🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله #الحسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
در نقلها آمده است:
چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين #العابدين ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت علیهمالسلام. حضرت ام البنین ﴿؏َـلَیْهالسَّلامْ ﴾ او را ملاقات كرد و فرمود:
📋 أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
▪️اى بشير! از اباعبدالله #الحسين ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ چه خبر برایم آوردهاى؟
🥀 بشير گفت:
ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه #عباس تو كشته شده است.
📋فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها
▪️وقتی که خبر شهادت #ابالفضل العباس ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ را شنید، دست روی قلبش گذاشت.
سپس فرمود: از اباعبدالله #الحسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ خبر ده!
🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان #امالبنین ﴿؏َـلَیْهالسَّلامْ ﴾ را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود:
📋 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
▪️تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای #اباعبدالله الحسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾.
🥀 بشیر گفت:
📋 عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیهالسلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ
▪️خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله #الحسین ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾؛ او را با بدنی بیسر در کربلا رها کردهایم.
📋 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و سَقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها
▪️در آن حال، امالبنین ﴿؏َـلَیْهالسَّلامْ ﴾ ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد.
🥀 وقتی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود:
📋 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی!
▪️ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره کردی!
✍ امّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گُل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان، مضطر حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسر های فاطمه
هستند هر چهار پسر، نوکر حسین
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
عهدی است بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، لب أنوَر حسین
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مُذاب شد
شرمندهی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیلهی شمر است، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین...
#ام_البنین_﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾
برگرفته از:
📚مجمع مصائب اهلالبیت علیهمالسلام،ج۳ ص۲۵۳
📚رياحين الشّريعه، ج۳ ص۲۹۳
📚شرح الاخبار ج۳ ص۱۷۶(به نقل از تنقیح المقال)
🏴@javaherkalam110135 🏴
جواهرالکلام ۰۹۱۲۱۳۵۵۷۴۱ 📲