eitaa logo
{•جوان‌‌فردا•}
449 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
706 ویدیو
33 فایل
نوجوانان مدیران آینده این کشورند✌🏻🍃 نظراتتون رو به ما منتقل کنید :) http://payamenashenas.ir/javan__farda • • • پشت صحنه👀 @javab_nashenas
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•♡•هرکس‌بر‌خدا‌توکل‌کند‌پس‌او‌برایش‌کافی‌است. سوره طلاق ایه۳ @javan_farda
♡...
{•جوان‌‌فردا•}
♡...
هر‌آدمے‌خودش‌تصمیم‌مۍ‌گیره ڪہ‌درونش‌چے‌باشہ! گُل‌یا‌خار خاڪ‌یا‌آسمان براے‌دیدن‌خودٺ،‌باید‌چشماتو‌ببندۍ با‌قلبت‌حس‌ڪنے،‌درونت‌چیھ!؟ ستاره‌اۍ‌درخشان‌یا ظلمات‌مَحض... تصمیم‌بگیر‌همیشہ‌پر‌نور‌باشے از‌تاریڪے‌ها‌نترس چون؛ تو‌میتونے‌دنیا‌رو،‌روشن‌ڪنے.. خدا‌تو‌رو‌اینطور‌آفریده🌙! @javan_farda
•••🌱🌿•••
{•جوان‌‌فردا•}
•••🌱🌿•••
😇 پیامبر اڪــرم{ص}:↯ خداونـــد ،اصرارڪنندگان دࢪ دعا ࢪا دوســت داࢪد♥️✔️ 📚بحــار ؛ ۹۳:۳۷۸📚 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
اون شب دیگه قرآن گوش نکردم 👂 تا وضعیت مشخص بشه… نه تنها اون شب، بلکه فردا، پس فردا و … مسجد هم نرفتم 🕌 و ارتباطم رو با همه قطع کردم .. یک هفته … 10 روز … و یک ماه گذشت … اما از خدا خبری نشد … هر بار که از خونه بیرون می رفتم یا برمی گشتم؛ منتظر خدا یا نشانه از اون بودم … برای خودم هم عجیب بود؛ واقعا منتظر دیدنش بودم …🙁 اون شب برگشتم خونه … چشمم به Mp3 player افتاد … تمام مدت این یه ماه روی دراور بود … چند لحظه بهش نگاه کردم … نگه داشتنش چه ارزشی داشت؟ … حرف های یک خدای مرده ..😒 با ناراحتی برش داشتم و بدون فکر انداختمش توی سطل زباله .. نهار نخورده بودم … برای همین خودم رو به خوردن همبرگر دعوت کردم …🍔 … اعصابم خورد بود … حس می کردم یه ضربه روحی شدید بهم وارد شده … انگار یکی بهم خیانت کرده بود … 😓بی حوصله، تنها و عصبی بودم … تمام حالت های قدیم داشت برمی گشت سراغم … انگار رفته بودم سر نقطه اول … دو سالی می شد که به هیچی لب نزده بودم …🍷 چند ساعت بعد داشتم بدون تعادل توی خیابون راه می رفتم … بی دلیل می خندیدم و عربده می کشیدم …😂🤣🚶🏻‍♂ دیگه چیزی رو به خاطر ندارم … اولین صحنه بعد از به هوش اومدنم توی بیمارستان بود … سرم داشت می ترکید و تمام بدنم درد می کرد 😥… کوچک ترین شعاع نور، چشم هام رو آزار می داد … سر که چرخوندم، از پنجره اتاق بیمارستان، یه افسر پلیس👨🏻‍✈️ رو توی راهرو دیدم… اومدم به خودم تکانی بدم که … دستم به تخت دستبند زده شده بود … . اوه نه استنلی … این امکان نداره … دوباره .. بی رمق افتادم روی تخت … نمی تونستم چیزی رو که می دیدم، باور می کردم … •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
