.:
🏵نوزدهم: منظور از ام ابیها چیست
✴️توضیح: میدانیم حضرت زهراء سلام الله علیها کنیه و القاب فراوانی دارد.یکی از معروفترن انها«ام ابیها؛مادرپدر» است.لطفا دراین باره توضیحی ارائه فرمایید.
💟پاسخ:
در كتاب مقاتل الطالبين و كشف الغمه آمده است كه امابيها از كنيه هاي حضرت فاطمه زهرا(س) است كه پيامبر اكرم(ص) به آن حضرت ميفرمود امابيها؛ يعني، مادر پدرش (مادر من).مي توان در اين رابطه احتمالاتي را بيان كرد:
1⃣عرب ها در نامگذاري سه چيز دارند: اسم، لقب و كنيه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، كنيه مانند " ام ابيها" حضرت فاطمه (س) افزون بر نام، از چندين لقب و كنيه بهره مند است. انتخاب كنيه ها ممكن است به جهت خاصي باشد.رمز اين نام گذاري ممكن است جهت اظهار محبت باشد، همان گونه كه متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش مي گويد: مادرم ، و نسبت به پسرش مي گويد: بابايم، يعني پيامبر جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابات هستي .
2⃣شايد بدين جهت باشد كه در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاري داشت همانند رفتار مادر به فرزند(سيد جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه(س) ص 40.) و پيامبر (ص) نيز بسيار به دخترش علاقه مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. پيامبر (ص) دست فاطمه (س) را مي بوسيد. هر گاه به سفر مي رفت آخرين كسي كه با او خدا حافظي مي كرد ، حضرت فاطمه (س) بود و در بازگشت از سفر نخست از او ديدار مي كرد. حضرت زهرا (س) مانند مادري دلسوز رسول خدا (ص) را در آغوش مي گرفت، از او نگهداري مي كرد، زخم هايش را مرهم مي گذاشت رنج ها و دردهايش را كاهش مي داد. اين گونه ابراز عواطف دو سويه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
3⃣مادر هر چيزي اصل و اساس او است. ممكن است مقصود آن باشد كه حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است، چنان كه در روايت آمده است: "شجره طيبه پيامبر اسلام (ص) ساقه اش علي و ريشه اش فاطمه، ميوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شيعيان حضرت مي باشند". اگر ريشه درخت نباشد، درخت خشك مي گردد و طراوت خود را از دست مي دهد. حضرت زهرا (س) اگر نبود، درخت اسلام سرسبزي و نشاط خود را از دست مي داد.
4⃣ممكن است بدان جهت باشد كه چون خداوند زنان پيامبر (ص) را به كنية "ام المؤمنين" گرامي داشت، به ذهن خطور كند كه آنان مهم ترين زنان روي زمين هستند، حتي از حضرت فاطمه (س) بالاترند، از اين جهت حضرت رسول او را به "ام ابيها" خطاب كرد تا از اين وسوسه ها و خطورات ذهني جلوگيري كند؛ يعني اي زنان پيامبر (ص) اگر شما به منزلة مادران مؤمنان هستيد، حضرت فاطمه به منزلة مادر پيامبر است.(احمد رحماني همداني، فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر (ص) ص 267 ).
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری
گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
🔹#سؤالات_کاربران
🔹#استاد_جواد_حیدری
🔹#گروه_تبلیغی_پاسخگو
💎•┈••✾••┈•💎
@javadheidari110
📌سئوال بیستم:مخالفت فاطمیه با وحدت
❇️توضیح: ازطرفی شیعیان همواره منادی وحدت بودهاند.از دیگر سو برگزاری عزای فاطمی و تبیین نحوه شهادت او مستلزم نامبردن از افرادی است که برای بسیاری از مسلمینارزش و جایگاه والایی دارند. در نتیجه این یک بام و دوهوای شیعه است که هم بر طبل وحدت مسلمین می کوبد ولی بابرگزاری چنین مراسمی به وحدت مخالفت میکند.
پاسخ:
🔴دلایل متعدد بر مفید بودن تقریب مذاهب اسلامی وجود دارد که در جای دیگر مفصل آنرا ذکر کردهایم.
🔵برای پی بردن باید مفهوم«وحدت» تعریف شود تا پاسخ روشنی به سوال داده شود.سه قرائت از «وحدت» وجود دارد.
1🔵 سیاسی :مطابق این قرائت وحدت یعنی : شناخت دشمن مشترک و اتحاد علیه آن؛ قطعا چنین تعریفی مورد پذیرش است.
2🔵 اجتماعی: وحدت عامه و خاصه در این قرائت،به معنای زندگی مسالمت آمیز یا تحمل مخالف، و عدم تکفیر است.که این معنای دوم هم هیچ عاقلی در ضرورتش شک و تردید ندارد.
3🔵 اعتقادی: معنای وحدت اعتقادی یعنی اینکه شیعه برای رسیدن به اتحاد با عامه باید از اعتقاداتش دست بردارد.قطعا چنین تعریفی از وحدت شدنی نیست و مراد منادیان وحدت نیز چنین قرائتی نیست. بزرگ منادی وحدت امام خمینی میگوید:« من هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقية اللَّه- ارواحنا فداء- تسليت عرض مىكنم.» 1🔵 علامه طباطبایی می گوید: «اتحاد یا تقریب اسلامی به طوری که منجر به فراموشی معارف دینی و متروک شدن دستورات مذهبی نباشد تردیدی در رجحان آن از نظر عقل و منطق نیست...[و]این امر منافاتی با بحث-علمی تاریخی- در مسائل عقیدتی ندارد »2🔵 مقام معظم رهبری ،آثار شهید مطهری را مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی میدانند3🔵 و خطی که میتواند انقلاب را ازنظر فکری حفظ کند، همان خط مطهری معرفی کردهاند.4🔵 به همین علت اگر این مسئله در اندیشه این شهید والامقام روشن گردد پاسخ به سوال جامعتر خواهد بود. شهید مطهری بنیادیترین مسئله اسلامی را مسئله رهبری میداند5🔵 و تفسیرِ اتحاد مسلمانان به حَصر مذاهب به يك مذهب و يا اخذ مشتركات مذاهب و نفی متفرقات آنها را برنمیتابد (همان، ص 15) و محصول این تفکر را خَرقِ اجماع مُرَکَب و چیزی غیر از اسلام واقعی دانسته است. (همان، ص 16). او باورمنداست، فرضيه شيعه با فرضيه اهل تسنن در مسئله بيان و اخذ دين در اساس فرق مىكند. (همان، ص 55) و به دلیل برتر دانستن مذهبش، به آن افتخار کرده و حاضر نیست حتی یک مستحب و مکروه کوچک را برای وحدت مصالحه کند (همان،16). پس معنای صحیح اتحاد مسلمانان، وحدت در جبهه مشترک [مقابل کفر جهانی] وزندگی مسالمتآمیز [وحدت اجتماعی] است (همان،17) و چون ما باسنیان ایدئولوژی مشترکی نداریم نمیتوانیم وحدت اعتقادی داشته باشیم (همان). اما بااینحال چون بحث علمی سروکارش باعقل و منطق است (همان، ص 18) باید حقایق تاریخی بر اساس مستندات معتبر مشخص شود. تا همه بدانند علی (علیهالسلام) محور حق بوده است یا سایرین.
💟نتیجه:
بنابر تعریفی که منادیان وحدت از آن دارند،دست کشیدن از اعتقادات و بیان نکردن حوادث صدر اسلام چون ظلمی که به خاتون دوسرا رفته است مخالفتی با آن ندارد. سیره عملی منادیان بزرگ وحدت مثل مقام معظم رهبری در برگذاری جلسات فاطمیه گواه عملی همراهی وحدت و این مراسم است.
🔸〰🔺〰🔹〰🔺〰🔹〰🔺〰🔹〰🔺〰🔹〰🔺〰🔹〰🔸
📌📌پ.ن:
1⃣(صحیفه امام،ج16،ص78)
2⃣( علامه طباطبایی،بررسی های اسلامی،به کوشش:سید هادی خسروشاهی،ج3،ص275)
3⃣(مجتبی پیر هادی، استاد در کلام رهبر، انتشارات صدرا، ص 24)
4⃣(همان، ص 33)
5⃣(مطهری، امامت و رهبری، چاپ بیست و هفتم، صدرا، ص 14)
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری
گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
🔹#سؤالات_کاربران
🔹#استاد_جواد_حیدری
🔹#گروه_تبلیغی_پاسخگو
💎•┈••✾••┈•💎
@javadheidari110
عصمتانبیاءمدرس:استاد جوادحیدری
عصمت در لغت:
حجاب،پرده و مانع استعمال شده است.
