنوز میتواند ارتباط با مستمع برقرار کند. (یکی دو واژه را عوض کردهام)
✔نوشتن با رواننویس قرمز و دستخطّ و دفترچه داشتن ، مربوط به همان سال است.
#مصیبت_بین_راه
#کاروان
#ورودیه
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
《ذیحجّه شد تمام و...》
بر آسمان، هلال محرّم چه دیدنی است!
یک خنجر و دل همه عالم چه دیدنی است!
مه در محاق خیمه زده، مهر در شفق
افلاکیان به هیأت ماتم چه دیدنی است!
انجم به روضهخوانی عیّوق تشنهاند
زهره شده است مشتری غم، چه دیدنی است!
چون نوح، هود و صالح و آدم به نوحهاند
این حلقه را نگینیِ خاتم چه دیدنی است!
در سیل اشک، یونس و یوسف به موج آه
این، قعر چاه و آن، به دل یم چه دیدنی است!
شور نوای موسی عمران شنیدنی
شال عزای عیسی مریم چه دیدنی است!
سرخ است دیدگان سیاه و سفید خلق
یکرنگی سلالهی آدم چه دیدنی است!
با #محتشم، بیا و بخوان شعر #مقبلش
«باز این چه شورش است» به عالم؟ چه دیدنی است!!
ذیحجّه شد تمام و نشد حجّ وی تمام
اتمام حجّ او به محرّم چه دیدنی است!!
میدان جنگ، مروه؛ خیام حرم، صفا
خود کعبه و شریعه چو زمزم چه دیدنی است!!
بر جنّت رضایت او دست یافت حُرّ
بگْذشتن از بهشت و جهنّم چه دیدنی است!!
#ذیحجه
#هلال_محرم
#جواد_هاشمی_تربت
(به نیابت #محتشم_كاشانی و #مقبل_اصفهانی برای امر فرج، صلوات)
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
از حال دل من و تو آگاه ، حسین
کشتیّ نجات هر چه گمراه، حسین
ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست
با قصد فرج صدا بزن: آه حسین
🏴اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج🏴
#رباعی
#محمود_مربوبی
ای کاش غیر غصّهی تو غم نداشتیم!
ماهی به غیر ماه محرّم نداشتیم
#هادی_جانفدا
یک ماه بود مثل همه ماههای سال
لطفی نداشت ماه محرّم بدون تو
#ایوب_پرندآور
من ندانم چه حساب است، بیا برگردیم
که دلم در تب و تاب است؛ بیا برگردیم
نام این دشت زد آتش به غمآباد دلم
این چه خاک است؟ چه آب است؟ بیا برگردیم
جلوه ی روی تو در مردمک چشم من است
تا که این عکس به قاب است، بیا برگردیم
نکند بی تو از این معرکه برگردم من
هجر، سرگرم شتاب است، بیا برگردیم
بین اینان که ز صخره دلشان سنگتر است
سنگ بر آینه، باب است؛ بیا برگردیم
ما همه تشنهی دیدار تو و طرح عطش
نقشهاش نقش بر آب است؛ بیا یرگردیم
دخترت چشم به من دارد و گوید: عمّه!
تا عمو پا به رکاب است، بیا برگردیم
(سرودهی سال ۱۳۹۲)
▫️به اقتفای دوستم آقا #میثم_کریمی که بیتی جانسوز دارد:
«طاقت تیر ندارد گلوی اصغر تو
تا در آغوش رباب است، بیا برگردیم»
#وروديه
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
چون بر دیار کرببلا شاه دین رسید
فخر زمین به ذُروهی چرخ برین رسید
خم گشت عرش تا که دهد بوسه فرش را
چون پای ذوالجناح بر آن سرزمین رسید
چون آرزوی مهتریاش داشت جبرئیل
دست از فلک کشیده و روح الامین رسید
از بهر نعل و میخ سمندش به صد شعف
با اختران، هلال سپهر برین رسید
هر جا سر سران ملک بود جان به کف
بر خاک مقدمش ز یسار و یمین رسید
از بس که رشک بُرد بر آن خاک مُشکبو
بس خون غم به نافهی آهوی چین رسید
گفت: ای موالیان! بُوَد این دشت را چه نام؟
کز دیدنش ملال به قلب حزین سید
طرماح عرض کرد که این دشت کربلا
این نام بر من از پدرت شاه دین رسید
هم غاضریّه بلکه عمورا و ارض طفّ
شاطئ الفرات نام به ماء معین رسید
چون حضرت امیر به صفّین شد روان
بر این زمین با دل اندوهگین رسید
قلب جهان و قوّت یزدان نمود غش
ضعفی به قلب آن شه دنیا و دین رسید
چون عین حق گریست، یدالله زد به سر
از عین ذات حق به جهان شور و شین رسید
از دیده ریخت آب و به سر برفشاند خاک
آهش به چرخ از جگر آتشین رسید
چون بوتراب خاک به سر کرد، گرد غم
"بر دامن جلال جهانآفرین رسید"
گفتا که یا حسین! فدای غریبیات!
آخر به مقتلت پدر دلغمین رسید
این آن زمین بُوَد که شود قتلگاه تو
زخمم به دل ز خنجر شمر لعین رسید
گویا تو را عیان نگرم بی معین و یار
زین جا به گوش، نالهی هل من معین رسید
از یک طرف فرات، روان اندر این زمین
یک سو فغان العطشم دلنشین رسید
از هر کنار میشنوم بانگ وااخا
بر دل، نوای زینب محنتقرین رسید
عبّاس را دو دست جدا بینم از بدن
بر دوش، مشک چون به صف مشرکین رسید
ای من فدا به عهد و وفایش که بی حسین
آبی نخورد تا که سرش بر سنین رسید
سرخطّ بندگی به دو بازوی خود نوشت
داغ وفا ز تیر جفا بر جبین رسید
فریاد از آن زمان که لعینی به کف، عمود
زد بر سرش دمی که ز کین از کمین رسید
در پیش دیده جلوه کند اکبر جوان
با دم ز تیغ منقد شوم لعین رسید
ای درّ معدن نجف! ای کان لعل جود!
"جودی" عجب به معدن درّ ثمین رسید
این دولتم به دنیی و عقبی کفایت است
چون دست من به دامن سلطان دین رسید
شاعری کمآشنا
#جودی_تبریزی
انشاءالله بتوانم به زودی
مجموعه اشعارش را منتشر کنم.
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
#نوحه
#زمزمه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
سبک #همه_جا_کربلا
(به سبکهای دیگر هم میشود خواند)
نرگس چشم خود
به رویم باز کن
کمتر ای نازنین!
بهر من ناز کن
[ای مرا نور عین!~ابتا یا حسین!]
گیسوی خویش را
فرش راهت کنم
خاک و خون پاک از
روی ماهت کنم
~~~~🥀🥀🥀
یک نگاهی که من
دل دو نیمم پدر!
تا نگوید کسی
من یتیمم پدر!
~~~~🥀🥀🥀
تا تو کردی غروب
ای مه در طبق!
آسمان رخم
شد به رنگ شفق
~~~~🥀🥀🥀
#جواد_هاشمی_تربت
📒چاپ شده در جزوهی "بهار حسینی"؛ سال ۱۳۸۰.
◇عجّل لولیّک الفرج یا الله◇
#او_خواهد_آمد
@javadhashemi_torbat
#نوحه
#زمزمه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
سبک: یاران چه غریبانه
(به سبکهای دیگر هم میشود خواند)
ای عمّه! پدر آمد
هنگام سحر آمد
آن یار سفر کرده
امشب ز سفر آمد
ای عمّه! حلالم کن __ فارغ ز ملالم کن
ای عمّه! ز جان سیرم
من طفل زمینگیرم
بوسه ز لب بابا
میگیرم و میمیرم
🌷
ای عمّه! غریبانه
در گوشهی ویرانه
جمعند به دور هم
شمع و گل و پروانه
🌷
دیده ز جهان بستم
راحت شدی از دستم
ای عمّه! خداحافظ!
راهیّ سفر هستم
🌷
غم آمده پی در پی
عمرِ کمِ من شد طی
شد شام وداع من
با سیلی و کعب نی
#جواد_هاشمی_تربت
📒چاپ شده در جزوهی "بهار حسینی"؛ سال ۱۳۸۰.
◇عجّل لولیّک الفرج یا الله◇
#او_خواهد_آمد
@javadhashemi_torbat
#نوحه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
سبک "شبهای جمعه حضرت..."
ای ماه رخسار تو نور سرمدی! بابا!
با پای خود بر دختر خود سر زدی بابا!
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی بابا!
▫️▫️▫️ویرانه شد گلشن
▫️▫️▫️چشم همه روشن
من مشتریّ ناب بازار توام امشب
تو یوسف و من محو دیدار توام امشب
با این کلاف جان خریدار توام امشب
🥀🥀🥀
ای نازنین من که جا بین طبق داری!
من چشم آزرده، تو چشم بیرمق داری
برگو چرا لبهای همرنگ شفق داری
🥀🥀🥀
📒چاپ شده در جزوهی "نسیم حسینی"؛ سال ۱۳۸۴.
◇عجّل لولیّک الفرج یا الله◇
#او_خواهد_آمد
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
#نوحه
#زمزمه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ای پدرجان! در کجایی؟
دیدن دختر نیایی؟
از جدایی سوختم من
ای امان از این جدایی!
⚜ای پدر جان!
⚜جان جانان
در سفر، محنت کشیدم
در بیابانها دویدم
جز بنفشه، جز شقایق
من گلی دیگر نچیدم
من که در سوز و گدازم
با تو در راز و نیازم
در بر طفلان شامی
کردی امشب سرفرازم
آمدی ای نازنینم!
بوسه از رویت بچینم
کاش میشد بار دیگر
روی دامانت نشینم
ای یگانه! دل دونیمم
گوشهی ویران، مقیمم
آمدی بابای خوبم!
تا نگوید کس یتیمم
🥀🥀🥀
📒چاپ شده در جزوهی "زمزمهی حسینی"؛ سال ۱۳۸۱.
◇عجّل لولیّک الفرج یا الله◇
#او_خواهد_آمد
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
4_5793898551452897607.pdf
1.84M
مجموعه اشعار آیینهداران کرمانشاه با نام "غم دوشنبه" برای محرّم ۱۴۰۳شمسی: همّت شاعر گرامی، #علی_کاملی_کرمانشاهی و دوستانشان.
شامل اشعاری از شعرایی که کمتر آنان را میشناسید.
بخوانید و بگریید و بگریانید.
#محرم
#جواد_هاشمی_تربت