به زحمت می تونستم توی راهرو رو ببینم … افسر پلیس داشت با کسی صحبت می کرد …🗣 اومد داخل … دستم رو باز کرد و یه برگه رو گذاشت جلوم … آقای استنلی بوگان، شما تفاهمی و به قید ضمانت و مشروط به پرداخت غرامت آزاد هستید … لطفا اینجا رو امضا کنید … لازمه تفهیم اتهام بشید؟ .. برگه رو نگاه کردم … صاحب یه سوپرمارکت به جرم صدمه به اموالش و شکستن شیشه مغازه اش ازم شکایت کرده بود … 600 دلار غرامت مغازه دار و 400 دلارم پول نگهبانی که تا تعویض شیشه جدید اونجا بوده و هزینه سرویس اجتماعی و … .😶 گریه ام گرفته بود …😟 لعنت به تو استنلی … چرا باید توی اولین شب، چنین غلطی کرده باشی … 1000 دلار تقریبا کل پس انداز یک سالم بود … . زودتر امضا کنید آقای بوگان … در صورتی که امضا نکنید و تفاهم رو نپذیرید به دادگاه ارجاع داده می شید … . هنوز بین زمین و آسمون معلق بودم که حاجی از در اومد تو… یه نگاه به ما کرد و گفت … هنوز امضا نکردی؟ … زود باش همه معطلن … شما چطور من رو پیدا کردید؟ …😖 من پیدات نکردم … دیشب، تو مست پا شدی اومدی مسجد … بعد هم که تا اومدم ببینم چه بلایی سرت اومده، پلیس ها ریختن توی مسجد … افسر پلیس که رفت … حاج آقا با یه حالت خاصی نگاهم کرد …🙂 - پول غرامت رو … - من پرداخت کردم و الا الان به جای اینجا زندان بودی … 1000 دلار بدهکاری … چطور پسش میدی؟ … . - با عصبانیت گفتم … من ازت خواستم به جای من پول بدی؟ ….😡 - نه … 🙂 نشست روی مبل و به پشتیش لم داد … چشم هاش رو بست … می تونی بدی؛ می تونی هم بزنی زیرش … اینکه دزد باشی یا نه؛ انتخاب خودته … •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
نمی دونستم چی بگم …🤭 بدجور گیرافتاده بودم … زندگیم رفته بود روی هوا … تمام پس انداز و سرمایه یک سالم … - من یه کم پول پس انداز کردم … می خواستم برای خودم یه تعمیرگاه بزنم … از بیمارستان که بیام بیرون پس میدم … - چقدر از پول تعمیرگاه رو جمع کرده بودی؟ …🤔 - 1256 دلار .. مثل فنر از روی مبل پرید … با این پول می خواستی تعمیرگاه بزنی؟ …😳😐 تو حداقل 300 هزار دلار پول لازم داری … اعصابم خورد شد … تو چه کار به کار من داری … اومدم بیرون، پولت رو بگیر … .🤬 خندید …😅 من نگفتم کی پول رو پس میدی … پرسیدم چطور پسش میدی؟ … . - منظورت چیه؟ …🤨 - می تونی عوض پول برای من یه کاری انجام بدی … یا اینکه پول رو پس بدی … انتخابت چیه؟ … . خوشحال شدم … چه کاری؟ … .🤭 کار سختی نیست … دوباره لم داد روی مبل و چشم هاش رو بست … اون کتاب رو برام بخون …😇 خم شدم به زحمت برش دارم که … قرآن بود … دوباره اعصابم بهم ریخت …😒😤 - من مجبور نیستم این کار رو بکنم … تا حالا هیچ کس نتونسته به انجام کاری مجبورم کنه … . - پس مواد فروش شدن هم انتخاب خودت بود؛ نه اجبار خدا؟…🙂 جا خوردم … دلم نمی خواست از گذشته ام چیزی بفهمه… نمی دونم چرا؟ ولی می خواستم حداقل اون همیشه به چشم یه آدم درست بهم نگاه کنه … خم شدم از روی میز قرآن رو برداشتم … _خیلی آدم مزخرفی هستی …😒 خندید …😂 پسرم هم همین رو بهم میگه …☺️ •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• @javan_farda
