eitaa logo
جواهرانه
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
654 ویدیو
42 فایل
یه جمع دخترونه از جنس جواهر 💎 حوالی کاشان 🌞 به دنبال حال خوب 😇 با ما همراه باشید 🤗 سرپرست گروه:خانم دکتر زهرا حسام محمدی 🌟#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌟 ارتباط با ادمین 👇 @Mo_r_fin @F_mollarezaei @FK_313mahdiyaran
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان عج میفرمایند :🖤 🌺از فضایل تربت حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام آن است که چنان...؟! ❤️ ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 🔳توبه حربن یزید ریاحی: ▪️روز عاشورا، وقتی از در خيمه ناله غريبي مظلوم كربلاء بلند شد، که می فرمود: ✨هل مِن ناصِر يَنصُرنا ✨و هَل مِن مُجيرُ يُجيرنا صداي استغاثه و زاري آن بزرگوار در آن صحرا پيچيد و به گوش حر بن يزيد رياحي رسيد. دلش از جا كنده شد، بدنش به لرزه درآمد و در درياي حيرت فرو رفت و غرق در بحر تفكر شد. ▪️نزد عمر بن سعد رفت و گفت: آيا با اين مرد مى جنگى؟ عمر بن سعد گفت: آرى جنگى كه کمترین حدّ آن افتادن سرها و قطع شدن دستها بوده باشد. ▪️حرّ از او جدا شد و كنار لشكر ايستاد در حالى كه كنار او قرّة بن قيس بود.حرّ به او گفت: آيا امروز اسبت را آب داده اى؟ گفت: خير، گفت: آيا مى خواهى آب بدهى؟ قرّة فهميد كه از همراهى او كراهت دارد و مى خواهد جدا شود، پس از او جدا شد. ▪️حرّ اندكى به سوى حسين(علیه السلام) آمد مهاجر بن اوس گفت: آيا مى خواهى حمله كنى؟ حرّ ساكت شد و لرزه اى او را گرفت. مهاجر در شك افتاد و گفت: اگر به من گفته مى شد كه شجاعترين فرد ،كوفه كيست از تو نمى گذشتم، اين چه حال است كه تو دارى؟ حرّ گفت: من خودم را ميان بهشت و جهنم مى بينم، به خدا قسم چيزى را بر بهشت ترجيح نمى دهم هر چند سوزانده شوم. ▪️پس اسب خود را بسوى حسين(عليه السّلام) راند در حالى كه نيزه خود را وارونه و سپر خود را واژگون كرده بود و کفش ها از گردن آویزان، و دست خود را بر سر خود گذاشت - چنان كه طريقه ي گناهكاران عرب در آن زمان چنان بود و سرش را به خاطر خجالت از آل رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) پايين افكنده بود كه آنها را در اين مكان بى آب و علف فرود آورده بود! همين نحو زمزمه مي‌كرد و گريان گريان مي‌آمد تا خود را به صف اصحاب حضرت رساند، ياران راه دادند آن مرد با وجود چون چشمش بر جمال پر ملال حسيني افتاد ناله از دل كشيد خود را از مركب به زير انداخت صورت به خاك ماليد، قدم امام(عليه السلام) را بوسيد و زار زار گريست. پس حر مي‌بوسيد در پيش روي حسين(علیه السلام)زمين را. پس ایشان فرمود: ✨ اي شيخ! سر خود را بلند كن✨. پس حر سر خود را بلند ساخت. به روايتي خود حضرت دست آورد و سر حر را از روي خاك برداشت با دست مرحمت گرد و غبار از سر و صورت حر پاك كرد. ▪️آنگاه حر صداى خود را بلند كرد: "اللهم اليك انبت فتُب علي فقدارعبت قلوب اوليائك و اولاد بنت نبيك." حر سعادتمند و سرافراز دست بر سر گذارده با حالتي زار و گريان و از روي عجز و نياز مي‌گفت: پروردگارا به سوي تو بازگشتم، توبه مرا قبول و گناهم را ببخشاي كه دل دوستان تو را بترس انداختم و اولاد دختر پيغمبر تو را مضطرب ساختم از كردار زشت خود پشيمانم! اى ابا عبد الله من توبه مى كنم آيا توبه من پذيرفته است؟ حسين (عليه السّلام) فرمودند: ✨آرى خداوند توبه تو را مى پذيرد، اين كلام او را مسرور كرد و به حيات ابدى و نعمت دائمى يقين كرد.✨ ▪️اينجا قول هاتف برايش واضح شد، رو به امام حسين (عليه السّلام )كرد و گفت: هنگامى كه از كوفه خارج شدم صدائى شنيدم كه مى گفت: اى حرّ بشارت باد تو را به بهشت، گفتم: واى بر حرّ و بشارت بهشت در حالى كه به جنگ پسر دختر پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مى رود. امام حسين( عليه السّلام) فرمود: تو به خير رسيدى و پاداش تو محفوظ است. 🔳شهادت حرّ بن یزید ریاحی: ▪️در روز عاشورا ,پس از حبيب، حرّ بن يزيد رياحى به همراهى زهير بن قين برای جنگ با سپاه دشمن خارج شدند كه هر كدام پشتيبان ديگرى بود، هنگامى كه كار بر يكى سخت مى شد ديگرى او را نجات مى داد. ايوب بن مشرح اسب حرّ را با تير زد و اسب بر زمين افتاد. حرّ همچون شيرى پياده شد و با شمشير مشغول نبرد شد، چهل و چند نفر را به قتل رساند و در يك جنگ سخت بر زمين افتاد. ▪️اصحاب امام (عليه السّلام) او را جلوى خيمه اى بردند كه بقيه شهداء را مى آوردند حسين (عليه السّلام) فرمود: ✨كشته اى مثل كشته هاى پيامبران و آل پيامبران ✨ پس از آن به سوى حرّ رفت در حالى كه هنوز رمقى در وى باقى مانده بود، خون از صورتش پاك كردو فرمود: ✨ بخ بخ یا حر انت حر کما سمیت، فی الدنیا الآخره✨ 🔅تو آزاد هستى همانگونه كه مادرت تو را اينچنين ناميد و در دنيا و آخرت آزاد هستى. 🔅 ▪️سپس امام این اشعار را خواند: 🔅چه نيكو آزاده اى است حرّ بنى رياح كه هنگام فرود آمدن نيزه‌ها صبور بود. 🔅و چه نيكو آزاده اى بود كه خود را فداى حسين (عليه السّلام)كرد. و هنگام صبح جان خود را از دست داد. 🏴 🏴🏴🏴🏴🏴 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان مادرت زهرا بنما قبول از من اخا...🖤 این دو قربان مرا... 💔🏴 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
🌱°•🏴 ♡"بسم الله الرحمن الرحیم"♡ 🌟السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)🌟 سلام دختران جواهرانه صبحتون بخیر وشادی🌤🖤 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨تاریخ به افق کربلا 🏴 روز چهارم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟ ▪️هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهی‌الیه افق برنخاسته بود که کنانه بن ‏عتیق به کاروان امام حسین (ع) ملحق شد. کنانه بن عتیق پیرمردی از شهدای کربلاست که در حمله نخست به ‏شهادت رسید و از عابدان و قاریان آن شهر بود. کنانه یکی از اصحاب امام علی (ع) بود که در رکاب آن ‏حضرت یک پای خود را از دست داده بود.‏ ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ♡اسلم بن عمرو♡ تنها شهید ایرانی واقعه کربلا چه کسی بود❓ 🔶«اسلم بن عمرو» در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (ع)، توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد. در میان سرداران و شهدای کربلا، ردپای یک سردار ایرانی دیده می‌شود، جای بسی مباهات و افتخار برای هر ایرانی است. اسلم را به واسطه اصالت قزوینی‌اش، «اسلم ترک قزوینی» می‌نامند. در برخی متون هم از ایشان با عنوان «اسلم بن عمرو دیلمی» نام برده شده است. البته در برخی منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری» نام این شهید بزرگوار سلیمان ذکر شده است.۱ شیخ طوسی هم از کتاب «رجال» خود از او با نام «سلیم» یاد کرده است؛ اما بخش اعظم روایات همان نام اسلم را معتبر دانسته‌اند.🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔸آزاده ای در بند امام🔸 🔶اسلم در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد.۳ او شاعر و ادیب بود و به سه زبان عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت سال‌ها به عنوان دبیر و کاتب امام حسین (علیه السلام) در خدمت ایشان بود. اسلم علاقه فراوانی به کودکان و به خصوص فرزندان امام داشت و با مهربانی به آنان اظهار محبت می‌کرد و همبازی کودکان می‌شد. او هرچند غلام ازاد شده بود، اما تا پایان عمر در خدمت امام و فرزندشان و وفادار به این تبار شریف بود. پس از حرکت امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سوی کربلا ملازم و در خدمت ایشان بود تا زمانی که به فیض شهادت رسید.🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔸نائل شدن به بالاترین افتخار میان شهدای کربلا🔸 🔶اسلم کمانداری قهار و از سپاهیان شجاع، غیرتمند و اثرگذار سپاه امام در واقعه کربلا بود. در واقعه عاشورا هنگامی که عزم میدان کرد، خدمت سیدالشهدا (علیه السلام) رسید و اجازه حضور در میدان جنگ گرفت. امام فرمودند: تو هدیه من به فرزندم هستی، اجازه تو دست او است. اسلم پس از رخصت طلبیدن از محضر امام سجاد (علیه السلام) عازم میدان شد. دقایقی از رفتن اسلم نگذشته بود که سپاهیان متوجه شدند به طرف خیمه‌ها بازمی‌گردد. علت را پرسیدند: اسلم پاسخ داد برای وداع با دوستان خردسالم بازگشته‌ام، این سپاهی وفادار با فرزندان و کودکان امام خداحافظی کرد و سپس عازم میدان شد. او شجاعانه می‌جنگید و چنین رجز می‌خواند: «دریا از ضربت‌ نیزه‌ و شمشیرم‌ می‌جوشد و آسمان (فضا)‌ از تیرهایم‌ پر می‌شود آن‌گاه‌ که‌ تیغ‌ در کفم‌ آشکار شود، فروغ آن قلب آزمندان و رشک‌ورزان را خواهد شکافت»۴🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔶اسلم بن عمرو پس از مبارزه‌ای شجاعانه سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین (علیه السلام) اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، اسلم خطاب به امام عرض کرد: دستانم توانی ندارد تا دست در گردن شما بیاویزم. امام با مهربانی دست در گردن این غلام وفادارش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت. اسلم چشم گشود و با دیدن امام تبسمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به شهادت رسید. این غلام ترک تنها کسی بود که امام‌حسین(علیه السلام) پس از شهادت جان‌سوز حضرت‌ علی‌اکبر(علیه السلام) به بالینش شتافت و صورت مبارک خود را بر صورتش نهاد.۵🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
منابع: یخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ ﻫ ق / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ م. ج ۵، ص ۴۶۹. ۲- رجال طوسی، ص ۷۴ و... ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