eitaa logo
کانال رسمی استاد جواد حیدری
4.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
384 ویدیو
168 فایل
💻کارشناس ارشد کلام اسلامی مدرس حوزه و دانشگاه کارشناس پاسخگویی به شبهات 🌐پاسخگویی شبهات اعتقادی 🆔 @khameneieshQ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پرسش: چه دلائلی بر ایمان حضرت ابوطالب وجود دارد؟ ✍ پاسخ: نکته ی اول: روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام مبنی بر ایمان حضرت ابوطالب وجود دارد که جائی برای اشکال و شک باقی نمی گذارد. مرحوم کلینی (ره) در کافی شریف می نویسد: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ مَثَلَ أَبِي طَالِبٍ مَثَلُ أَصْحَابِ الْكَهْفِ أَسَرُّواالْإِيمَانَ وَ أَظْهَرُوا الشِّرْكَ فَآتَاهُمُ اللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ»؛ «حکایت ابوطالب مانند اصحاب کهف می باشد که ایمان خود را مخفی نگه داشتند و شرک خود را اظهار کردند و خداوند به آنان پاداش دو برابر عنایت فرمود. ( یک پاداش برای ایمان و یک پاداش برای تقیه کردن). (1) نکته ی دوم: اشعاری که از حضرت ابوطالب صادر شده است به وضوح، ایمان ایشان را بیان می کند. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: قِيلَ لَهُ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَا طَالِبٍ كَانَ كَافِراً فَقَالَ كَذَبُوا كَيْفَيَكُونُكَافِراً وَ هُوَ يَقُول: أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدا* نبیا کموسی حط فی اول الکتب»؛ «اسحاق بن جعفر از پدرش امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: چگونه ابوطالب کافر است در حالی که می گوید: «آیا نمی دانید ما محمد را پیامبر یافتیم مانند موسی که در کتاب های پیشین آمده است». (2) نکته ی سوم: علمای بزرگ شیعه بر ایمان حضرت ابوطالب تصریح دارند که به برخی از آنان اشاره می شود: مرحوم صدوق رحمة الله علیه در اعتقادات خود می نویسد: «و أنّأباطالبكانمسلما»؛ «اعتقاد ما این است که ابو طالب مسلمان بود». (3) مرحوم مجلسی رحمة الله علیه می نویسد: «و قدأجمعتالشيعة على إسلامه و أنه قد آمن بالنبي ص في أول الأمر و لم يعبد صنما قط»؛ «شیعیان بر اسلام ابوطالب اجماع دارند و این که او در ابتدای امر رسالت به ایشان ایمان آورده و هرگز بتی را نپرستیده است». (4) نتیجه اینکه: ایمان ابوطالب مورد اجماع شیعیان بوده و روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام بر این مساله دلالت دارد. پی نوشت: 1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 448 2. همان 3. اعتقادات الإماميه (للصدوق)، ص: 110 4. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج35، ص: 138 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
💠سوال: چند نمونه ازمصادیق محبت به اهل البیت را بیان کنید؟ ✍️پاسخ:از جمله اموری که از زمان خلقت حضرت آدم تا به امروز توانسته است انسان را همچنان متعبد نگاه دارد پذیرش ولایت الهی بر روی زمین است و این ولایت در زمانهای متعدد مصادیق متفاوتی داشته است. اگر بخواهیم در مسیر سعادت ثابت قدم باشیم باید به اساس اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر امر ولایت توجه نماییم.گاهی احساس می شود درک و شناخت دشمنان نسبت به پایه و اساس بودن ولایت در امر دینداری، بیشتر از دوستان است لذا برنامه ریزی آنها در جهت تخریب امر ولایت با اشکال و انحاء مختلف بسیار مشهود است. نکته مهم و قابل توجه این است که امتدادپذیرش پیامبری وجود مقدس پیغمبر اسلام، پذیرش وجود مقدس اهل البیت علیهم السلام است.لازم است دقت کنیم که حب به اهل البیت بسیار ممدوح و راهگشاست اما حب به ولایت اهل البیت علیهم السلام اساس کار است و باید بین حب شخص و حب ولایت شخص تفاوت قائل شویم. همه ما به نوعی عاشق ائمه معصومین علیهم السلام هستیم و محبت آن ذوات نورانی را در قلب خویش می پرورانیم.اما ملاک اصلی در تشخیص محب حقیقی و محب ظاهری، پذیرش ولایت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: لِكُلِّ شَىْء اساسٌ و اساسُ الاسلامِ حُبُّنا اهلَ البيتِ.(۱) و هر چیزی را اساس و پایه ای است و پایه اسلام محبت ما اهل بیت است محبت اهل البیت علیهم السلام مصادیق گوناگونی دارد. شادی در ایام ولادت و عزاداری در ایام شهادتشان، متوسل شدن به آنها برای رفع مشکلات، رفتن به زیارت و تبعیت از دستورات آنها و سلام و صلوات فرستادن روزانه بر روح مطهر آن بزرگواران می تواند در تقویت این محبت تاثیرگذار باشد. تقویت محبت اهل البیت پایه و اساس اسلام است پس اگر بخواهیم دینداری خویش را تثبیت کنیم باید حضور اهل البیت را در متن زندگی خود پررنگ نماییم.پابرجا ماندن هر ساختمانی منوط به محکم بودن پایه های آن است و پایه و اساس اسلام حب به اهل البیت است بنابراین بدون وجود این محبت ساختمان دینداری از پایه ای محکم برخوردار نخواهد بود و دیر یا زود فرو می ریزد. پی نوشت: ۱.اصول کافی ج: 3 ص: 77 روایت2 آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠سوال:منافق چه ویژگی دارد؟ 💠 حاضرِ غایب پاسخ✍️: صرف بودن در دانشگاه از ما دانشجو نمی سازد و صرف بودن در حوزه، ما را طلبه ای مهذب بار نمی آورد. اینکه ما راضی و قانع می شویم به این بودن ها و حضورداشتن های ظاهری و فیزیکی، نشانه خوبی نیست. خداوند در قرآن در سوره حدید می فرمایند: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُور لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ. يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتّى جاءَ أَمْرُ اللّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ؛(1) آن روز مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‌اند، مى‌گويند: «به ما نگاه كنيد تا از نورتان برگيريم.» گفته مى‌شود: «بازپس گرديد و نورى درخواست كنيد.» آن‌گاه ميان آنها ديوارى زده مى‌شود كه آن را دروازه‌اى است [كه] باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد. [منافقان] آنان را ندا در مى‌دهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مى‌گويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان] مغرور كننده، شما را در باره خدا بفريفت. 💥اگر کمی به این آیه توجه کنیم به خوبی در می یابیم که بین حضورداشتن های حقیقی و بودنهای ظاهری تفاوتی بسیار است تا جایی که خداوند نیز در روز قیامت با دیوار بلندی به نام "سور" میان مومنان و منافقان جدایی می اندازد. در این آیه خداوند به فاصله ای که در روز قیامت بین منافقان و مومنان ایجاد می شود اشاره میکند، نه بین مومنان و کافران، چرا که تکلیف کافران مشخص است اما منافقان یعنی همانها که در ظاهر به گونه ای عمل می کنند و در باطن راه دیگری را می پیمایند روز قیامت رسوا می شوند. وقتی به خودمان و آدمهای اطرافمان دقت می کنیم احساس می کنیم اگر به زودی به خود نیاییم ممکن است ما نیز جزء همانها باشیم که خداوند با دیوار سور بین ما و مومنان فاصله می اندازد. ❗️دلیلش هم همین ظاهرگرایی هاییست که دنبال می کنیم. در مسجدیم و مسجدی حقیقی نیستیم. هئیت می رویم و هیئتی نیستیم و یا شاید حوزه می رویم و طلبه نیستیم. ممکن است امروز بتوانیم خودمان را به برخی امور مقدس بچسبانیم و از اعتبار این امور ، ما نیز معتبر شویم ، همراه مومنان در یک مسیر باشیم، مسجد برویم و نماز بخوانیم،روزه بگیریم و بر سر یک سفره با آنان افطار کنیم اما خیلی زود در روز قیامت تکلیفمان روشن می شود. برای همین است که در ابتدای کلام گفتیم به بودنهای ظاهری دلخوش نباشیم، به حاضر بودن های بی حضور... پی نوشت: 1. حديد (57)، 13ـ14 آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠پرسش: فلسفه ی نمازهای نافله چیست؟ ✍ پاسخ: نکته اول: به‌جز نمازهاى واجب و يوميه، نمازهاى ديگرى هم وجود دارد كه انجام دادن آن‌ها مستحب است. ازآنجایی‌که اين نمازها، اضافه بر نمازهاى واجب است، به آن‌ها نافله يا نوافل گفته مىشود (به معناى زيادى و افزون). اساس و اهميت نافله هاى مستحبى، به اين است كه جبران‌کننده نواقص و كمبودهاى نمازهاى واجب است. نکته دوم: در روايات و احاديث براي نمازهاي نافله فلسفه و علت‌هایی ذكر گرديده ازجمله: الف - تكميل نماز واجب با نماز مستحبي امام کاظم علیه‌السلام می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَتَمَّ صَلَاةَ الْفَرِيضَةِ بِصَلَاةِ النَّافِلَة»؛ «خداوند به‌واسطهی نمازهای مستحبی، نمازهای واجب را تکمیل می‌کند». (1) ب – رسيدن به بالاترين درجات كمال در حديثى به نام حديث «قرب نوافل» آمده است: راوى از حضرت صادق علیه‌السلام و ايشان از جد بزرگوار خود پيامبر صلی‌الله علیه و اله و پيامبر از خداوند عزوجل چنين نقل نموده: «به‌درستی كه بنده من با نافله و كارهاى مستحبى قرب را می‌جوید تا این‌که او را دوست بدارم و هنگامی‌که او را دوست داشتم گوش او می‌شوم كه با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم كه با آن می‌بیند و زبان او می‌گردم كه با آن سخن می‌گوید و دست او می‌گردم كه با آن قهر خود را ابراز می‌کند». (2) پی نوشت ها: 1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 42 2. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲ 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
💠 حب اهل البیت ..................................................................................................... مرحوم طيب نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) و به خصوص سيدالشهدا(عليه السلام)ارادت زيادى داشت. دسته طيب در روز عاشورا در تهران معروف بود. او به رهبر كبير انقلاب، حضرت امام(رحمه الله)ارادت داشت و در مسايل قيام 15 خرداد هم به حمايت از امام برخاست. متعاقب آن او را گرفتند و به زندان انداختند. رژيم و ساواكى‌ها به او گفتند، اگر يك كلمه بگويى من از خمينى پول گرفته‌ام كه اين كارها را بكنم تو را آزاد مى‌كنيم. واقعاً هم اگر مى‌گفت او را آزاد مى‌كردند و مثل رفقاى ديگرش به نان و نوا و مقامى هم مى‌رسيد. اما مرحوم طيب حاضر به اين كار نشد و گفت من اين كار را براى خدا كردم و حاضر نيستم عليه امام چيزى بگويم.سرانجام نيز او را به دار كشيدند و به شهادت رساندند. بعد از اين جريان، افراد متعددى خواب طيب را ديدند كه وضع بسيار خوبى داشت و داستان‌هاى متعددى در اين زمينه نقل شد؛ از جمله، فرداى آن روزى كه مرحوم طيب را به شهادت رساندند يكى از دوستان به منزل ما آمد و گفت درباره طيب تفألى به قرآن بزن. من گفتم قرآن كه كتاب تفأل نيست. آن دوست ما اصرار كرد. من قرآن را باز كردم، خدا را شاهد مى‌گيرم كه اول صفحه كلمه طيب بود و اين آيه شريفه آمد كه: اِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ؛(1) سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى‌رود. گرچه مرحوم طيب در دورانى از زندگى‌اش كمبودها و اشكالاتى در اعمال و رفتارش داشت، اما محبت و ارادت او به اهل بيت(عليهم السلام) دستش را گرفت و عاقبتش ختم به خير شد. از آن طرف نيز كسانى را در همين انقلاب خودمان ديديم كه داراى موقعيت‌هاى علمى و اجتماعى ممتازى هم بودند، اما به انحراف افتادند و مسايلى در مورد آنها پيش آمد و حرف‌ها و حركت‌هايى از آنها صادر شد كه هيچ كس باورش نمى‌شد. اگر رديابى كنيد، ملاحظه خواهيدكرد كه ريشه‌اش باز مى‌گردد به برخى كوتاهى‌هايى كه در مورد اهل بيت(عليهم السلام)، به ويژه حضرت زهرا(عليها السلام) و سيدالشهدا(عليه سلام) روا داشتند و آن‌طور كه شايسته آنان بود حق ارادت به اهل بيت(عليهم السلام) را به جا نياوردند. در هر حال بايد مراقب بود كه اگر انسان زياد گناه كند و ظرف وجودش بيش از حد آلوده گردد، اين خطر وجود دارد كه خداى ناكرده محبت و مودت اهل بيت(عليهم السلام) به كلى از صفحه قلب و دل انسان زايل گردد. 1. فاطر (35)، 10 «برگرفته از کتاب پندهاى امام صادق(عليه السلام) به ره‌جويان صادق اثر آيت‌اللّه محمدتقى مصباح يزدی» آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠پرسش: داستان فطرس ملک چیست و نافرمانی او چه بوده است؟ ✍ پاسخ: نام این فرشته فطرس می باشد، که یکی از فرشتگان الهی است، روایات متعددی درباره جریان بخشش او وجود دارد، که مضمون و محتوای آن ها یکسان است. در این روایت آمده است: "فطرس فرشته ای بود، که گردا گرد عرش الهی در گردش بود و درباره دستوری از اوامر خداوند کوتاهی و سستی ورزید. بالش به کیفر این نافرمانی چیده شد و به یکی از جزیره ها تبعید گردید. هنگامی که امام حسین(ع) متولد شد، جبریل برای عرض تبریک به پیامبر به سوی زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبریل به وی پیشنهاد کرد، برای عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر برود. هنگامی که جبریل او را به حضور پیامبر برد، به امر پیامبر، بالش را به بدن پاک امام حسین(ع) مالید و سلامتش را باز یافت". (۱) عده ای از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگی های فرشتگان را برشمرده، آن ها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفی می کند و از هر نوع سرپیچی و نافرمانی پیراسته می داند، سازگاری ندارد؛ پس باید این گونه روایات را نادرست شماریم؛ به فرض درستی شان، بدان سبب که نکته ای فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنی اولیای برگزیده الهی واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم. در مقابل عده ای بر این باورند، که فرشتگان اصناف و درجه های گوناگون دارند. گروهی مقرّبند و گروهی در درجه پایین تر جای گرفته اند. آیاتی که هر گونه نافرمانی و سرپیچی را از فرشتگان نفی می کنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود، تا از هر نوع سرکشی پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچی فطرس در برخی روایات کندی و سستی ورزیدن خوانده شده که نوعی ترک اولی است، نه گناه. چنان که پیامبران(ع) نیز درجات مختلف دارند: " تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض؛ بعضی پیامبران را بر بعضی برتری بخشیدیم. "(۲) عده ای از انبیا ترک اولی داشتند؛ ولی جمعی مانند پیامبر(ص) و خاندان پاکش جز اراده الهی اراده ای نداشتند و حتی از ترک اولی نیز پیراسته بودند. در برخی از این روایات که اشاره شد، جرم فطرس که مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار گرفت، یک نوع غرور و خود بزرگ بینی بود. جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید، به مقاله: پژوهشی در روایات فُطرس ملَک، از محمد احسانی فر، در مجله علوم حدیث شماره ۳۴. پی نوشت ها: ۱) کشی، رجال کشی، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ص۵۸۳؛ صدوق، أمالی، بیروت ، اعلمی، چ پنجم، ۱۴۰۰ق، ص۱۳۷؛ ابن قولویه، کامل الزیارات، نجف، مرتضوی، چ اول، ۱۳۵۶ق، ص۶۶؛ ۲) بقره/ ۲۵۳ ؛ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۱۸۴. 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
photo_2019-04-09_10-39-35.jpg
175.6K
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
💠 پرسش: آیا دوستی اهل البیت مانع دوستی خداوند نمی شود؟ ✍️پاسخ: اجازه دهید پاسخ شما را با اشاره به آیاتی از قرآن ارائه دهیم. خداوند در قرآن می فرماید: قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي؛(1) بگو: «اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد.» در این آیه تبعیت از پیامبر، نشانه محبت به خداوند معرفی شده است.یعنی اگر خداوند را دوست دارید از پیامبرش تبعیت کنید. حالا اگر در قرآن به دنبال مصادیق تبعیت بگردیم به این آیه برخورد می کنیم: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؛(2) بگو: «به ازاى آن [رسالت] پاداشى از شما نمى‌خواهم مگر دوستى درباره اهل بيتم.» در این آیه خداوند، دوستی و محبت اهل البیت را به نوعی پاداش و مزد رسالت پیامبر می داند.در واقع پیامبر در برابرتحمل تمام سختی های رسالت و مشکلاتی که در جهت هدایت خلق متحمل شدند اجر و مزد و پاداش نمی خواهند و تنها چیزی که طلب می کنند محبت اهل البیت علیهم السلام است. در آیه دیگری از قرآن چنین میخوانیم: قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً؛(3) بگو: «بر اين [رسالت] اجرى از شما نمى‌خواهم، جز اين‌كه هركس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد.» با مقایسه این آیات با یکدیگر به این نتیجه می رسیم که در پیش گرفتن راهی به سوی خداوند، تنها از طریق مودت اهل البیت امکان پذیر است، در واقع راه خدا و سَبیل رب و قرار گرفتن در مسیر الهی، از مسیر تمسک به اهل البیت می گذرد و مودت اهل البیت نیز نوعی تبعیت از پیامبر است و تبعیت از پیامبر هم محبت به خداوند را نتیجه می دهد. بنابراین محبت به اهل البیت مرتبه پایین تر محبت به خداست. چون خداوند را دوست داریم، اهل البیت علیهم السلام را نیز دوست داریم.به این دلیل که آن ذوات نورانی با بندگی خود به بالاترین مراتب عبودیت رسیده اند و همین امر منجر شده که محبت به آنها شعاعی از محبت به خداوند باشد. پی نوشت ها: 1. آل عمران (3)، 31. 2. شورى (42)، 23. 3. فرقان (25)، 57. آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
💠پرسش: عبّاس به چه معناست ؟ ...................................................................................................................................... ✍ پاسخ: با عرض تبریک میلاد باسعادت 🌴حضرت عباس بن علی علیه‌السلام 🌴 در کتب لغت در مورد واژه «عبّاس» آمده است : «عبس الرجل يعبس عبوسا، و هو عابس الوجه: غضبان، و عبّاس إذا كثر ذلك منه»؛« کسی که دارای شدت غضب هست»(1) با توجه به دلاوری و شجاعت مثال‌زدنی حضرت قمر منیر بنی‌هاشم علیه‌السلام ، در حفاظت از حرم و حریم اسلام و ولایت این نام برازنده ایشان هست. در بعضی از کتب لغت «عبّاس» به معنای شیر آمده است.ابن منظور از ابن اعرابی نقل می‌کند:« العَبَّاسُ الأَسد الذي تهرب منه الأُسْدُ؛ و به سمي الرجل عَبَّاساً»؛«عبّاس ، شیری است که دیگر شیران از او می‌گریزند»(2) پی‌نوشت: 1. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص: 19 2. لسان العرب، ج6، ص: 129 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
💠پرسش: یکی از القاب امام سجاد علیه‌السلام ، «ذُو الثَّفِنَات » هست . معنای این کلمه چیست؟ ✍ پاسخ: در مجمع البحرین جناب طریحی در تبیین معنای «ثفنه» آمده است : « ما في ركبة البعير و صدره من كثرة مماسة الأرض»؛«آنچه در زانو و سینه شتر به خاطر زیادی برخورد با زمین ایجاد می‌شود»(1) مرحوم صدوق رحمه‌الله علیه در روایتی از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کنند :«کان لِأَبِي ع فِي مَوْضِعِ سُجُودِهِ آثَارٌ نَأْتِيهِ وَ كَانَ يَقْطَعُهَا فِي السَّنَةِ مَرَّتَيْنِ فِي كُلِّ مَرَّةٍ خَمْسَ ثَفِنَاتٍ فَسُمِّيَ ذَا الثَّفِنَاتِ لِذَلِك»؛«در مواضع سجده پدرم آثاری پدید می‌آمد(پینه می‌بست) ، به همین خاطر ایشان را ذوالثفنات می‌نامیدند»(2) درنتیجه «ذوالثفنات» به معنای صاحب پینه‌ها هست که براثر کثرت عبادت بر پیشانی و زانوهای مبارک حضرت ، ایجاد می‌شد. 📘پی‌نوشت: 1. مجمع البحرين، ج6، ص: 223 2. علل الشرائع، ج1، ص: 233 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
💠 پرسش: آیا بین حیا و داشتن ایمان ارتباط وجود دارد؟ افرادی را میبینیم که در ظاهر حیا را رعایت نمی کنند اما بی دین و ایمان هم نیستند؟ ✍️پاسخ: از جمله ویژگی های مهمی که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، مسأله حیا است و اتفاقا در برخی از روایات تلازم بین حیا و ایمان نیز مطرح شده است. نظير اين روايت كه از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است: الحياءُ والايمانُ مقرونانِ فى قَرْن فاذا ذَهَبَ اَحَدُهما تَبِعَهُ صاحبُهُ؛ حيا و ايمان قرين يكديگرند، پس هرگاه يكى از آنها برود ديگرى نيز خواهد رفت.(1) حیا در وجود انسان می تواند عامل بازدارنده ای نسبت به جسارت بر گناه باشد اما وقتی حیا از بین برود شخص در برابر انجام گناه جسور میشود و همین جسارت، ایمان او را به خطر می اندازد. افراد بی حیا نسبت به اصول اخلاقی پایبند نیستند و به تعهدات خویش جامه عمل نمی پوشانند و از این طریق آنها پتانسیل لازم برای ترویج رذائل اخلاقی در وجود خویش را پیدا می کنند. در واقع افراد بی حیا ممکن است هنوز هم به یک سری از امور معتقد باشند و به قول شما بی دین و ایمان هم نباشند اما ویژگی بی حیایی آنها کم کم و به مرور زمان، اعتقادات آنها را کم رنگ و کم رنگ تر خواهد کرد. حیا امری فطریست که به واسطه آن، انسان تمایل دارد هر لحظه و هر جا عیوب خود را بپوشاند و نگذارد دیگران از آن عیوب باخبر شوند چرا که انسان همواره دوست دارد بی عیب و نقص باشد. حب کرامت نفس که از مصادیق حب نفس است از بدو تولد با انسان همراه بوده، حالا اگر شخص، نسبت به ظاهر شدن عیوبش مقابل دیگران ابایی نداشته باشد دیگر به دنبال بی عیب و نقص بودن هم نخواهد بود و تن به انجام هر عملی خواهد داد و همین امر سرمایه ایمان او را به خطر خواهد انداخت. پی نوشت: 1.بحارالانوار، ج 78، باب 22، روايت5 آدرس کانال: @javadheidari110 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
جلسه ۱۰ احکام مسافر.m4a
2.49M
#احکام_مسافر #جلسه_دهم #مواضع_تخییر استاد صالحی-کارشناس فقه و احکام شرعی #گروه_تبلیغی_پاسخگو @javadheidari110
#احکام_شرعی #وضو_و_غسل_با_وجود_مانع #گروه_تبلیغی_پاسخگو @javadheidari110
سیل -نعمت- نقمت؟.pdf
333.6K
#پست_پیشگام #سیل_باران_رحمت_نقمت_رحمت_عذاب_بلا_ابتلا #جواد_حیدری #گروه_پاسخگو 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
بسم الله الرحمن الرحیم در منابع روایی ما، احادیثی در خصوص سیل و باران و ارتباط آن با ظهور حضرت ولی عصر(عج) وجود دارد. برای رعایت اختصار به یک نمونه اشاره می شود که این روزها توسط برخی جریانات و افراد بیشتر مورد توجه قرار گرفته و می گیرد: مرحوم شیخ مفید (ره) در کتاب "الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد" بدون ذکر هیچ گونه سندی چنین می نویسند: «رَوَى عَبْدُ الْكَرِيمِ الْخَثْعَمِيُّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَمْ يَمْلِكُ الْقَائِمُ ع قَالَ سَبْعَ سِنِينَ تَطُولُ لَهُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى تَكُونَ السَّنَةُ مِنْ سِنِيهِ مِقْدَارَ عَشْرِ سِنِينَ مِنْ سِنِيكُمْ فَيَكُونُ سِنُو مُلْكِهِ سَبْعِينَ سَنَةً مِنْ سِنِيكُمْ هَذِهِ وَ إِذَا آنَ قِيَامُهُ مُطِرَ النَّاسُ جُمَادَى الْآخِرَةَ وَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ يَرَ الْخَلَائِقُ مِثْلَهُ فَيُنْبِتُ اللَّهُ بِهِ لُحُومَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُقْبِلِينَ مِنْ قِبَلِ جُهَيْنَةَ يَنْفُضُونَ شُعُورَهُمْ مِنَ التُّرَاب»؛ «عبدالکریم خثعمی گفت: به امام صادق عرض کردم: قائم عج چند سال حکومت خواهد کرد؟ امام (ع) فرمود : «هفت سال (حکومت می کند ولی) روزها و شبها برای او طولانی خواهد شد به گونه ای که یک سال از سالهای (حکومتِ) او با 10 سال از سالهای شما برابری خواهد کرد بنابراین مدت حکمرانیِ او برابر با هفتاد سال از سالهای شما خواهد بود و هنگامی که قیام او فرا برسد در ماه جمادی الآخرة و 10 روز از ماه رجب، آنچنان بارانی بر مردم خواهد بارید که مانندش را ندیده باشند و خداوند با آن باران، گوشتهای مومنان و بدنهای آنان در قبرهایشان را خواهد رویاند. گویی من به آنان می نگرم که (از گور برخاسته اند و ) از سمتِ جُهَینه می آیند در حالی که خاک را از موهای خود می تِکانَند ». (الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 381) بیان چند نکته: نکته ی اول: همان طور که مشاهده می فرمایید، این حدیث و البته غالب احادیث مربوط به سیل در آستانه ی ظهور، از جهت سندی دارای اشکال و ارسال هستند و قابل اعتماد نمی باشند. نکته ی دوم: با در نظر گرفتن مجموع این روایات، فارغ از بحث سندی، در محتوای این روایات اشاره به چهل روز بارندگی آن هم در کل ماه جمادی الثانی و ده روز از ماه رجب می شود، که این اتفاق تا کنون پیش نیامده و لذا نمی توان اتفاقات اخیر را با این روایات منطبق دانست. نکته ی سوم: درصورتی که این اتفاق افتد، این سوال مطرح می شود که آیا همان سال، سال ظهور است یا خیر؟ پاسخ: نمی توان به صورت قطعی و بدون لحاظ علائم و شرائط دیگر، تطبیق صورت گیرد. چرا که اولا اصل سیل، باد و باران پس از یک دوره طولانی خشکسالی، مسبوق به سابقه است و در گذشته هم در کشور های مختلف و هم در ایران اتفاق افتاده و در آینده هم اتفاق می افتد. ثانیا امکان بداء از مسلماتی است که مانع تطبیق قطعی در حوزه ی احادیث مهدویت می باشد. نکته ی چهارم: برای ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف، شرائطی نیاز است که از مهم ترین آن ها، آمادگی اکثریت جامعه جهانی جهت فداکاری برای ظهور و تجلی عدالت است. نکته ی پنجم: وظیفه ما به عنوان منتظران ظهور؛ رفتن به دنبال علائم و شرایط نیست بلکه وظیفه، آمادگی همه جانبه ی فردی و عمومی برای ظهور حضرت و زمینه سازی برای آن منجی عالم بشریت است. در پایان از خداند می خواهیم، این اتفاقات و وقایع مشابه، از اموری باشند که ذهن های عدالت خواهان عالم را متوجه وظائف خود در قبال، ذخیره ی الهی و خاتم الاوصیاء گرداند تا گامی در جهت آماده سازی جامعه ی جهانی برای ظهورامام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، برداشته شود. نتیجه اینکه: روایاتی که سیل و بارندگی را بعد از گذشتن یک دوره ی طولانی خشکسالی؛ از علائم ظهور معرفی می کنند، دارای ضعف در سند می باشند و با در نظر گرفتن محتوای آنان، قابل تطبیق با سیل و بارنگی های اخیر در کشور عزیزمان نیستند. 🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو @javadheidari110
جلسه ۱۱ احکام مسافر.m4a
3.08M
#احکام_مسافر #جلسه_یازدهم #کثیر_السفر_فتاوای_آیت_الله_سیستانی استاد صالحی-کارشناس فقه و احکام شرعی #گروه_تبلیغی_پاسخگو @javadheidari110
#احکام_شرعی #خرج_کردن_عیدی_بچه_ها #گروه_تبلیغی_پاسخگو @javadheidari110
#احکام_شرعی #وضو_با_وجود_مانع #گروه_تبلیغی_پاسخگو @javadheidari110
http://hawzahnews.com/mobile/mobiledetail/News/488396/32