بزاریدراحتتوون‌کنم... هیچ‌دشمنی یه‌جوون‌علافِ‌بیکار‌درس‌نخونِ‌ نمازقضاشدهِ‌ی‌طبل‌توخالیِ‌فقط‌شعار‌دهنده‌رو ترورنمیکنه!چون‌گلوله‌گرونه... خیلی‌گرون پس‌یا‌ازشهادت‌دم‌نزن‌یا‌خودتو‌بساز…!! @javan_farda
یڪ دقیقہ فکـر اینو بکن کہ: هروزچندهزارنفردارن‌باکاراشون به‌صورت‌امام‌زمان‌سیلی‌میزنن👋🏻 امام‌زمان‌خون‌گریه‌میکنه‌😭😭 دلش❤️ چندبارشکسته...💔 نمیشه‌بشماری😔 اماناامیدنشده😊🌸 بازم‌بهمون‌امیدداره‌🙃 شکایتمونوپیشه‌خدانمیبره...😇 نمیگه‌ناامیدش‌کردیم:)😞 هنوزم‌بهمون‌امیدداره ناامیدش نکنیم😇 تعجیل در فرج امام زمان عج گناه نکنیم 🌸⃟اًّلًّلًّهًّمًّ عًّجًّلًّ لًّوًّلًّیًّکًّ اًّلًّفًّرًّجًّ🌸⃟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🖇 _امیرالمومنین: •🖤•مراقب وقت نماز باش و آن را در وقتش (اول وقت) بخوان و همچنین نه به سبب فراغت آن را پيش از موقعش بخوان و نه به دلیل كارى آن را از وقتش به تأخير بینداز.🥀🌙 @javan_farda
تعجب کردم😳 … مگه پسر داری؟ … پس چرا هیچ وقت باهات نیومده مسجد؟🧐 …  همون طور که به پشتی مبل تکیه داده بود، گفت … از اینکه پسر منه و توی یه خانواده مسلمان، راضی نیست😞 … ترجیح میده یه نوجوان امریکایی باشه تا مسلمان … خنده😒 تلخی زد … اونم بهم میگه آدم مزخرفی هستم … . چشم هاش بسته بود اما می تونستم غم رو توی وجودش حس کنم … همیشه فکر می کردم آدم بی درد و غمیه … . قرآن رو باز کردم و شروع کردم به خوندن … اما تمام مدت حواسم به اون بود … حس می کردم غم سنگینی رو تحمل می کنه و داشت از درون گریه 😢می کرد … من از دستش کلافه بودم … از پس منطق و قدرت فکر و کلامش بر نمی اومدم … حرف هاش من رو در دوگانگی شدید قرار می داد و ذهنم رو بهم می ریخت … طوری که قدرت کنترل و مدیریت 😣و تصمیم رو از دست می دادم … . من بهش گفتم مزخرف … اما فقط عصبی😬 بودم … ترجیح می دادم اون آدم مزخرفی باشه تا من … اما پسر اون یه احمق بود … فقط یه احمق می تونست از داشتن چنین پدری ناراحت باشه … یه احمق که اونقدر خوشبخت بود که قدرت دیدن و درک چنین نعمتی رو نداشت … از صفحه 40 به بعد، حاجی رفته بود اما من تمام روز و شب🌙🌞، قرآن رو زمین نگذاشتم …18 ساعت طول کشید … نمی دونستم هر کدوم از اون جملات، معنای کدوم یکی از اون کلمات عربی بود … اما تصمیم گرفته بودم؛ اونو تا آخر بخونم … .🌈 این انتخاب من بود … اما تنها انتخابم نبود … @javan_farda
سعی و تلاش میکنیم به این جمله جامه عمل بپوشانیم✌️🏻...
{•جوان‌‌فردا•}
سعی و تلاش میکنیم به این جمله جامه عمل بپوشانیم✌️🏻...
کم و بیش علم داریم.. حالِ عمل نداریم!😞 و عالمِ بی‌عمل به چه ماند؟ زنبورِ بی‌عسل..! + اینکه‌انقدر‌همه‌چیُ‌میدونیم ولی‌عمل‌نمیکنیم‌حقیقتا‌ًترسناکه..😱 @javan_farda
♡◇...
{•جوان‌‌فردا•}
♡◇...
هدف ، تربیت انسان عاقل نیست؛💛 بلکه تربیتِ انسانِ عاشقِ عاقل است..❣ -شهید‌ بهشتی- @javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا