shahadat_mohsen.pptx
8.9M
#حضرت_محسن
#پاورپوینت
#علما_ی_سنی_و_شیعه
💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎
╔═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╗
©: @javadheidari110
╚═─═ঊঈ🔸ঊঈ═─═╝
⭕️راز منت نهادن خدا برای برخی نعمت ها!!
✅مفهوم «منت نهادن» خداوند چیست؟
با تدبر در آیات و روایات اهل بیت علیهم السلام، به گوشه ای از برکات وجود نازنین پیامبران اشاره می شود تا حقیقت امر برای ما ظاهر شود.
🖊 #استاد_جواد_حیدری
📝جزئیات بیشتر در لینک زیر:
#خبر_گزاری_شبستان
↪️ http://shabestan.ir/detail/News/847608
🆔 @javadheidari110
🛑عنوان:
🛑چاه مسجد مقدس جمكران؛
🛑از خرافات تا واقعیت
♦️استادجــوادحــــیدری:
توسل طبق اعتقادات مسلمانان یکی از بارزترین اعتقادات ماست، ما برای رفع حاجات می توانیم به اهل بیت(ع) توسل کنیم که یکی از راه های توسل عریضه نویسی است؛ اما آیا انداختن عریضه در چاه جمکران صحیح است؟
🛑جزئیات بیشتر این مطلب
در لینک زیر ➷➷➷➷➷➷
snai.ir/976371
💻کانال رسمی استادجوادحیدری
➠ @javadheidari110
#حکم_شرعی
#خواستگاری_در_عده
سوال: خواستگاری از زنی که در عده است با تصریح و یا با کنایه چه حکمی دارد؟ آیا اگر در عده وفات یا عده رجعی و یا عده بائن باشد تفاوتی در مسئله ایجاد می شود؟
مقام معظم رهبری: خواستگاری زنی كه در عدّه غير است تصريحاً حرام است بله در عدّه غير رجعيه بهطور تعريض و اشاره جايز است و در عدّه رجعيه به طور تعريض هم جايز نيست؛ به هر حال موجب حرمت ابدی نیست.
آیت الله شبیری زنجانی: خواستگاری کردن از زن شوهر دار و زنی که در عده طلاق رجعی و عده وفات است جایز نیست.همچنین در عده طلاق بائن که امکان رجوع زوج در آن وجود داشته باشد- مانند طلاق خلع که با رجوع زوجه در بذل، امکان رجوع زوج وجود دارد- خواستگاری از زن جایز نیست.
آیت الله مکارم شیرازی: خواستگاری به کنایه در عدّه وفات مانعی ندارد ولی به صورت صریح اشکال دارد
پی نوشت:
سایت هدانا(http://hadana.ir)
#گروه_تبلیغی_پاسخگو
@javadheidari110
💠 پرسش:
مرز بین عزت و ذلت نفس و یا تکبر و تواضع چیست؟
#اخلاق_عزت_ذلت_تکبر_تواضع
✍️ همانگونه که انسان میل به کمال دارد و به دنبال تقویت و تثبیت فضائل اخلاقی دروجود خویش است و عقل و وحی نیز او را به دریافت هرچه بیشتر و بهتر فضائل اخلاقی دعوت می نمایند، شیطان نیز تمام هم و غم خویش را برای پرورش رذائل اخلاقی دروجود انسان بکار می گیرد و وسوسه های نفسانی و نفس اماره انسان نیز به کمک شیطان آمده تا ریشه رذائل اخلاقی را دروجود انسان زنده نگهدارند.بنابراین جنگ بین عقل و نفس همواره وجود داشته و تا آخر عمر همراه انسان می باشد.
به عنوان مثال ازیک طرف شخص به دنبال تثبیت عزت نفس دروجود خویش است و ازطرفی احتمال افتادن دروادی ذلت و خواری نفس برایش وجود دارد. و یا گاهی دچار کبر شده و یا بعضا به نقطه مقابل کبر یعنی تواضع روی می آورد.برای تشخیص این ویژگی ها از یکدیگر باید توجه کرد که انسان دارای دو نوع خود میباشد یکی خود حقیقی انسان و دیگری خود پنداری.خود حقیقی در وجود انسان اصالت دارد و خود اصلی و حقیقی است اما خودپنداری درواقع خود غیرحقیقی است که ذهنیت انسان آن را ساخته است.
کسی که ارزش وجودی خودش را در داشتن خانه و باغ و مال و ثروت می داند از خود حقیقی خود غافل است و کسی که به ارزشهای معنوی توجه می کند به سمت خود حقیقی درحرکت است.عزت نفس، عزیز داشتن خود واقعی و حقیقی می باشد.اما ذلت و خواری نفس عزیز داشتن خود غیر حقیقی.
حال برای تشخیص مرز بین عزت یا ذلت نفس باید دید شما به کدام یک از ابعاد وجودیتان بها می دهید؟آیا ارزشهای معنوی نزد شما عزیز است یا لذتهای جسمانی.گاهی انسان فقط به دنبال کسب لذتهای مادی است و دراین مسیر تن به دروغ و زشتی و بدی و خیانت و...نیز می دهد اینجا انسان عزت نفس نداردو خود را خوار می کند تا به هدف مادی اش برسد.اما گاهی انسان هرگزتن به دروغ و خیانت و... نمی دهد و حاضر نیست که در مقابل یک فرد جبار و ثروتمند به خاطر ترس یا رسیدن به مال، خضوع کند، در این حالت او از عزت نفس برخوردار است.
کسی که عزت نفس دارد یعنی خود را عزیز می داند و عزیز دانستنش به تبع عزیز دانستن ارزشهای معنوی می باشد چون ارزشهای والای الهی و معنوی را عزیز می داند و در برابر کسانی که این ارزشها را دارند تواضع می کند .
مرز بین کبر و تواضع نیز از همین طریق قابل درک است. انسان متکبر خود را بزرگتر می بیند و بویی از تواضع نبرده است بنابراین حاضر نیست دربرابر کسانی که دروجودشان ارزشهای معنوی است سرخم کند و تسلیم شود چرا که جایگاه خود را بالاتر می بیندبنابراین ملاک برای تشخیص، میزان تسلیم شدن دربرابر ارزشهای معنوی است. به هر میزانی که دربرابرامورخداپسندانه سرتعظیم فرود آورید عزت نفس و تواضع دارید و به هرمیزانی که خود رابالاتر ازدیگران و ارزشهای معنوی بدانید دچار تکبر و ذلت نفس هستید.
#کارشناس_اخلاق_و_مشاوره
آدرس کانال: @javadheidari110
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
تفسیر.ogg
1.59M
🎙فایل صوتی
📜تفسیر آیه 18 سوره زمر « شنیدن اقوال و انتخاب قول احسن»
📋 پاسخ به شبهه عرفان حلقه و روشنفکران
🌐@javadheidari110
#آجرکاللهیاصاحبالزمان ✋🏻
▪️هشدار که ماتم عظیم است امشب
▪️دلها همه با غُصّه نَدیم است امشب
▪️بر صاحب عصر تسلیت باید گفت؛
▪️کآن دُرِّ گرانمایه یتیم است امشب
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) تسلیت باد🥀
🆔 @javadheidari110
#حکم_شرعی
#لعن_علنی
سوال: لعن برخی از دشمنان اهلبیت علیهمالسلام در مکانهای عمومی یا خصوصی چه حکمی دارد؟
جواب:این هم از جمله سوالهایی است که بارها پاسخش را شاید همه شما از خود حضرت آقا شنیده باشید و همین اواخر بیشتر تاکید داشتند. به خاطر این فتنههایی که در جهان اسلام پیش آمده است و برادر کشی و مسلمان کشی بین برخی از مسلمانان و ضرری که برای جهان اسلام دارد و سودش را استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل میبرد. بارها شنیده اید که ایشان فرمودهاند به مقدسات سایر مذاهب توهین نکنید و توهین به مقدسات سایر مذاهب را حرام دانسته اند. به علاوه هر عملی که موجب تفرقه بین مسلمانان شود، ایشان آن را منع کرده اند و حرام دانسته اند. بنابراین مومنین از کارهایی که به هر حال سودی ندارد، بلکه ضرر دارد و موجب اختلاف بین مسلمانها میشود و موجب برادرکشی بین مسلمانان میشود یا موجب وهن مذهب هست یا به نحوی توهین به مقدسات سایر مذاهب اسلامی است انشاالله بپرهیزند که این عمل جایز نیست.
سوالی دومی که در اینجا مطرح شده این است که در این مجالس میشود شرکت کرد یا نه؟ یک وقت هست شما شرکت میکنید آن منبری را یا آن مداح را از این کار خودش باز میدارید - حالا با تذکر محترمانه که از این گفتههای تفرقهانگیز بپرهیزد - این گاهی وقتها لازم و واجب است. اما اگر شرکت شما این اثر را ندارد، بلکه مجلس چنین افرادی که تفرقه میاندازند تقویت میشود، بله گاهی وقت ها شرکت در چنین مجالسی جایز نیست و باید پرهیز شود.
پی نوشت:
http://farsi.khamenei.ir
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) تسلیت باد🥀
🆔 @javadheidari110
آیا امام زمان (عج) تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) بوده اند؟
پاسخ:
امام یازدهم ما شیعیان حضرت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ در سال ۲۳۲ هـ . ق، در ماه ربیع الاول در شهر مدینه به دنیا آمد.[۱] آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی معاصر بود از جمله مهتدی و معتمد عباسی.[۲] هر چند برخی از نویسندگان نام چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده اند اما قول مشهور این است که: از ایشان تنها یک فرزند، هم نام و هم کنیه با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ متولد شده است. علاوه بر این که تقسیم میراث آن حضرت میان مادر و برادر ایشان نیز می تواند مؤید قول مشهور باشد، که به آن اشاره خواهیم کرد.
گفته شد برخی از نویسندگان چند فرزند برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ ذکر کرده اند از جمله این فرزندان "محمد، موسی، فاطمه، عایشه، حسین و..."[۳] اما به نظر می رسد این اقوال صحیح نباشد، چرا که:
اولاً علمای شیعه تنها فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ را حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) می دانند و نام دیگری را ذکر نکرده اند. در این رابطه شیخ مفید که کتابش از اعتبار خاصی برخوردار است، می نویسد: "امام بعد از امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندش بود که هم نام و هم کنیه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود و امام حسن ـ علیه السّلام ـ به جز او فرزندی نداشت نه ظاهراً و نه باطناً مادر این فرزند کنیزی به نام نرجس بوده است.[۴] کلینی در کافی می نویسد: فرزندی برای امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ به دنیا آمد و او را محمد نام نهادند[۵] طبرسی در اعلام الوری همین قول را ذکر کرده است ومی نویسد فردی از امام حسن عسگری ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد: آقای من آیا برای شما فرزندی هست؟ حضرت فرمود بله. سؤال کرد، اگر امری اتفاق بیفتد در کجا از او می توانم سؤال کنم؟ حضرت فرمود: در مدینه.[۶]
علامه مجلسی در بحارالانوار می نویسد: اینکه حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) برادری به نام موسی داشته باشد. این خبر غریب است.[۷]
ثانیاً یک دلیل تاریخی هم وجود دارد که قول مشهور را تأیید می کند. کلینی می نویسد: معتمد عباسی چون شنیده بود که از حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عدّه ای از قابله ها، زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه نمایند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند. نقل شده است که یکی از قابله ها به کنیزی شک کرد، از طرف خلیفه دستور داده شد که آن کنیز را در محلی تحت نظر قرار بدهند... سرانجام چون اثری از حمل ظاهر نشد آن کنیز آزاد گردید.[۸] معتمد برای آنکه وانمود کند که از امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزندی باقی نمانده و شیعیان از وجود امام بعدی نومید گردند، دستور داد، میراث آن حضرت میان مادر و برادر امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ تقسیم شود: این تقسیم ارث دلالت بر این دارد که امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ فرزند دیگری نداشته اند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود امام مهدی ـ علیه السّلام ـ را پیدا کند بنابراین دستور می دهد که ارث امام تقسیم شود. علی بن عیسی اربلی می نویسد: شیعیان عقیده داشتند که از امام فرزندی باقی مانده است که امامت را بر عهده دارد.[۹] زیرا تعدادی از آنان فرزند خردسال امام را قبلاً دیده بودند.
نتیجه گیری:
عقیده علمای شیعه بر این است که تنها فرزند امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) می باشد، که در سال ۲۵۵ هـ، متولد شده است و هم اکنون غایب هستند و به امر الهی ظهور می کند وجهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. اقوال دیگری که در این رابطه هست مبنی بر داشتن فرزندانی دیگر، مورد قبول علمای شیعه نیست.
پی نوشت ها:
[۱] . شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت(علیهمالسلام)، ۱۴۱۳ق، ج ۲، ص ۳۱۳.
[۲] . طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت(علیهمالسلام)، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۱۳۱.
[۳] . حسینی، سید محمد رضا، تاریخ اهل البیت(علیهمالسلام)، قم، مؤسسه آل البیت(علیهمالسلام)، ۱۴۱۰ق، ص۱۱۲ به نقل از هدایة المخطوطه.
[۴] . شیخ مفید، پیشین، ص ۳۳۹.
[۵] . کلینی، کافی، تهران، مکتبه الصدوق، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۶۴.
[۶] . طبرسی، پیشین، ص ۲۵۱.
[۷] . سید محمد رضا حسینی، همان، ص ۱۱۲ به نقل از بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۱۶.
[۸] . کلینی، پیشین، ج ۱، ص ۵۰۵.
[۹] . علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ق، ج ۳، ص ۱۹۹.
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری (ع) تسلیت باد🥀
🆔 @javadheidari110
💠 پرسش: از خود راضی بودن به چه معناست؟
#اخلاق_رذائل_تکبر
✍️ پاسخ:
از جمله صفات ناپسند در وجود انسان خودخواهی و خودپسندی و از خود راضی بودن است که البته در آموزه های اسلام با عناوینی همچون تکبر، غرور و عجب از آنها یاد شده است. هر چند این صفات از حیث مفهومی تفاوتهای ظریف و دقیقی با هم دارند اما وجه اشتراک همه آنها در این است که از حب نفس سرچشمه می گیرند.
از خود راضی بودن نیز می تواند به معنی مغرور بودن و یا متکبر بودن باشد و یا حتی مفهوم عجب را در خود داشته باشد.
تکبّر در لغت؛ به معنای خودبرتربینى و بزرگی فروختن به دیگران است.[1] ودر اصطلاح اخلاق؛ تکبّر بدین معنا است که آدمى خود را بالاتر از دیگرى ببیند، و معتقد شود که بر غیر، برترى و رجحان دارد، و دیگری را کوچک شمارد.[2]
تکبر جایی اتفاق می افتد که انسان، صاحب فضیلت و برتری مادی و معنوی است و در این حالت، شخص نسبت به آنچه خداوند از رزق مادی و معنوی نصیبش کرده شکرگزار و متواضع نبوده و به خاطر دارا بودن آن فضیلت، خود را برتر از دیگران می داند. فضائلی همچون علم، اعمال و رفتار نیک و یا برتری های ظاهری همچون اصل و نسب وجمال و زیبایی و حسن ظاهر وداشتن مال و ثروت فراوان و یا قدرت و نیروی جسمانی و مقام و منصب وموقعیت های سیاسی و اجتماعی همه و همه از جمله مواردی است که می تواند در ایجاد تکبر در شخص موثر باشد.
وقتی انسان به جایگاه و شأن واقعی و حقیقی خود پی نبرده نباشد و امتیاز خود به عنوان خلیفه الله بودن در زمین را ارزش ننهد، به دنبال کسب ارزش از امتیازات مادی و معنوی در زندگی می باشد تا بدین وسیله آن امور را ابزاری برای خودبرتربینی بکار گیرد.
تکبر، قدرت و نیروی تواضع در انسان را تقلیل داده تا جایی که حتی به انسان اجازه نمی دهد که در برابر حق تسلیم گردد.
وقتی انسان نسبت به اصل وجودی خویش و ضعفی که در او وجود دارد ناآگاه باشد خود را برتر و بهتر از دیگران می داند وهمین امر، راضی بودن او از خود را در پی خواهد داشت در حالی که انسان موجودی ضعیف است و قرآن نیزاز انسان با صفت ضعف یاد کرده است.
خُلِقَ الْإِنْسانُ ضعیفا[3]
البته ضعیف بودن انسان به معنی عدم توانایی او دررسیدن به مراتب کمال نیست بلکه بدین معناست که انسان چیزی از خود ندارد و هرچه که هست از خداوند است و اگر نظر لطف الهی نباشد حساب او پاک است.
انسان از خود راضی کم کم گناهان خود را فراموش می کند وبه دلیل برتر دانستن خود از دیگران همواره خود را از مشورت با دیگران بی نیاز می بیند و تا جایی پیش می رود که کم کم حتی ممکن است عبادت ها را بی ارزش بداند و در مسیر کمال توقف نماید.
با توجه به این که ریشه صفت ازخود راضی بودن،جهل و نادانی انسان است، انسان با تقويت خود شناسي و خداشناسي و فهم این امر که او خود ناچیز است و هرچه هست از آن خداوند است می تواند به مبارزه با این صفت رذیله بپردازد.
انسان برای از بین بردن تکبر در وجود خویش باید به وجود خودش نگاهی اندازد و سرآغاز و سرانجام خود را نیک بنگرد تا بدین وسیله به ناچیز بودنش یقین پیدا نماید.
همانگونه که در روایت آمده است:
قال علی علیه السلام: «عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ وَ هُوَ قَائِمٌ بَیْنَهُمَا وِعَاءً لِلْغَائِطِ ثُمَّ یَتَکَبَّرُ؛
از فرزند آدم تعجب می کنم که آغاز او نطفه [بدبو] و آخرش مردار [گندیده] و وسط آن دو، ظرفی برای مدفوع است؛ با این حال، تکبر می ورزد!»[4]
لذا بر همه ما لازم است که با ابراز بندگی و تعبد در برابر خداوند و مخصوصا از طریق نماز و همچنین سجده کردن بسیار و نهادن بالاترین عضو از بدن یعنی پیشانی بر خاک در کاهش تکبر و خودبرتربینی قدم برداشته و آن را ترک نماییم.
پی نوشت ها:
[1] ابن منظور، لسان العرب، ، ج 5، ص 126
[2] فیض کاشانى،المحجة البیضاء ، ج 6، ص 233
[3]نساء (4) آيه28.
[4]الشيخ الحر العاملي، وسائل الشيعة، ج 1 ، ص 235
#کارشناس_اخلاق_و_مشاوره
آدرس کانال: @javadheidari110
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
2.mp3
3.16M
💠 #داستانهای_خداوندگار(درسگفتارهایی درباره مولوی) 0️⃣1️⃣
🔸مذهب مولوی (3)
⭕️#مسلمان_ملحد(2)
♻️ خلاصه: |بنا برتصریح تذکره نویسان و تصریح جلال الدین در مجالس سبعه ی خود،وی در ظاهر مسلمان است و احکام اسلامی شامل وی می شود.
همانگونه که رضا بابایی مولوی پژوه تذکر می دهد ،جلال الدین ایمان منهای دین و عرفان منهای دیانت را باور دارد.
عرفان منهای دیانت شاخصه الحاد است که در اشعار جلال الدین در مثنوی و دیوان شمسش فراوان یافت میشود.
جامی نیز در نفحات یادی از وی کرده است که چنین ادعایی را تایید می کند.
👈🏻سخنان ابن عربی،علامه طباطبایی و استاد رمضانی در توضیح بیشتر ذکر شده است.|
✨✨✨✨
🌐@javadheidari110