عصمت در اصطلاح:
ملکهای است که فرد بواسطهی آن از ارتکاب گناه و ترک واجب مصون و در امان بوده البته باحفظ قدرت داشتن بر انجام گناه و ترک واجب
درست است که زمینهی عصمت را خود فرد مهیا میکند اما
تمام متکلمین اسلامی این قید را اضافه کردهاند⬇️
عصمت لطفی است که بواسطهی آن فرد،صاحب ملکهای میشود که واجبات را انجام میدهد و محرمات را ترک میکند، هر چند قدرت انجام گناه و ترک واجب را دارد اما معرفتی که پیدا میکند، سبب میگردد که او واجب را ترکنکند و همچنین مرتکب معصیت الهی نیز نگردد.
شیعه و سنی هر دو معتقدند:
عصمت انبیاء دارای مراتب است:
1⃣ عصمت در دریافت وحی
2⃣ عصمت در حفظ وحی
3⃣ عصمت در ابلاغ وحی
اما در مراتب دیگر عصمت، عقیدهی شيعه و سنی با یکدیگر متفاوت است.
فعلا به عقیدهی اهل سنت نمیپردازیم
شیعه معتقدند به عصمت انبیاء در:
1⃣ عمل به شریعت.
2⃣ تشخیص مصالح و مفاسد امور
3⃣ امور عادی
4⃣ منفِّرات
5⃣ درتطبیق شریعت یعنی هیچگاه نبی خدا در تطبیق شریعت دچار خطا نمیشود مثلا در مجازات دزد، تعداد رکعات نماز و ... انبیاء دچار خطا نمیشدند.
✔️تذکر: عصمت به معنای مصون بودن: هم از خطای عمدی و سهوی،در کودکی و بزرگسالی یعنی انبیاء من البدو الی الختم معصومند.
دلائل عقلی بر وجوب عصمت انبیاء فراواناند ما به دو مورد که مرحوم محقق طوسی در تجریدالاعتقاد و علامهی حلی در کشف المراد که شرح تجرید الاعتقاد است اشاره میکنیم.
🍃دلیل عقلی اول:
مرحوم محقق طوسی(خواجه نصیر الدین طوسی) میفرمایند:
«واجب است نبی معصوم باشه تا اعتماد کامل به او حاصل شود و با اعتماد حاصل شدن به این پیغمبر غرض و هدف از ارسال رسل محقق میشود.
علامهی حلی این جریان را توضیح میدهند که: انبیاء مبعوث شدند برای هدایت مردم، اگر مردم اعتماد صد درصد به نبی خدا نداشته باشند اصلا از او حرفشنوی ندارند لذا اگر اعتماد صد درصدی به نبی حاصل نشود، میشود نقض غرض، یعنی پیغمبر را خدا فرستاده برای هدایت ولی این هدایت اتفاق نمیافتد و میشود نقض غرض، و نقض غرض برای حکیم قبیح است.
و این اطمینان کامل و اعتماد صد درصد زمانی ایجاد میشود که نبی معصوم باشد. یعنی مردم ولو خطئا ولو سهوا ولو قبل م بعد از بعثت از او خطایی ندیده باشند
🍃دلیل عقلی دوم
هدف عمومی از بعثت انبیاء تزکیهی مردم و تربیت مردم است«لیزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه» شکی هم در آن نیست که تأثیر تزکیه و تربیت عملی خیلی بیشتر از تربیت از طریق وعظ و ارشاد است.«کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم»اگر از پیغمبری که اسوه و الگوی عملی ماست خطا دیده شود دیگر تربیت در سطح بالا اتفاق نمیافتد. مردم میگویند اینکه ما را نهی از خطا میکند خودش دارد اشتباه میکند. لذا ولو خطا، سهوی باشد دیگر آن تربیتی که در انتظار است حاصل نمیشود.
اگر کسی بگوید پیغمبر اسوه والگوی ما در شریعت است اگر در جاهای دیگر در امور دیگر خطا کند که اشکال ندارد
پاسخ میدهیم این مطلب را مردم نمیتوانند تشخیص دهند یعنی مردم نمیتوانند تفاوت قائل شوند بین شریعت و غیر شریعت، بلکه میگوید اینکه فلان جا خطا کرد از کجا معلوم در امور دیگر هم خطا و اشتباه نکند.
پس تربیت کامل که غرض و هدف ارسال رسل است در گرو عصمت انبیاء علیهم صلوات الله است.
دلائل قرآنی بر عصمت انبیاء
واژهی عصمت به معنای عصمت اصطلاحی در قرآن نداریم اما قرآن با روشهای مختلف عصمت را مطرح فرموده با آیات متعدد میتوان مسئلهی عصمت را مطرح کرد مثل:
1⃣ آیهی تطهیر
2⃣ آیهی اطاعت اولی الامر
📖استدلال قرآنی بر عصمت انبیاء:
آیه ۹۰ سورهی مبارکهی انعام پس اینکه تعدادی از انبیاءرا نام میبرد میفرماید:
«اولئک الذین هدی الله فبهدهم اقتده»
یعنی انبیاء کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده پس شما به هدایت اینها اقتدا کنید
در آیهی ۳۷ زمر میفرماید:
«ومن یهدی الله فما له من مضل»
آیه نکره در سیاق نفی است. هیچگونه ضلالتی در وجود کسی که خدا هدایتش کند وجود ندارد.
با قرار دادن این دو گزاره در کنار همدیگر
۱)انبیاء را خدا هدایت کرده است
۲)هر کسی را خدا هدایت کند هیچگونه ضلالتی ندارد.
نتیجه اینکه:
انبیاء هیچگونه ضلالتی در وجودشان، وجود ندارد. و این یعنی عصمت و میدانیم که در لسان قرآن و در فرهنگ قرآن، گناه ضلالت است، شاهد ما نیز
آیهی ۶۲ سوره مبارکهی یس است
«و لقد اضل» شیطان خیلی از شما را دچار ضلالت(گناه) میکند.
یکی از مصادیق ضلالت گناه است.
بنابراین انبیاء کسانی هستند که
1⃣هیچگونه گناه و ضلالتی در وجودشان نیست
2⃣خدا هدایتشان کرده و این
یعنی عصمت.
بنابراین با روشی که عرض شد به این نتیجه رسیدیم قرآن تصریح به عصمت انبیاء دارد هر چند آیات دیگری نیز برای اثبات عصمت انبیاء وجود دارد
#عقائد
#عصمت
#کلام_نوجوان
⇲@javadheidari110
⇲@ramezan_ghasem110
ترک اولی:
مدرس استاد جوادحیدری
❓پرسش:چرا با وجود اینکه انبیاء نبیاللهاند و نبیالله معصوم است شاهد مخالفت با اوامر و نواهی الهی، توسط برخی انبیاء هستیم و آن را گناه محسوب نمیکنیم بلکه برایشان تعبیر ترکاولی را بکار میبریم؟نزدیک شدن حضرت آدم به شجرهی منهیه، و هبوط آنها به زمین؟
✔️پاسخ:
1⃣دلیل عقلی و نقلی قرآنی بر عصمت
تمام انبیاء داریم. لذا برای خلاف نهی الهی عمل کردن آدم علیه السلام ملاک، و معیاری بیان خواهیم کرد.
2⃣در جریان حضرت آدم و حضرت حوا سلامالله علیهما باید تمام آیات مربوط به آنان کنار هم گذاشته شود و همچنینموقعیتی که آنهادر آن بودند و همچنین مسلم و محکم بودن عصمت را نیز باید در نظر بگیریم.
3⃣ در مجموعهی قرآنی روایی واژهی ترک اولی را ندیدیم بلکه این کلمه سالها بعد از صدر اسلام، توسط متکلمین تأسیس شده است البته استفاده کردن آن اشکالی ندارد. مقصود از ترکاولی این است که: بین مطلوب و مطلوب تر، مطلوب انتخاب شود. و چنین کاری نه مکروه است و نه مباح، لذا هیچ منافاتی با عصمت ندارد امابه چه دلیل میبایست مخالفت با یک امر و یا یک نهیای را نگوئیم گناه، بلکه بگوئیم ترک اولی است؟پاسخ اینکه:⬇️
امر و نهی به دو صورت است:
۱) امر و نهی مولوی
۲) امر و نهی ارشادی
تذکر: آنچه که مخالف با عصمت است این است که انسان با امر و نهی مولوی مخالفت کند.
امر و نهی مولویبا سه معیار امر و نهی مولوی میشود:امر و نهی مولوی آن امر و نهیای است که شارع(پروردگار عالم)
اولا:از جایگاه مولا بودن صادر میکند.
ثانیا: رضایت به مخالفت با آن ندارد.
ثالثا: اگر مخالفتی اتفاق بیفتد عقوبت در پی دارد.مثلا خدا میفرماید «اقیموا الصلاة» این امر مولوی است ظاهر امر، میرساند که این امر مولوی است، اما اگر قرائنی وجود داشته باشد که امر و نهی این سه ملاک را نداشته باشند حمل میشود بر امر و نهی ارشادی.
درجریانحضرتآدماینقرائنچیست؟
1⃣جایگاهی که حضرت آدم و حوا بودند جایگاه امر و نهی مولوی و جایگاه تکلیف نبود. شاهدمان نیز نص کلامامیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه که از مسلمات است میباشد«الیوم عمل ولا حساب و غدا حساب ولا عمل» یعنی دنیای عادی که از بعد از هبوط آدم و حوا شروع میشود تا ۴۰ روز مانده به قیامت این مرحله دنیاست و جایگاه تکلیف است فلذا در غیر از دنیا، امر و نهی مولوی معنا ندارد. پس نهی «لاتقربا هذه الشجره» نهی مولوی نیست که لازمهی آن مخالفت با مولویت و عقوبت الهی را داشته باشد بلکه نهی ارشادی است.
امر ونهی ارشادی چیست:
ارشاد گاهی به حکم عقل است، گاهی به حکم عرف است.مثال امر و نهی ارشادی:
شما قصد ترک منزل در زمستان دارید مادر به شما میگویند هنگام خروج از منزل لباس گرم بپوش، اگر شما لباس گرم نپوشید مادر ناراحت نمیشوند، شما را تنبیه هم نخواهند کرد اما مخالفت شما اثر طبیعی خود را دارد که همان سرما خوردگی است. آدم و حوا، نزدیک درخت نشوید. ما قرینه داریم که این نهی مولوی نیست که مخالفت با آن گناه باشد بلکه نهی ارشادی است چون جایگاه و موقعیتی که آنها در آن بودند عالم تکلیف نبوده که نهی مولوی در کار باشد، بلکه نهی ارشادی بوده یعنی دارد راهنمایی میکند که این کار را انجام ندهید البته قرینه و شاهد قرآنی دال بر ارشادی بودن این نهی داریم. سورهی طه آیه ۱۱۷
«وقلنا یا آدم ان هذا عدو لک و لزوجک فلایخرجنکما من الجنه فتشقی»
ای آدم شیطان دشمن شماست مواظب باشید از بهشت شما را خارج نکند. خدایا اگر از بهشت خارج شدیم ناراحت میشوی و مرا عقاب میکنی؟نه فقط لتشقی به دردسر و زحمت میافتید.
از موقعیتی که هستی خارج میشوی،
فتشقی قرینه است که نهی ارشادی است زیرا نفرموده که موجبات ناراحتی و غضب مرا فراهم میکنی.
اگر فرموده بود فتعصی نهی مولوی بود.
2⃣«ان الله اصطفی آدم» اگر آدم گناه کرده بود که خدا او را مصطفای خود قرار نمیداد،
3⃣در هیچ آیه و روایتی نداریم که خدا آدم را بخاطر مخالفت با این نهی عتاب کرده باشد فقط فرموده فتشقی
4⃣با تدبر در آیات مربوط به فریب شیطان خواهیم دانست یکی از فلسفههای وجودی آدم و حوا قبل از هبوط به دنیا در آن باغ با آن قوانین خاص این بود که آدم و حوا بدانند دشمنشان کیست و اوضاع به چه شکل است و چگونه باید زندگی کنند
«و قاسمهما ... لمن الناصحین»
شیطان اینها را قسم داد این اولین دفعهای بود که آدم و حوا با قسم دروغ مواجه میشدند و تابحال سوگند دروغ نشنیده بودند لذا تحت تاثیر وسوسهی شیطان قرار گرفتند
5⃣شیطان بشارت داد به آنها که با خوردن از میوه درخت، در بهشت خالد و ابدی خواهند ماند
💠نتیجه اینکه
با در کنار هم قرار دادن قرائن مذکور خواهیم دانست حضرت آدم گناه مطلق که منافات با عصمت باشد انجام ندادند بلکه مخالفت ایشان در برابر امر ارشادی بود آن هم با قرائنی که عرض شد
#عقائد
#عصمت
#ترک_اولی
#کلام_نوجوان
⇲@javadheidari110
⇲@ramezan_ghasem110
هدایت شده از کانال رسمی استاد جواد حیدری
💠 پرسش:
فرزندان آدم چگونه ازدواج کرده اند؟
......................................................................................................................................
✍ پاسخ:
در مورد کیفیت ازدواج فرزندان آدم و حوا ، سه قول مطرح می باشد .
قبل از بیان دیدگاه ها ، این نکته را توجه داشته باشیم ، با توجه به اینکه این مساله، جزء ضروریات دینی نمی باشد، پذیرش هر کدام از دیدگاه ها ، هیچ ضربه ای به اعتقاد فرد نمی زند و خللی در اعتقاد و ایمان او ایجاد نمی کند .پس فرد در پذیرش هر کدام از اقوال مختار می باشد .
دیدگاه اول : فرزندان آدم با افرادی از باقیمانده انسان های قبل از نسل آدم و حوا ازدواج کردند.
** با توجه به علم دیرینه شناسی و با توجه به مکالمه فرشتگان با خدا(1) فهمیده می شود که قبل از حضرت آدم انسان هایی شبیه به حضرت آدم زندگی می کرده اند.
**این نظریه هیچ تاییدی از قرآن و روایات ندارد، اما چون افرادی ازدواج خواهر و برادر را حرام ذاتی و فطری می دانسته اند، برای فرار از محذور ازدواج خواهر و برادر بدان متوسل شده اند.
دیدگاه دوم : خداوند برای فرزندان آدم همسرانی از حوریان یا جنیان فرستاد.
این دیدگاه مؤیداتی در روایات حضرات معصومین علیهم السلام دارد(2) اما برخی مضمون روایات را مخالف صریح قرآن و اعتبار عقل می دانند چون جنس حور و جنیان از آدمیان نیستند و نمی توانند از آدمیان فرزند بزایند.
در پاسخ به این اشکال باید بگوییم : اولا ، عقل هیچ مخالفت و محذوری با ازدواج جن و حوری با ادمیان ندارد.
ثانیا : اگر یک طرف ازدواج فرزند آدم و طرف دیگر حور یا جن باشد ، تکثیر نسل از آدم و حوا ، صادق می باشد و هیچ منافاتی با آیه اول سوره نساء نخواهد داشت .-وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً –(3)
و جفتش را [نيز] از [جنس] او پديد آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسيارى را پراكنده و منتشر ساخت
دیدگاه سوم : فرزندان آدم ،خواهر و برادر با هم ازدواج کرده اند .
ممکن است در اشکال به این دیدگاه گفته شود : محذور ازدواج با محارم چه می شود ؟ در پاسخ گفته می شود : طبق آیات شریفه قرآن کریم ، حکم مخصوص خداست (إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه) ( 4) و حکم ممنوعیت ازدواج با محارم تا ان زمان ابلاغ نشده بود.
علامه طباطبایى (ره) مىفرماید: حکم ازدواج، یک حکم تشریعى و تابع مصالح و مفاسد است. حکم تکوینى نیست که قابل تغییر نباشد. از این رو ممکن است که در ابتداى خلقت به خاطر ضرورت بقاى نسل در جامعه محدود آن روز که فقط دو برادر و دو خواهر بودند، از جانب خدا حرام نگردد . بعد که ضرورت برطرف شد، حکم حرمت بیاید.(5)
پی نوشت :
1. سوره بقره/30
2. وسائل الشيعة، ج20، ص: 365
3. سوره نساء/1
4. سوره یوسف/40
5. ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص232
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
@javadheidari110♨️