eitaa logo
{•جوان‌‌فردا•}
449 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
706 ویدیو
33 فایل
نوجوانان مدیران آینده این کشورند✌🏻🍃 نظراتتون رو به ما منتقل کنید :) http://payamenashenas.ir/javan__farda • • • پشت صحنه👀 @javab_nashenas
مشاهده در ایتا
دانلود
. عڪست‌را📸؛ هࢪ‌روزمرورمۍڪنم🌱 تانڪندیادم‌برود😰 براےلبخندچھ‌ڪسۍمۍجنگم💪🏿😎 بھ‌عڪست‌خیره‌مے‌شوم‌ونگاهم‌درنگاهت گرھ‌مۍخورد👀؛ انگارتمامِ‌دلخوشۍام؛توهستۍ😌♥️ @javan_farda
‏تمام ائمھ واسطه‌اند برای ارتباط با اما خودِ اهل‌بیت؛ برای رفعِ حوائج‌شون | اَلمُسْتَغٰاثُ بِكَ یَا فَاطِمَةُ| گفتند... +عجل‌فی‌فرجنا‌یاصاحب‌الز‌مان... @javan_farda
•|🦋💙|• میگفٺ: امام ‌زمان عج ‌دنبال‌ رفیق‌خوب‌ میگردن؛ ‌شما خوب ‌شو‌، "خودش ‌‌میاد سراغٺ...ღ 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @javan_farda
{•جوان‌‌فردا•}
#بهشت_یا_جهنم #قسمت_بیست‌وپنجم رمضان از نیمه گذشته بود … اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگ
سرم رو به جواب نه، تکان دادم … 🙅🏻‍♂ من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم … اون روز سعید تا نزدیک غروب دریاره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد …🌖 تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد …😓☠ بچه های کوچکی که کشته شده بودند … یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند … 😥 بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: تو هم میای؟ … کی هست؟ .. روز جمعه … سری تکون دادم و گفتم: نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست … باید تعمیرگاه باشم .. 😕 خیلی جدی گفت: خوب مرخصی بگیر … 🙂 منم خیلی جدی بهش گفتم: واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه … این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید ..😒 با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت … یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره … باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد … ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ … هنوز چند قدم ازم دور نشده بود … صدام رو بلند کردم و گفتم: یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان … بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده …😔 من تازه دارم زندگی می کنم … چنین اشتباهی رو نمی کنم .. برگشت … محکم توی چشم هام زل زد … تو رو نمی دونم… انسانیت به کنار … من از این چیزها نمی ترسم … من پیرو کسیم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت … اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون … هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم … •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
روز قدس بود … صبح عین همیشه رفتم سر کار … گوشی روی گوش، مشغول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می کردم … اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف های سعید توی سرم بود … 💭 ازش پرسیدم❗️ _از کاری که کردی پشیمون نیستی؟ … خیلی محکم گفت: _نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می کنم … حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد…🙂 ولی من پشیمون بودم … خوب یادمه … یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش… در چپش ضربه دید … کارل عاشق اون ماشین نو بود … اسلحه اش رو از توی ماشین در آورد … نمی دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد … فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود … همه براش سوت و کف می زدن … من ساکت نگاه می کردم … خیلی ترسیده بودم … فقط 15 سالم بود …😰 شاید سرگذشت ها یکی نبود … اما اون بچه هایی رو که مسلمان ها شعارش رو می دادن … من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می کردم …😥 ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن … اینها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم … اما با اون حرف ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت … . اعصابم خورد شده بود … آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم … لعنت به همه تون … لعنت به تو سعید … رفتم توی رختکن 🏃‍♂… رئیس دنبالم اومد .. _کجا میری استنلی؟🤨 … باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم … همین طور که داشتم لباسم رو عوض می کردم گفتم _نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می کنم … قبل طلوع تحویلت میدم … _می تونم بهت اعتماد کنم؟ … اعتماد؟ … اولین بار بود که یه نفر روم حساب می کرد و می خواست بهم اعتماد کنه .. 😶 محکم توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: _آره رئیس، مطمئن باش می تونی بهم اعتماد کنی ..🙃💪🏻 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
😈..
{•جوان‌‌فردا•}
😈..
شیطان👹 قدرتی نداره که مارو مجبور کنه کاری رو انجام بدیم. ولی وقتی یک فکر غلطی🔞 به ذهنمون🧠 میاد، اون تلاش میکنه تا ما اون کارو انجام بدیم😈 حواستو جمع کن تو دامش نیوفتی🕳‌ @javan_farda
‹جایی که تو دستت نمیرسه ؛ خدا شاخه رو میاره پایین من این صحنه رو زیاد دیدم : )😍 @javan_farda
🤔 توهین به شعور مخاطب یا مخاطب بی شعور؟! ❌ طرف رفته عکس رهبری رو فتوشاپ کرده تا بگه خود رهبر واکسن زده ولی اجازه ورود واکسن آمریکایی/انگلیسی نمی ده! 🙄 جدا از بز مغز بودن این پولی نژاد ، آیا بنظرتون هنوز هم هستن بز هایی که برنامه اینا رو نگاه کنن؟! 😐 یعنی برای این فوتوشاب های دم دستی ، از آمریکا حقوق میگیره؟! @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{🌿🌷} فرازی از وصیت نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی درباره ولایت ورهبری •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر‌آدمے‌خودش‌تصمیم‌مۍ‌گیره ڪہ‌درونش‌چے‌باشہ! گُل‌یا‌خار خاڪ‌یا‌آسمان براے‌دیدن‌خودٺ،‌باید‌چشماتو‌ببندۍ با‌قلبت‌حس‌ڪنے،‌درونت‌چیھ!؟ ستاره‌اۍ‌درخشان‌یا ظلمات‌مَحض... تصمیم‌بگیر‌همیشہ‌پر‌نور‌باشے از‌تاریڪے‌ها‌نترس چون؛ تو‌میتونے‌دنیا‌رو،‌روشن‌ڪنے.. خدا‌تو‌رو‌اینطور‌آفریده🌙! @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افتخارنسل‌ما‌اینِ‌کہ‌ ٺوۍعصرےزندگۍمیکنیم کہ‌قراره‌اسࢪائیل‌توےاون دورھ بہ‌دست‌ما‌نابودشہ💣👊🏻 @javan_farda
•__•
{•جوان‌‌فردا•}
•__•
لَاتَخَافَاإِنَّنِي‌مَعَكُمَا | سوره‌طـه‌آیه‌چھل‌و‌ھشتـم🌿 قوت‌قلب‌فقط‌اونجا‌که‌خـدا‌میگـه: نترسیـد‌بندگانِ‌مـن 🌻 @javan_farda
...🙃
{•جوان‌‌فردا•}
...🙃
. . عاشـق آن اسـتْ ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ... همه وقت در عطـشْ عـرض ارادتـ باشـدٔ... بـهترازحضـرت اربـابْ ندیـدم شاهے؛ ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد. .. ✨. رفیقم @javan_farda
{•جوان‌‌فردا•}
خداوند بندگانش را دوست دارد💕 و می‌خواهد سعادتمند و عاقبت‌به‌خیر شوند لذا برای آنان راه بازگشت گذاشته و دری از درهای رحمتش به نام 💙توبه💙را به‌سوی آنان گشوده است. در روایات است که اگر بنده‌ی خطاکار😢 می‌دانست که خداوند چه مقدار منتظر بازگشت اوست،‌ هرآینه از شوق جان😍 می‌داد؛ بنابراین مطمئن باشید خداوند شما را یاری می‌کند و در تمام پستی‌وبلندی‌های زندگی با شماست. 💫 ایا وقت توبه پیدا میکنیم؟‌‌‌‌..... @javan_farda
روز عید فطر بود … مرخصی گرفتم … دلم می خواست ببینم چه خبره … .🧐 یکی از بچه ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می کرد … مسابقه حفظ بود … تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند … ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم …🤫 با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟ ..😶 منم جا خوردم … هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم … اون کار، کاملا ناخودآگاه بود ..🤭 سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می کنه عجیب هم نیست … توی راه قرآن گوش می کنه … موقع کار، قرآن گوش می کنه … قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می کرد … هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی خوابه، دیگه نمی دونم … حس خوبی داشت … برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می کرد 😄🙃 روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد … سعید مدام بهم می گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه … اما من اصلا جسارتش رو نداشتم …🙁 جلوی اون همه مسلمان… کلماتی که اصلا نمی دونستم چی هستن … من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت … مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده ها رو می خوند که یهو … سعید از عقب مسجد بلند گفت … یه شرکت کننده دیگه هم هست … و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو ..😟 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda