هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
کاشکی تو هم📝 وصیت نامه داشتی😢
.
.
تو اتاق نشسته بودم داشتم فکرای جورواجور میکردم 🤔
یه لحظه چشمم به عکس دایی احسان خورد🙄
بغض گلومو گرفت دیروز داشتم به وصیت نامه 😓یکی از شهدای مدافع حرم نگاه میکردم تو نت📲 گلایه کردم آخه دایی چرا وصیتنامه ننوشتی☹️اصلا باور نمیکنم که به فکر وصیت نبودی😔نگاهی به عکسش انداختم احساس کردم که بهم لبخند زد 😊رو بهش گفتم کاشکی میشد قبل از سالگردت وصیتنامتو پیدا کنم شاید هم ننوشته باشی😪نمیشه یه وصیت بفرستی از بهشت🙁یه لحظه به فکر خودم خندم گرفت اشکمو پاک کردم و رفتم تو گوشی و شروع کردم به دیدن کلیپ ها و شنیدن ویس صداش 📲
دو شب بعد اومد به خوابم 🕢گرسنش بود براش غذا آوردم 😔تو خواب میدونستم که شهیده برام تعجب آور بود چرا اهل خونه عادی رفتار میکنن😞بغلش کردم ی دل سیر گریه کردم ازش پرسیدم اونجا چطوریه 😇با خنده ای کشیده گفت خیلی خوبه اونجا میوه هایی داره که حتی فکرشو نمیکنی و تا حالا ندیدی همه با هم مهربونن😍یه لحظه خواستم بپرسم شهادتت چطوری بود؟ اما زبونم نمیچرخید که بگم 😔حتی گفتنش توی خواب هم برام عذاب آور بود 😓یه لحظه مثل برق گرفته ها از جا پریدم گفتم دایی همه وصیت نامه دارن چرا تو وصیت نامه نداری 😩گفت برو کاغذ وخودکار بیار برات بنویسم خوشحال بلندشدم رفتم دنبال کاغذ ،اومدم دادم دستش😊یه دفعه کاغذا تبدیل به بوم نقاشی شد و خودکار قلم مو با خوش خطی و با حوصله شروع به نوشتن کرد زیرش رو تاریخ زد داد دستم 📜📝
نگاش کردم نوشته بود [شما را به پهلوی شکسته مادرم فاطمه زهرا (س)حجابتون رو رعایت کنید وگرنه حق خون من و بقیه شهدا به گردن شماست] 😔
تاریخ رو نگاه کردم نوشته بود ۹۵/۸/۱۱
گفتم دایی تو شهید شدی 😱کسی باور نمیکنه این تاریخ رو قلمو رو برداشتم و نوشتم ۹۴/۹/۱۲ گفت نه عوضش نکن 🙁چیزی نگفتم بلند شد🙄گفت میخواد بره همه خوانواده عادی خداحافظی کردن 😊👋 انگار تنها کسی بودم که میدونستم شهید شده ومیخواستم از تمام لحظات موندش استفاده کنم😞گریه کردم رفتم بغلش 😄خنده ای کرد زیر گوشم آروم گفت بهت نامه میدم بی خبرت نمیذارم 😍ناخواسته اشک رو صورتم خشک و تبدیل به خنده شد هر شب براش نامه مینوشتم و اونم جواب میداد📝
یهو از خواب پریدم 😱تند رفتم سراغ دفترم و شروع کردم به نوشتن میدونستم خوابا زود یادم میره 😖😖
.
.
دوماه بعد تاریخ ۸/۱۰حدود ساعتای ۱۱شب از بازار اومدم ☹️یهو دلم هوس دیدن اتاق دایی و موتورش رو کرد 😄آخه ما با این موتور خیلی جا ها رفتیم و خاطره داشتیم 🙂رفتم خونه خالم سلام کردم سریع رفتم تو اتاق دایی چراغش روشن نمیشد💡اما نور چراغ برق کوچه اتاق رو روشن کرده بود،با دیدن موتورش لبخند خیلی درد آوری اومد روی لبم با بغض نگاش کردم خاطرات عین یه فیلم جلو چشام رد شد 😔یه چمدون بود درشو باز کردم پرش کتاب بود ،کتابایی مثل صحیفه امام ،زندگی نامه شهدا،استفتائات رهبری و خیلی کتاب سیاسی و اعتقادی😇...
تازه رفته بودم حوزه با خودم گفتم حتما بدردم میخوره داشتم میگشتم یه دفتر خیلی معمولی📔 روش نوشته بود احسان فتحی نظرمو جلب کرد برش داشتم همینطور نگاش میکردم شماره دوستاش و هم دوره ای هاش بود 👬گفتم بدردم میخوره شاید عکسی چیزی داشته باشن از دایی،همینطور ورق میزدم یهو کلمه وصیتامه رو دیدم قلبم به شدت میزد نگاه به متن نکردم فقط بستمش و جیغ کشیدم 😱😱مامانم و خالم با مامان بزرگم فک کردن از ناراحتی جیغ کشیدم دویدن سمت در گفتن چیه فاطمه چرا جیغ زدی با بغض گفتم وصیتنامه دایی 😞😭سه تایی بغض کردن و خواستن وصیت رو براشون بخونم ...
.
.
.بعداز سه روز از😍😍 ماجرا وصیتنامه رو برداشتم داشتم تو دفتر خاطراتم مینوشتم باید اون روزی رو که پیدا کردم رو تاریخ میزدم😇با خودم فک کردم ۱شب میشه ۱بامداد روز بعد 🤔تاریخ زدم ۹۵/۸/۱۱ یهو یادم به خوابم اومد رفتم صفحه های قبلی دفترچه خاطراتم و تاریخ رو خوندم درست بود همون تاریخی که روی بوم نقاشی دایی زده بود ...😊😊دایی بهم تاریخ پیدا شدن وصیتنامه رو گفته بود و نشون داد به حرفام گوش داده بود ومیخواست من وصیت روپیدا کنم....😊
راوی : #خواهر زاده شهید (فاطمه فتحی)
#شهید_احسان_فتحی
#شهدا
#وصیت_نامه
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
ایتا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
سروش
http://sapp.ir/golestanekhaterat
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دلتنگی های #مادرانه و #همسر و #خواهر شهید #بلباسی برای
حاج محمد بالای تابوت #شهید_علیرضا_بریری
#یک_استان_استقبال
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
🔻نامه #خواهر شهید شیرودی خطاب به رئیس سازمان صداوسیما
🔰گلایه خواهر شهید از رفتار عجیب و زننده رنجبران و سایر افراد روابط عمومی صداوسیما
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم سازمان صدا و سیما
جناب آقای علی عسگری
سلام علیکم
🔹در گام دوم انقلاب و در شرایطی که نفوذیها در صدد خفه کردن حنجرههای انقلابی در جاهای مختلف و از جمله در صدا و سیما برآمدهاند آن چیزی که بیشتر از همه خانواده شهدا را رنجانده، اقدام عجیب روابط عمومی صدا و سیما و شخص آقای رنجبران بوده.
🔹آقای رنجبران و سایر افراد روابط عمومی صدا و سیما در تماس تلفنی با خانواده های شهدا در خصوص برنامه های جهان آرا و ثریا، مطالبی را مطرح کردند که باید پاسخ گو باشند:
🔸۱. اتهام سوء استفاده ۲۰۰ملیونی به دست اندرکاران این برنامه ها.
🔸۲. اتهام به خانواده های شهدا مبنی بر خط گیری آنها از سمت گروه یا مجموعه های دیگر.
🔸۳. تاکید به خانواده شهدا بر ارسال پیام صوتی مبنی بر تکذیب امضای بیانیه.
🔸۴. تذکر وقیحانه ی خرج نکردن نام شهدا در این موارد.
🔸۵. نسبت دادن اقدام صدا و سیما به مقام معظم رهبری در قطع پخش زنده ی این دو برنامه.
🔹لازم است در اینجا عرض کنم نه تنها هیچ یک از خانواده شهدا از امضای این بیانیه منصرف نشدند بلکه تعداد زیاد دیگری نیز داوطلب امضای بیانیه شدهاند.
🔹باید عرض کنیم در قبال رفتار آقای رنجبران، رنج بردیم زمانی که بصیرت خانوادههای شهدا را زیر سوال بردند و این اقدام را در حد خط گرفتن از افراد دیگر تقلیل دادند و در حقیقت خانوادههای شهدا را فاقد بصیرت لازم تصور کردند.
🔹واقعیت این است که ما خط گرفتیم! بله! ایشان درست حدس زدند که ما خط گرفتیم!
ما خط سرخ شهادت را از حسین علیه السلام گرفتهایم.
🔹ما از عزیزان شهیدمان خط گرفتهایم که پاسدار خونشان باشیم و صدای جوانان انقلابی این مرز و بوم را به گوش همهی عالم برسانیم.
🔹برادر علی عسگری، از آنجا که شما را منصوب از طرف مقام معظم رهبری میدانیم و از سیرهی عملی مولایمان نیز مطلعیم، رفتارهای خودسرانهی امثال آقای رنجبران را در جهت مخدوش کردن رسانه ملی و زیر سوال بردن آن نهاد حاکمیتی قلمداد میکنیم و امیدواریم جنابعالی با برخورد با آقای رنجبران و افرادی از این دست، گامی در جهت دلجویی از خانواده شهدا و شبهه زدایی از آن نهاد ارزشمند بردارید. والسلام علی من اتبع الهدی.
آسیه شیرودی، خواهر شهید شیرودی
۱۷ بهمن ۱۳۹۸
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──