eitaa logo
جواهرانه
193 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
653 ویدیو
42 فایل
یه جمع دخترونه از جنس جواهر 💎 حوالی کاشان 🌞 به دنبال حال خوب 😇 با ما همراه باشید 🤗 سرپرست گروه:خانم دکتر زهرا حسام محمدی 🌟#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌟 ارتباط با ادمین 👇 @Mo_r_fin @F_mollarezaei @FK_313mahdiyaran
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 💚 میثم تمار حبیب را از کیفیت شهادت وی در آینده آگاه ساخت و گفت: گویا مرد سرخ‌رویی را می‌بینم که گیسوانی دارد و در راه فرزند پیامبر (صلی‌الله علیه‌و‌آله‌و‌سلم) به شهادت می‌رسد. سر او را از تن جدا ساخته در کوفه می‌گردانند آن‌گاه از هم جدا شدند. پس از مرگ معاویه (سال ۶۰)، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان‌بن صُرَد، مسیب‌ بن نَجَبَه و رفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. [۵۴] [۵۵] [۵۶] 💚 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 💚 حبیب پس از آن ‌که از ورود امام به کربلا آگاه گشت، شبان‌گاه به طور پنهانی همراه مسلم‌ بن عوسجه رهسپار کربلا گردید. روزها را مخفی می‌شدند و شب‌ها راه می‌پیمودند. سرانجام در کربلا به محضر امام حسین (علیه‌السلام) رسیدند. [۶۳] 💚 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 💚 حبیب در کربلا نبردی سخت و جانانه کرد و بنابر نقل ابن شهرآشوب ۶۲ تن از دشمنان را کشت، [۹۹] پس کارزار سختی نمود. مردی از بنی‌ تمیم به نام «بدیل بن صریم» به او حمله کرد و با شمشیر ضربتی بر سر او فرود آورد و او را بر زمین افکند و حبیب او را به قتل رساند. دیگری با نیزه به حبیب حمله کرد و او را بر زمین انداخت خواست که از جای برخیزد، ولی حصین‌ بن تمیم از راه رسید و با ضربت شمشیر، حبیب را نقش بر زمین کرد. سپس از اسب پیاده شد و سر مبارک حبیب را از تن جدا ساخت. 💚 منابع (۱) ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابن‌ اعثم کوفی، کتاب‌ الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۳) ابن‌بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. و... ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ ♡اسلم بن عمرو♡ تنها شهید ایرانی واقعه کربلا چه کسی بود❓ 🔶«اسلم بن عمرو» در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (ع)، توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد. در میان سرداران و شهدای کربلا، ردپای یک سردار ایرانی دیده می‌شود، جای بسی مباهات و افتخار برای هر ایرانی است. اسلم را به واسطه اصالت قزوینی‌اش، «اسلم ترک قزوینی» می‌نامند. در برخی متون هم از ایشان با عنوان «اسلم بن عمرو دیلمی» نام برده شده است. البته در برخی منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری» نام این شهید بزرگوار سلیمان ذکر شده است.۱ شیخ طوسی هم از کتاب «رجال» خود از او با نام «سلیم» یاد کرده است؛ اما بخش اعظم روایات همان نام اسلم را معتبر دانسته‌اند.🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔸آزاده ای در بند امام🔸 🔶اسلم در جریان ورود مسلمانان به ایران به اسارت گرفته و به کوفه برده شد. پس از شهادت امام حسن (علیه السلام) توسط سیدالشهدا (علیه السلام) خریداری و سپس آزاد شد و به فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) بخشیده شد.۳ او شاعر و ادیب بود و به سه زبان عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت سال‌ها به عنوان دبیر و کاتب امام حسین (علیه السلام) در خدمت ایشان بود. اسلم علاقه فراوانی به کودکان و به خصوص فرزندان امام داشت و با مهربانی به آنان اظهار محبت می‌کرد و همبازی کودکان می‌شد. او هرچند غلام ازاد شده بود، اما تا پایان عمر در خدمت امام و فرزندشان و وفادار به این تبار شریف بود. پس از حرکت امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سوی کربلا ملازم و در خدمت ایشان بود تا زمانی که به فیض شهادت رسید.🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔸نائل شدن به بالاترین افتخار میان شهدای کربلا🔸 🔶اسلم کمانداری قهار و از سپاهیان شجاع، غیرتمند و اثرگذار سپاه امام در واقعه کربلا بود. در واقعه عاشورا هنگامی که عزم میدان کرد، خدمت سیدالشهدا (علیه السلام) رسید و اجازه حضور در میدان جنگ گرفت. امام فرمودند: تو هدیه من به فرزندم هستی، اجازه تو دست او است. اسلم پس از رخصت طلبیدن از محضر امام سجاد (علیه السلام) عازم میدان شد. دقایقی از رفتن اسلم نگذشته بود که سپاهیان متوجه شدند به طرف خیمه‌ها بازمی‌گردد. علت را پرسیدند: اسلم پاسخ داد برای وداع با دوستان خردسالم بازگشته‌ام، این سپاهی وفادار با فرزندان و کودکان امام خداحافظی کرد و سپس عازم میدان شد. او شجاعانه می‌جنگید و چنین رجز می‌خواند: «دریا از ضربت‌ نیزه‌ و شمشیرم‌ می‌جوشد و آسمان (فضا)‌ از تیرهایم‌ پر می‌شود آن‌گاه‌ که‌ تیغ‌ در کفم‌ آشکار شود، فروغ آن قلب آزمندان و رشک‌ورزان را خواهد شکافت»۴🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔶اسلم بن عمرو پس از مبارزه‌ای شجاعانه سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین (علیه السلام) اشاره کرد. حضرت به بالین وی آمد، اسلم خطاب به امام عرض کرد: دستانم توانی ندارد تا دست در گردن شما بیاویزم. امام با مهربانی دست در گردن این غلام وفادارش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت. اسلم چشم گشود و با دیدن امام تبسمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به شهادت رسید. این غلام ترک تنها کسی بود که امام‌حسین(علیه السلام) پس از شهادت جان‌سوز حضرت‌ علی‌اکبر(علیه السلام) به بالینش شتافت و صورت مبارک خود را بر صورتش نهاد.۵🔶 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ ♡مسلم بن عوسجه بن سعد اسدی♡ 🔷مسلم بن عوسجه بن سعد اسدی» از مردان شریف، عابد و زاهد بود، از اصحاب رسول خدا به شمار می رفت و از پیامبر حدیث روایت کرده بود. سوار کار شجاعی بود و نامش در جنگ‌ها و فتوحات اسلامی زبانزد مسلمانان. مسلم در کوفه می زیست و از کسانی بود که از کوفه برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و به عهد و پیمانش وفادار ماند.🔷 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔷قصر عبیدالله بن زیاد نقش حساس و کلیدی ایفا کرد. مسلم وکیل مسلم بن عقیل در کوفه بود و مسؤلیت جمع آوری اموال و خرید سلاح و گرفتن بیعت از مردم را بر عهده داشت . پس از دستگیری مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و شهادت آن دو بزرگوار، مدتی مخفیانه زیست، آن گاه با خانواده اش از کوفه فرار کرد، به حسین علیه السلام پیوست و جان خویش را فدای امام خود ساخت .🔷 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔷روز عاشورا هنگامی که فرمان حمله‌ی همه جانبه سپاه عمر سعد صادر شد، مسلم بن عوسجه در جانب چپ سپاه امام حسین علیه السلام می‌جنگید و دلاورانه به دشمن حمله می برد. او در حالی که شمشیرش در دست راستش بود، چنین رجز می‌خواند:« اگر می‌خواهید مرا بشناسید، بدانید که من دلاوری از برگزیدگان بنی اسدم. کسی که بر من ستم کند از راه سعادت جدا شده و به دین خدای جبار و بی نیاز کافر گردیده است.» و پیوسته شمشیر بر دشمن فرود می آورد، تا این که «مسلم بن عبدالله ضبابی» و «عبدالرحمن بن ابی خشکاره الیجلی» به وی حمله بردند و از شدت جنگ غبار غلیظی میدان نبرد را فرا گرفت. هنگامی که غبار از صحنه جنگ فرو نشست، مشاهده کردند که مسلم بن عوسجه بر روی زمین افتاده است. در آخرین لحظات حیات مسلم امام حسین علیه السلام بر بالین وی حاضر شد.🔷 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 🔷امام علیه السلام به او فرمود:« ای مسلم بن عوسجه! خداوند تو را رحمت کند.» و این آیه را تلاوت فرمود:« بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.» (سوره احزاب، آیه 23) آن گاه حبیب بن مظاهر به بالینش رفت و گفت:« ای مسلم بن عوسجه، شهادت تو سخت بر من گران است. تو را به بهشت بشارت می دهم.» مسلم بن عوسجه با صدای ضعیفی گفت:« خداوند تو را هم مژده خیر بدهد!» حبیب بن مظاهر گفت:« اگر یقین نداشتم که به زودی به تو ملحق می شوم، دوست داشتم هر چه می خواهی به من وصیت کنی تا چنان که شایسته‌ی آنی به آن عمل کنم.» مسلم بن عوسجه گفت:« تو را به این مرد سفارش می کنم که جان خود را فدای او کنی.» و با دست خود به امام علیه السلام اشاره کرد. حبیب پاسخ داد:« قسم به خدای کعبه چنین خواهم کرد.»🔷 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎
❣ 💚ابووهب، عبدالله بن عُمَیر بن عباس بن عَبد قَیس بن عُلَیم بن جَناب کلْبی عُلِیمی؛ از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسین (علیهماالسلام) است. [۱] [۲]💚 ⓙⓞⓘⓝ↴ 💎|→• @javaheraneiiha•|💎